سرویس تجسمی هنرآنلاین: نشست مرور آثار بهروز دارش، پیشکسوت مجسمهسازی ایران در سالن پژوهش پردیس باغ ملی دانشگاه هنر برگزار شد. کوروش گلناری که ریاست این نشست را بر عهده داشت ابتدا در معرفی دارش گفت: جلسات مرور هنرمندان معاصر با اشتیاق و همراهی هنرمندان از امروز آغاز شده است و آقای دارش نخستین میهمان این برنامه است. این جلسات فرصتی برای دانشجویان است تا از تجربیات هنرمندان معاصر ایران استفاد کنند. بهروز دارش همیشه حضور پررنگ و اندیشمندانهای در مجسمهسازی ایران داشته است و دانشجویان بسیاری مجسمهسازی را از او آموختهاند. دارش در سال 2003 نماینده ایران در بیینال ونیز بود و دو دوره نیز برگزیده بیینال مجسمه تهران شده است.
پس از این مقدمه بهروز دارش در جمع دانشجویان درباره مجسمهسازی گفت: من در مجسمهسازی راه پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشتهام. مثل همه مجسمهسازان ایران من نیز از مدرنیته آغاز کردم، به نظر من اساسا تبار مجسمهسازی ایران در مدرنیته است و به همین دلیل میتوان فهمید که مجسمهسازی در ایران سابقه طولانی ندارد. این مدرنیته از دوران قاجار نشات میگیرد و مجسمهسازی بر پای این مدرنیته در دوران پهلوی دوم اوج گرفت.
وی با اشاره به این موضوع که مدرنیسم هنوز در جهان ادامه دارد اظهار کرد: من از مدرنیته کلیت جهان را درک میکنم، مدرنیته حرفهایی میزند تا دنیا از آن استفاده کرده آثار مدرن نیز معمولا ایجابی هستند و نمیتوان گفت مدرنیته فارغ از اثباتگرایی بوده است. بعدها بود که ما زمانی تحت تاثیر مدرنیته بودیم فهمیدیم جهان قابل تعریف نیست و مجسمه نیز تنها حجمی از ماده که روی پایه قرار دارد نیست.
این مجسمهساز معاصر ادامه داد: هنوز ما در نمایشگاهها مجسمههایی را میبینیم که روی پایه نصب شدهاند، چنین اثری به ما میگوید مرا ببینید و جهان را آنگونه که من میگویم تفسیر کن. در حالی که من میخواهم به دنبال تعاملی برای ساختن جهان باشم. نباید آنچه وجود دارد را تکرار کرد. آثار دوران مدرنیته بر اصالت ماده مبتنی هستند و نور و فضا در آنها درنظر گرفته نمیشود.
دارش با بیان اینکه کل جامعه ما در چالش با مدرنیته است گفت: با این حال من هنوز مدرنیته را برای مجسمهسازی ایران سازنده میبینم و معتقدم که از دوران مدرنیته است که هنرمندان جدید پدیدار میشوند. اما این آدمها نباید در مدرنیته درجا بزنند یا روی آن مکث کنند. من از طریق کار مداوم مطالعه آگاهی لازم برای این موضوع که باید از یگانگی مطرح شد، در مدرنیته بگذرم را کسب کردم. از این یگانگی به چندگانگی رسیدم کارهایی را خلق کردم که طی چالشی میان فرم و فضا شکل گرفتهاند.
وی با بیان اینکه من فرمهای چندگانه را در آثارم به کار میبرم اظهار کرد: کارهای من هم دوران مدرنگرایی خود را داشتهاند کارهای این دوران من دارای کلیت هستند و درونگی خود را دارا هستند. در مرحله دوم کارم بود که از این فضا خارج شدم هرچند ایجاد چنین تغییری در کار هنری آسان نیست.
