سرویس تئاتر هنرآنلاین: احسان شادمانی، نویسنده شیرازی از چاپ نمایشنامه "آخرین پالایشگاه" خود در کتاب مجموعه نمایشنامه "شعلههای آبادان هیچگاه خاموش نمیشود" خبر داد و افزود: این نمایشنامه به کارگردانی حیدر سلیمانی در اولین روز جشنواره تئاتر فجر استان بوشهر در مجتمع فرهنگی هنری بوشهر خوانش شد.
این نمایشنامه به کارگردانی احسان شادمانی در سال 87 در جشنواره دانشجویی تئاتر کشور موفق به دریافت تندیس بهترین اثر به مفهوم مطلق شده بود، همچنین در جشنواره تئاتر استان بوشهر نیز نمایشنامه خوانی شد.
اما احسان شادمانی در گفتگو با هنر آنلاین از شیوه، سبک و نحوه نگارش نمایشنامه،خلاصه داستان گفت و عنوان کرد: نمایشنامه "آخرین پالایشگاه" در پالایشگاهِ متروکهای در شهر خیالی اعداد اتفاق میافتد، در این شهر فردها زن به شمار میروند و زوجها مرد. دو سرباز به نامهای شیش و هشت در این پالایشگاه متروکه از آخرین بشکه نفتِ شهر اعداد مراقبت میکنند، هر دو سرباز شبانهروز مقابل این بشکه نگهبانی میدهند.
او گفت: در یکی از شبها، یک عضو بلندپایه سازمان جهانی نفت، برای بازدید از پالایشگاهِ اعداد به این شهر سفر میکند، تا اگر امکانی فراهم باشد پالایشگاه دوباره راهاندازی شود یا اینکه این بشکه از شهر خارج شود. اما سوال اساسی برای نگهبانان و مهمانها این است که این بشکه پُر است یا خالی!!!
به گفته شادمانی، این نمایشنامه به عنوان یک نویسنده که در جنوب ایران زیست میکند، همیشه با بعضی از دوستان و اقوامم در ارتباط بودم که در سکوهای نفتی و شرکت نفت در جزیره خارک، لاوان و ... کار میکردند. این ارتباط باعث میشد که وقتی میگفتند فلان مرد شرکت نفتیست بدانم که آن خانواده در چه بستری زندگی میکند و چالشهای آن کارگر سکوی نفتی با کار و زندگیاش چیست.
او در پاسخ به این سوال که با چه پیش زمینههایی این متن نمایشی نوشته شده است؟ ابراز کرد: من عاشق ترکیب عناصرِ مختلف در مدیایِ تئاتر و سینما هستم و اساسا رسیدن به یک فرم رواییِ یکه و خاص در نوشتن نمایشنامه و فیلمنامه برایم هدف اصلیست.
این فعال هنری در شیراز افزود: به جز دغدغهای که همیشه در ذهنام راجع به ماهیت نفت داشتم، در زمان نوشتن این نمایشنامه به این فکر میکردم که چگونه میشود علوم ریاضی را در نگارش نمایشنامه ترکیب کرد؟ به نظرم در حالی که اساتید همه جا، بر سر تعاریف و نظام سازیها بحث دارند، تکتک تماشاگران که صبح تا شب پای دستگاه "دی وی دی" هستند در شناخت داستانها به مقام استادی رسیدهاند و این کارِ اجراکنندهگان و نویسندگان را بسیار دشوار میکند.
شادمانی گفت: یگانه وظیفه ما پیدا کردن چنین داستانهاییست، باید وقایع را به طرزی که تا به حال به ذهن کسی خطور نکرده کنار هم بچینیم، در واقع هر نویسندهای باید رابطه داستان با زندگی را درک کند. برای داستان گفتن، باید داستان نگفتن را آموخت. نمایشنامه هم باید از زندگی فاصله بگیرد و به ذات و سرشت آن دست یابد، داستان باید شبیه زندگی باشد، اما نه آن چنان پیش پا افتاده و تقلید گونه که در پس ظاهر خود هیچ عمق و معنایی نداشته باشد.
این کارگردان با بیان اینکه تولید نمایشنامه (کارگاه تولید نمایشنامه) با نوشتن خلاقه یک اثر نمایشی فاصلهای بسیار دارد گفت: در حال حاضر آنقدر در اطراف ما جشنوارههای موضوعی فراوان است که سخت میشود نویسنده دغدغه اصلیاش را ایدهپردازی کند. بسیاری از کارگردانها را در تهران و شیراز دیدهام که بدون شناخت از جایگاه اندیشهگانی یک نویسنده دست به انتخاب اثر او میزنند،این همکاران متاسفانه بیش از هر چیز مقهور اشکال و جذابیتهای اولیهی یک اثر نمایشی هستند.
شادمانی اضافه کرد: بعد از اینکه تو به عنوان نمایشنامهنویس شناخته میشوی تازه اول ماجراست که ارتباط ات با خودت و دیگر کارگردانهای همکار چگونه باشد،چون دمِ فراخوانها و جشنوارهها که میشود همهی دوستان به دنبال متن میگردند. و نهایتاش میشود بسیاری از همین اجراهای یکشبه و دمدستی که ساخته خواهدشد.
او گفت: مطمئن هستم که دیدگاه متضادِ و پرکنتراست نویسنده با یک کارگردان و اختلاف نظرهاشان موجب اعتلای یک تئاتر میشود و وظیفه اصلی کارگردان هم همین است، اینکه ما را از نمایشنامه دور کند و به اتمسفر ذهنی و درونی خود برساند،نه اینکه نمایشنامه را ترجمان میزانسنیک و تصویری کند و به ما نشان دهد. علاقه به طرز تلقی دسته اول است هم زمانی که خودم متنام را کارگردانی میکنم.