سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: وقتی می‌نویسیم "ترس و لرز" ، هم ممکن است یاد "ترس و لرز" اثر کی‌یر‌که‌گور؛ فیلسوف دانمارکی بیفتید و هم "ترس و لرز" خودمان اثر غلامحسین ساعدی، اما منظور هیچ کدام از این کتاب‌ها نیست. رمان "ترس و لرز" آملی نوتومب به ترجمه شهلا حائری یکی از رمان‌های خواندنی‌ است که در سال 1383 منتشر شد و می‌توان آن را در دسته کتاب‌هایی طبقه بندی کرد که گرد فراموشی بر آن نشسته است.

راوی این رمان، زن تحصیلکرده بلژیکی است به نام "آملی سان" که در یک شرکت ژاپنی مشغول به کار شده است و از آنجایی که نمی‌تواند خواسته‌های کاری روسایش را برآورده کند و کارش را به خوبی انجام دهد هر روز یک پله پایین تر از روز قبل مشغول به انجام کارهای دون می‌شود، تا جایی که در کسوت یک نظافت شوی سرویس‌های بهداشتی درمی‌آید. با این که این رمان سرشار از سرکوفت و توهین و تحقیر است و راوی نیز دائما در حال اذیت شدن اما زبان اثر بسیار طناز است. زبان داستان در جای جای اثر با "طنز" درآمیخته و گاه این طنز به پارودی و نقیضه پردازی بدل می‌شود:

مهم است آدم بداند که دارد می‌میرد. می‌شود به زندگی نظم داد و از واپسین روز، شاهکار هنری ساخت. صبح جلادهایم می‌رسند و به آنها خواهم گفت:"من شکست خوردم!مرا بکشید. فقط آخرین آرزویم را برآورده سازید: می‌خواهم به دست فوبوکی [یکی از روسای آملی سان] کشته شوم.می‌خواهم سرم را مانند یک فلفلدان از تن جدا سازد. خونم به زمین خواهد ریخت، فلفل سیاه خواهد بود. آن را بردارید و بخورید، زیرا فلفل وجود من است که برای شما و همگان ریخته شده است، فلفل وحدتی جدید و جاودانه. و به یاد من عطسه خواهید کرد."

اشاره‌های مستقیم راوی داستان به مسیح از آن روی است که مصایب خود را با او قیاس می‌کند؛ مصایبی که انصافا خوب هم تحمل می‌کند.

موضوع داستان به نوعی تقابل غرب و شرق است و کتاب در کار آشکارسازی تضادهای این دو نظام فرهنگی است.هر چند شاید بهتر باشد به جای کلمه "شرق" از "ژاپن" استفاده کنیم چرا که احتمالا مخاطب ایرانی بعد از خواندن این اثر انضباط روح فرسای ژاپنی‌ها در کار را برنخواهد تابید و خود را با زندگی ژاپنی‌ها بیگانه خواهد یافت.

راوی اثر به هر ترتیب بعضی از این ابعاد را از زاویه دید مثبت مورد بررسی قرار می‌دهد و گاه نیز البته انتقادهای شدیدی به نظام عجیب و غریب زندگی در ژاپن وارد می‌داند. برای نمونه زمانی که راوی داستان از فرط خستگی و آزاری که از سوی رئیسان خود می‌دید وسط اداره می‌خوابد و در اقدامی دیوانه‌وار و از روی سرما زباله‌های سطل آشغال را روی خودش خالی می‌کند، روسای ژاپنی او عکس العمل معمولی از خودشان نشان می‌دهد. راوی تعجب می‌کند که اگر این کار را در هر کشور دیگری انجام می‌داد یقینا اخراج می‌شد اما حالا... . آملی سان به این توجیه منطقی دست می‌یابد:" با وجود این، در این نوع رفتار، منطقی وجود دارد: نظام‌های استبدادی در بین مردمشان باعث بروز اختلالات رفتاری می‌شوند. و به همین دلیل نیز در برابر چنین رفتارهای غیرمعمول انسانی از خود گذشت نشان می‌دهند."

او درباره زن‌های ژاپنی و در ترسیم وضعیت و جایگاه آنها در نظام فرهنگی ژاپن می‌نویسد: اگر باید زن ژاپنی را تحسین کرد، و حتما هم باید این کار را کرد، به خاطر این است که خودش را نمی‌کشد.از همان بدو کودکی بر ضد همه آرمان‌هایش توطئه می‌شود. در درون مغزش گچ می‌ریزند:" اگر در سن بیست و پنج سالگی هنوز شوهر نکرده باشی، باید از این بابت از خجالت آب شوی."، "اگر بخندی، بی شخصیتی."، "اگر چهره‌ات احساسی را بروز دهد، جلف هستی." [...] و غیره...

انتهای پیام/

ندا رضا حسینی