این هنرمند پیشکسوت با بیان اینکه کارهای من به چهار دوره تقسیم میشود درباره این دورهها که با نمایش تصاویری از آثار هر دوره همراه بود گفت: دوره نخست آثار من به ایدهآلهای مدرنیستی برمیگردد که درباره آنها توضیح دادم. در دوره دوم حرکت به سمت چندگانگی آغاز میشود. دورم سوم به تکثر در آثارم اختصاص دارد و چهارمین دوره کارهایم که اکنون مشغول کار روی آنها هستم نوعی حداقلگرایی است.
دارش ادامه داد: آثار دوره دوم من بر پایه فضا و چندگانگی کار شدهاند. عناصر در آنها به سمت بالا در حرکت هستند هرچند برایم روشن است که به دنبال عناصر متافیزیک نیستم. این آثار دارای آن کلیت مطلوب مدرنیته نیستند و در آن جای نمیگیرند. در این آثار توجه من به فضا، چندگانگی و عناصر غیرزیباییشناسانه معطوف است. همچنین گروه سوم آثار من نیز از چندگانگی عبور کرده و جزییات اثر به سمت تکثر در حرکت است. عناصر اثر ایجاد هیجان میکنند و در اختیار من به عنوان هنرمند نیستند. من به رخداد هنری اعتقاد دارم زیرا اگر اثر هنری یک رخداد نباشد در روند مناسبات موجود شکل گرفته است و من عقیده دارم که اثر هنری را نمیتوان از قبل تعیین کرد.
وی با تاکید بر اینکه نمیتوان حد و مرزی برای جدا کردن مدرنیته قائل شد؛ گفت: نمیتوان گذشته را فراموش کرد اما من معتقد به حرکت رو به جلو هستم و اجازه میدهم تا این گذشته به مرور تغییر کند. آثار این دوره من دارای صحنهپردازی هستند، آنها معمارانه، نقاشانه و مجسمهسازانه هستند و به شکل یک مجموعه باید به آنها نگاه کرد.
این هنرمند مجسمهساز ادامه داد: من از دوره آثار متوجه این موضوع شدم که من میان مسائل هستم به همین دلیل نه صد در صد به مدرنیته گرایش دارم و نه پست مدرنیته قائل هستم. من میدانم که یک سنت داریم، به این سنت برمیگردم و اینجاست که مکتب سقاخانه مورد توجه من قرار میگیرد. اینستالیشن مینیمالیستی که من در ببیینال ونیز به نمایش گذاشتم در همین فضای میان سنت و مدرنیته شکل گرفته است.
او درباره نگاه خود به مینیاتور و استفاده از عناصر آن در مجسمههای خود نیز در دوره بعدی آثارش توضیح داد: در مکتب سقاخانه به مینیاتور نگاهی ظاهری وجود دارد درحالی که جنبه دیگر این هنر روابط ریاضی و نوع اندازهها در آن است. من روند تاریخی این موارد در مینیاتور را مورد نظر قرار داده و و در نتیجه آثاری پدید آوردم که اصول مینیاتور در آن قابل مشاهده است. در این آثار نورپردازی از اهمیت بسیاری برخوردار است و ایینستالاسیون نیز دیده میشود.
دارش ادامه داد: این آثار گفتگویی با گذشته و گاه نیز گفتوگویی با آینده است و در آنها تکثر تا بینهایت در آن ادامه دارد به علاوه فضا و ماده نیز در آنها اهمیت دارند. برای من اصالت ایده مهم است و به همین دلیل من با هر نوع متریالی میتوانم کار کنم. حتی زمان و مکان نیز برای من جزیی از متریال کار هستند که اگر هریک از آنها از کار حذف شوند اثر لطمه خواهد دید.
وی درباره دوره چهارم آثار خود نیز گفت: امروز من چیزهای دیگری دارم، در کارم به نوعی حداقلگرایی رسیدهام. فکر میکنم که این اندازه حرف زدن فایدهای ندارد و به همین دلیل کارهایم را در حداقل ممکن میسازم. آنها در شکلی حداقلی با ماده و فضا مواجه میشوند زیرا به هر حال مجسمه نمیتواند بدون ماده شکل گیرد.
انتهای پیام/