سرویس سینمایی هنرآنلاین : راز و رمز حقیقی جهان تنها در آن چیزی است که آشکار است نه پنهان (اسکار وایلد).

این جمله اولین نما از اولین ساخته سام قریبیان بنام "۳۶۰ درجه" است، که چند هفته‌ای می‌شود اکران آن آغاز شده است؛ فیلمی با تعدادی از نام‌های شناخته شده و نوشته سام قریبیان و به تهیه‌کنندگی فرامرز قریبیان. میلاد کیمرام، پریناز ایزدیار، امیر آقایی، احسان کرمی، بهاره رهنما، میترا حجار، حبیب اسماعیلی، علیرضا آرا، بابک کریمی، رضا رویگری و مسعود فروتن در کنار هم در نگاه اول ترکیب جالبی به نظر می‌رسد. اینکه بازیگران گزیده کاری چون بابک کریمی، میترا حجار در کنار مجریانی شناخته شده چون مسعود فروتن و احسان کرمی از لحاظ نام در کنار هم قرار گرفته‌اند، برای هر مخاطبی جالب خواهد بود. "۳۶۰ درجه" اولین تجربه کارگردانی سام قریبیان و دومین نوشته او بعد از "گناهکاران" محسوب می‌شود. با توجه به سابقه‌ هنری که قریبیان در این چند سال اخیر برای خود ایجاد کرده است، انتظار فیلمی قابل قبولی را از او داشتیم که این انتظار برآورده نشد.

"۳۶۰ درجه" انگار ادامه دهنده‌ داستان "گناهکاران" است. این را می‌توان از صحنه‌ای در فیلم فهمید که در چاپخانه‌ای آگهی تسلیت نادر روانگر با بازی رامبد جوان در حال تکثیر است؛ شخصیتی که در "گناهکاران" به ظاهر پلیسی امین و کاربلد بود، اما در انتها به عنوان قاتلی زنجیره‌ای معرفی شد. شاید قریبیان قصد ساخت سه‌گانه‌ای از وحشت، قتل، توطئه، خیانت را دارد، که "۳۶۰ درجه" هم ادامه دهنده‌ داستان گناهکاران است. این فیلم داستان زن و شوهری به اسم جاوید و مهتاب است که در آستانه سفر ماه عسلشان به جرم حمل مواد مخدر آنها را دستگیر و جاوید به ۳ سال حبس محکوم می‌شود، او بعد از آزاد شدن از زندان به دنبال همسر گمشده‌اش می‌گردد اما در این فاصله با ماجراها و شخصیت‌های منفی و خشن متعددی روبه رو می‌شود.

وقتی به خلاصه داستان "۳۶۰ درجه" نگاه می‌کنیم کاملاً این خلاصه آشنا به نظر می‌رسد، چون فیلم‌های متعددی هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب با چنین مضمونی ساخته شده است اینکه مردی بعد از آزاد شدن از زندان به دنبال همسر گمشده‌اش می‌گردد و متوجه خیانت‌های متعدد زنش به او می‌شود، اما این روایت یک خطی دارای شاخ و برگ‌های متعددی است که داستان و قصه را کاملاً تبدیل به یک ماجرایی غیر ایرانی کرده است، ماجرایی که کاملاً شبیه به داستان‌ها هالیوودی شده است. تزریق‌های متعدد آمپول برای به قتل رساندن افراد مختلف، لوکیشن هایی که برای روایت داستان انتخاب شده است، گریم‌های شخصیت‌های متفاوت داستان همه نشان دهنده‌ی داستانی غیر ایرانی است. گریم و شناسنامه‌ای که برای معرفی شخصیتی که میترا حجار آن را بازی می‌کرد، لوکیشن زندانی که مدتی از داستان در آن می‌گذرد و نمونه‌های دیگر همه غیر واقعی هستند یا در جامعه ما غیر واقعی هستند. مثلاً زندانی که تلویزیون آل سی دی با دیوارهای شیک و طراحی شده با آجر، با غذاهای متعدد خوش آب و رنگ، با سلول‌های بزرگ و عجیب و غریب را فقط می‌شود در فیلم‌های سینمای هالیوود آنها را پیدا کرد. "۳۶۰ درجه" داستانی غیرواقعی با نحوه‌ روایتی متفاوت است. ربط نقشی که میترا حجار آن را بازی می‌کرد به کل داستان چه بود؟ ربط شخصیت ظفر زعفرانی با بازی حبیب اسماعیلی به بقیه شخصیت‌ها چه بود؟ چرا پلیسی که برای هیجانی کردن داستان اضافه شده بود، اینقدر خونسرد و کند عمل می‌کرد؟ پلیسی که ادعای نخبه بودن می‌کرد، در انتها با کشته شدن همه شخصیت‌ها کاری از دستش برنیامد. همه‌ این نکات نشان‌دهنده‌ قصه ضعیفی است که نوشته شده است. عدم شخصیت پردازی‌های درست، عدم معرفی با منطق شخصیت‌ها، ربط نقش‌ها به همدیگر، همه از نقاط ضعف داستان است که فقط فیلم ریختی از سینمای ایران است.

