به گزارش هنرآنلاین/
دورههای تاریخی مختلف همواره یکی از بهانههایی هستند که هنرمندان با دستمایه قرار دادنشان در آثار هنری خود در جستجوی کشف و بیان زوایای تازه و ناگفتهاش؛ آنچنان که دریافت شخصیشان اجازه میدهد بر میآیند. اما کمتر دورهای را میتوان سراغ کرد - لااقل در دوره معاصر- که به اندازه حکومت یکصد و اندی سال قاجاریها، تا به این حد مورد اشاره قرار گرفته و به آن پرداخته شده باشد. اگر هنرمندانی از نسلهای قبل که دل در گرو آثار و هنر پیشینیان داشتند مثلا در هنر ساسانی و هخامنشی بازگویی ارزش های هنری و شکوه و جلال هنر این دوران را دغدغه خود کردند، اما هنرمندان چند دهه پیش قاجاریه را همواره با نگاهی بیتکلف و غیر وامدارانه و با تمام زیر و بمهایش به چالش کشیدهاند و در این مسیر از هیچ کنکاش و ریزبینی نگذشتهاند.
نمایشگاه "قاجاریته" از همین دست مجموعهها است که موضوعیتاش را یکسره در این دوران پیدا میکند. "قاجاریته" سعی در تثبیت ماهیتی است که اجزاء و عناصر اصلیاش را در این مقطع تاریخی باز مییابد و تلاش در تاویل مناسباتی دارد که هنرمند را با نقطه عزیمتی تاریخی پیوند میزند، شاید نسخه بدل "مدرنیته" یا هر جهان فکری دیگر.
میشود سیاههی بلندی از این اجزاء ردیف کرد. گچبری، آئینهکاری، کاشیکاری، سرسراها با پلکانهایی که در وسط سرسرا شروع میشود، دیوانگاریها و...
بازنمایی روایتگرانه موضوع، تفسیری است که در مرحلهٔ نخست در تفکر هنرمند مصداق یافته و در این برخورد تلاش میشود واقعیت جهان بیرون جایگزین نقاشی تجریدی در پیوند با عناصر آشنای این دوره تاریخی بازتعریف شود. در این تلاش، حضور جهانی بیرونی به عنوان موردی عینی، در آثار آشکار میشود. به این ترتیب اثری مستقل از تخیل هنرمند به ظهور میرسد که با مکاشفهای هنری کل تجربیات سنتی و مدرن زمان خود را به نمایش میگذارد.
ترکیببندی متقارن و ایستا با عناصر افقی و عمودی و منحنی؛ سایهپردازی در چهره و پوششها؛ تلفیق نقشمایههای تزیینی و تصویری، و رنگ گزینی محدود با تسلط رنگهای گرم در یک قالب پالایش یافته بعضی از نشانههای آشنای این مجموعه است که در اشتراک با حال و هوای نقاشیها و تصویرسازیهای قاجاریه قرار میگیرد.
در این نقاشیها طبیعت و بوتههای گل و برگ و پیچکهای استیلیزه شده جای چندانی ندارد. بیش از آن نقاش ادامه و تکامل پیکرهها و طرحهای ایرانی را زمینه اصلی کار قرار داده که میتواند گواه بر این باشد که هنرمند در کنار ایجاد هماهنگی اثر تلاش کرده است تا فضایی غیر مادی و ذهنی را به بیننده القا کند.
"قاجاریته" از نظر محتوای فکری و حسی شاید تنها برای خوشامد بصری خلق نشده باشد. اما طهرانی طبق قواعد معین و شناخته شدهای نقاشی میکند و اثرش به مناسبت موضوعیتی که آن را به وجود آورده و میپرورد معمولاً محدود و شاید بشود گفت صرفهجو و اختصارگو است.
"قاجاریته" تاحدی عناصر زیبایی شناختی هنر این دوره را هم به خود راه داده است. بیشتر آثار به صورت یک ترکیببندی هندسی جلوه یافته و یک قاب میانی در این ترکیببندی نقش بسته و قرینههایی هم در نقاشیها به چشم میخورد.
با وجود این که جنبههای روان شناختی در آثار طوسی طهرانی نمود چندانی ندارد، اما او غالبا انسان را منجمد، ایستا و میخکوب شده به تصویر نشان میدهد.
با توجه به حساسیت نسبی که نقاش در ارائه حالتهای پیکرهها و چهرهها نشان داده، کانون اصلی آثار طهرانی به اشکال انسانی اختصاص داده شده و تقریبا به لحاظ کمپوزیسیون متقارنی که دارد در حالتی ساکن و غیر متحرک چه در ردیفهای عمودی قرارگیری پیکرهها و چه به لحاظ ردیف بودن افقی شکلها، سکونی ابدی را بر تصویر حاکم میکند.
هنرمند در تصویر کردن نقش موقعیتهای روانشناختی را لحاظ نمیکند، بلکه سعی دارد به صورتی تمثیلوار موضوع تصاویر را از دریچه خیال خویش گذرانده و شکلی تمثیلی از آن بسازد .هنرمند اشاره مستقیم به حالت چهره و پیکرهها ندارد بلکه با توسل به زبان رمز و کنایه واکنش عاطفی خود را نسبت به موضوع بیان میکند. او نمیخواهد نقاشیهایش شکلی صرفا تصویرسازانه پیدا کند و در حد یک تصویر صرفا روایتنگارانه باقی بماند، بلکه به دنبال هویتی ویژه و قائم به کیفیتهای تصویری است.
انتهای پیام/
روزبه صدر