گروه سینما هنرآنلاین،فیلم سینمایی «آنکت» با نگاهی انسانی و دروننگر، روایت تازهای از سکوت، زیست انسانی و تجربههای عمیق احساسی ارائه کند. داستان فیلم حول محور آوا، نوجوانی کمشنوا شکل میگیرد که در غیاب مادر، باید روزی طولانی را در کنار ناپدریاش بگذراند؛ روزی که در مسیر وقایع آن، رازهای پنهان زندگیاش برملا میشود و تماشاگر را با فراز و نشیبهای درون او همراه میسازد.
مهراد مهرکیش نویسنده و کارگردان این اثر در گفت وگو با خبرنگار حوزه ی سینما هنرآنلاین درباره شکلگیری ایده، رویکرد محتوایی و دغدغههای اجتماعی این اثر گفت: من چندسالی است که مهاجرت معکوس کرده و از تهران به شهری کوچک آمدهام. در این سالها یکی از فعالیتهای من در این شهر، تدریس بازیگری، فیلمنامهنویسی، فیلمسازی و برگزاری دورههای بازیابی خلاقیت بوده است. از همان ابتدا، به واسطه محیطی که در آن مشغول به کار شدم و همچنین به دلیل پویایی بیشتر دختران نسل جدید نسبت به پسران، اکثر شاگردانم را دختران نوجوان تشکیل میدادند؛ دخترانی همسن و سال «آوا» که شخصیت اصلی فیلم «آنکِت» است.
وی ادامه داد: در این مدت، شاگردانم به سبب حس امنیتی که به مرور با من پیدا کردند، از مسائل مختلفی با من سخن گفتند و من همواره در تعجب بودم که چرا خانوادهها و بزرگترهای این بچهها نمیتوانند درکی عمیقتر از آنها داشته باشند. به نظر من، زاویه دید بزرگترهای جامعه نسبت به این نسل، از اساس اشتباه بوده و هنوز هم هست؛ به این معنا که تا حدی که آگاهتر بودنشان را درک کردهایم، سردرگمی آنها را متوجه نشدهایم. به هر حال، در تمام این سالها، مسائل نوجوانان دغدغه من بوده است و برایم عجیب بود که با این همه حس نزدیکی و نگرانی نسبت به این دختران، چرا نمیتوانم برایشان، یا به واقع از زبان آنها، به ایدهای و پس از آن، به قصهای دست پیدا کنم. زمانی بود که فیلمنامهای دیگر را به پایان رسانده بودم و تا پای تولید پیش رفته بودم، اما پروژه به دلایل مالی متوقف شد.

مهرکیش خاطرنشان کرد: در اوج ناامیدی و سرخوردگی، ناگهان تصویر دختری گوشهگیر و در ستیز با جهان در ذهنم شکل گرفت، تصویری که شاید بیارتباط با حال و هوای آن دوران خودم نبود. در این تصویر ذهنی، دختر بدون هیچ کلامی وارد محیطی میشود، مردی را به قتل میرساند و خارج میشود. اکنون دیگر داستان «آنکِت» این نیست، اما ایده اولیه از همین تصویر شکل گرفت. سپس فیلمنامه در پی تلاش من برای کشف چرایی این کنش شکل گرفت.
وی افزود: من اصولاً در انتخاب نام برای فیلمنامهها و سپس فیلمهایم چندان مهارت ندارم. در ابتدا و در مرحله فیلمنامه، عنوان فیلم «صدای بلند سکوت» بود که نزدیک به عنوان انگلیسی فعلی فیلم (The Sound of Silence) است و از همان ابتدا در ذهن من بود، زیرا شاید اساسیترین نکته فیلم، شنیدن حرفهای گفته نشده این نسل است. با این حال، عنوان فارسی آن را چندان مناسب فیلم نمیدانستم؛ چرا که بر این باورم تمام اجزای فیلم باید مخاطب را به فکر فرو برده و کنجکاوی او را برانگیزد. «صدای سکوت» با وجود اینکه در انگلیسی سؤالبرانگیز است، در فارسی تخت و سطحی به نظر میرسید و نام مناسب پیدا نمیشد.
نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه «آستان» عنوان کرد: در نهایت، «آنکِت» به عنوان یک صنعت ادبی، به واسطه یکی از دوستانم به من پیشنهاد شد. «آنکِت» در واقع مخففی است از «آن که تو را…» و هم سینمایی و کنجکاویبرانگیز بود و هم با ماهیت فیلم من همخوانی داشت. این عنوان همچون یک سؤال و یک کشف بزرگ است که «آوا» یا هر یک از ما ممکن است با یافتن مظنون و پاسخ به آن، بخشی از رنجهای گزاف خود را کاهش دهیم.
سکوت، محور اصلی روایت
وی افزود: دنیای امروز به ما آموخته که از سکوت دوری کنیم. گویی دستور دنیای مدرن به شهروند این عصر این است که در بیرون از خود به دنبال پاسخ مشکلاتت باشی، یا اصلاً به آنها فکر نکن. حرف بزن، وقتت را در شبکههای اجتماعی بگذران، به همه جا و همه کس نگاه کن جز به خودت… و اینجاست که سکوت ترسناک میشود؛ مواجهه میآورد و درک را موجب میشود. زیرا اگر سهم خود را بپذیریم، در برابر کسی که هستیم مسئول خواهیم بود و این مسئولیت، دافعهای دارد و ترسناک جلوه میکند.