سام قریبیان با نوشتن فیلمنامه "گناهکاران" در پی نشان دادن سبک متفاوت کاری خود در سینمای ایران بود. او بعد از "گناهکاران" به سمت بازیگری روی آورد که خیلی نتوانست در این زمینه موفق عمل کند و در کارهای ضعیفی هم ظاهر شد، که همیشه یک نقش مشابه را بازی می‌کرد، اما انگار او بیشتر دوست دارد به عنوان کارگردان شناخته شود، که در میان کارهای بازیگری به فکر ساخت اولین فیلم خود هم افتاده است. فیلمی که ۳۶۰ درجه با سینمای ایران متفاوت است. فیلمی که نه عشق و دوست داشتن در آن جایی دارد، نه اعتماد و وابستگی در آن نمایان است. فیلمی که سراسر از قتل، جنایت، خیانت، توطئه، خشونت، ناامیدی، ترس و اصظراب حرف می زند و مخاطب نه می‌تواند با شخصیت‌های همذات پنداری کند و نه با داستان ارتباط خوبی برقرار کند و خیلی راحت می‌شود وقتی از سینما بیرون آمد با خود گفت ای کاش سام قریبیان فقط فیلم و سریال بازی کند و به سمت فیلم سازی در عرصه سینما نرود.

قریبیان در "۳۶۰ درجه" از بازیگران چهره‌ متعدد استفاده کرده است، که همه در نقش‌های کوتاهی ظاهر شده‌اند. اما میلاد کی‌مرام به عنوان قهرمان و در عین حال ضد قهرمان داستان نتوانسته از پس نقش به خوبی بربیاید. کی‌مرام که در این یکی دو سال اخیر بسیار مورد توجه کارگردانان سینما قرار گرفته است، هنوز زود است که به عنوان شخصیت اصلی داستانی معرفی شود و می‌توانست به عنوان نقش مکملی به خوبی ظاهر شود. بابک کریمی و مسعود فروتن در عین کوتاه بودن نقششان اما بازی قابل قبولی را از خود ارائه داده‌اند. ولی پریناز ایزدیار، میتراحجار، بهاره رهنما، امیر آقایی انگار با داستان و نقش خودشان نتوانسته‌اند کنار بیایند، چون طوری ظاهر شده‌اند که کاملاً شبیه بازی‌های گذشته‌شان هستند اما در قامتی دیگر و لباس و گریمی دیگر.

سام قریبیان به عنوان فردی تحصیلکرده در عرصه کارگردانی و فیلمنامه نویسی می‌توانست بهتر از این در مقام کارگردان خودش را معرفی کند و بتواند انتظار مخاطبان را برآورده کند. شاید اولین تجربه او این گونه موفق نشده است و در تجارب بعدی بتواند فیلمی قابل تأمل و توجه را بسازد. فیلمی که هم در راستای فیلم‌ها، ژانرها و داستان‌های سینمای ایران باشد و هم مخاطب ایرانی بتواند با آن ارتباط برقرار کند. هر چند "۳۶۰ درجه" از لحاظ ساختار قوی عمل کرده است، فیلمبرداری قابل تحسین کوهیار کلاری در کنار تدوین "بهرام دهقانی" و موسیقی آرمان موسی‌پور ۳۶۰ درجه را تبدیل به فیلمی با کیفیت کرده است، که از لحاظ کارگردانی می‌توان آن را از آن دسته فیلم‌های متفاوت سینمای ایران دانست. اما داستان با کارگردانی در کنار هم متعادل عمل نکرده‌اند و همین باعث ایجاد وزنه‌ نامتعادل شده است، که می‌شود گفت "۳۶۰ درجه" فیلم خوبی نیست.

انتهای پیام/ شمیم شهلا