مهرکیش گفت: از نظر من، سکوت راهگشاست و باعث دروننگری میشود. بنابراین چه بستری بهتر از سکوتی جبری که دختری نوجوان به خاطر مشکلاتش با آن مواجه است؟ او با اینکه قادر به سخن گفتن است ولی کلامش بریده بریده و ترس از طرد شدن از جهان، او را منزوی کرده است. آوا زمانی به حرف میآید که حداقل بخشی از سفر خود را در سکوت پشت سر گذاشته است. حرف زدن برای او ابزاری برای فرار از خود نیست؛ سکوتش سلاحی است برای مقابله با جهان. و همین سکوت، ناگزیر، کار خودش را میکند و آوا را با خودش مواجه میسازد. او زمانی سخن میگوید که وقتش رسیده است.
این هنرمند سینما تاکید کرد: قبل از هر چیز باید بگویم که از نظر من، ساخت تصویری محترمانه و پرداخت انسانی چنین شخصیتی، نه ارتباطی با نقص او دارد و نه باید توأم با ترحم و دلسوزی باشد. مهم نگاه نویسنده و کارگردان است؛ مهم این است که ما چقدر میتوانیم همذاتپندارانه، و نه دلسوزانه به شخصیت نگاه کنیم. آیا میتوانیم او را صرفاً به عنوان یک انسان ببینیم یا تنها میخواهیم مرثیهای از بدبختیهایش بسراییم؟ به باور من، هر شخصی با هر نقصی، قبل از هر چیز انسان است و دارای لایههای روانی متنوع. بنابراین، فرد فارغ از اینکه از نقص یا کاستی جسمانی رنج میبرد یا نه، محترم است یا نیست. برای من، انسانی که به دنبال رشد است، قطعاً محترم است.
وی ادامه داد: در این اثر نقص آوا برای من نمادی است؛ نمادی از نسلی که کاستیهایش به رسمیت شناخته نمیشود و حرفهایش شنیده نمیشود. این نسل تصمیم میگیرد نشنود، نبیند، رو برگرداند و با جهان اطرافش، حتی در ذهن خود، به ستیز برخیزد. درست است که آوا نقص فیزیکی دارد، اما او گوش سالمی نیز دارد که حتی آن را میپوشاند تا هیچ چیز نشنود. آوا به دنبال جلب توجه یا ترحم نیست؛ او به دنبال یافتن راهی برای بیان خود است. پیام او به جهان این است که «اگر مرا بشنوی، من هم تو را میشنوم». بنابراین، وقتی شنیده میشود، با اینکه نقصش همچنان باقی است، دیگر اختلالی در زندگیاش ایجاد نمیکند. آوا در یک جهان علت و معلولی و زنجیرهای تصمیم میگیرد از جایی دستی که به سمتش دراز شده را بگیرد، و این باعث میشود نقصش، هرچند پا بر جاست، دیگر مانع زندگی او نشود.
بازیگر فیلم سینمایی «مرهم» ابراز داشت: در رابطه با باورپذیری و چالشهای روایت جهان آوا نیز باید گفت که چالش اصلی در باورپذیر کردن کل مجموعه جهان فیلم است، نه فقط یک شخصیت. حتی غیرعادیترین شخصیت، اگر در بستری متناسب با خود قرار گیرد، باورپذیر خواهد بود. فیلم «آنکِت» قرار نیست صرفاً در فضایی رئالیستی پیش رود؛ دنیای آن کمی فانتزی و روانکاوانه است. بنابراین، آوا در بستر فیلم جایگاه خود را پیدا کرده است و امیدوارم توانسته باشم این کار را تا حد قابل قبولی به انجام برسانم.
وی افزود: من خود را وامدار روش و سینمای آقای داودنژاد عزیز میدانم، به واسطه افتخار حضور در فیلمهای ایشان از کودکی و به ویژه از فیلم «مرهم» به بعد. به شکل ناخودآگاه، کار در سینمای مستقل و کمهزینه را آموختم و اگر بخواهم صادقانه بگویم، شاید این شیوه فیلمسازی برای من راحتتر باشد. البته مسلم است که هر فیلمسازی دوست دارد با بودجهای مناسب و شرایط حرفهایتر فیلم بسازد و امکانات و گروه با تجربه، آوردههای زیادی برای فیلمساز دارند.

نویسنده و کارگردان فیلم کوتاه «حصار» خاطر نشان کرد: با این حال، گروه جوان و با انگیزه و کمتر شناختهشده نیز تجربهای بکر از کشف لحظات زنده را در اختیار کارگردان قرار میدهد. در این فیلم، تقریباً تمام بازیگران من شاگردان خودم بودهاند و این شناخت دوطرفه، زبان و فهمی مشترک بین ما ایجاد میکرد که برای من بسیار ارزشمند بود.
وی ادامه داد: من همیشه به شاگردان و همکارانم در سر صحنه میگویم: کارگردان، همه کس است و هیچکس نیست. از نظر من کارگردانی، کارش را درست انجام میدهد که تکتک اعضای تیمش را به عنوان عناصری خلاق در جایگاه خودشان بپذیرد، اجازه دهد هر کس مواجهه خلاقانه خود را با فیلم داشته باشد و اگر لازم بود، تنها هدایتش کند و نه اینکه نظراتش را به گروه دیکته کند.
مهراد مهرکیش در پایان تاکید کرد: مسلماً تمام تلاش من در این فیلم نیز همین بوده و فکر میکنم موفق بودهام. ایجاد چنین فضایی باعث شد عوامل حرفهای فیلم نیز با بازیگران کمتجربهتر با صبوری و تعامل بیشتری رفتار کنند. بنابراین، همه چیز به بهترین شکل ممکن پیش رفت و میتوانم بگویم این تجربه برای من موفق و البته بسیار ارزشمند بود.
فیلم سینمایی «آنکت» به نویسندگی و کارگردانی مهراد مهرکیش، به تازگی به نهمین دوره جشنواره بینالمللی International Folklore Film Festival راه یافته است.
انتهای پیام