به گزارش هنرآنلاین، جاهد در ابتدای این نشست بیان کرد: تلاش ما این است که در این جلسه تعریفی از سینمای مستقل ارایه بدهیم چون این مفهوم در ایران خدشه دار شده است خیلیها به غلط برچسب مستقل به خود میزنند و با آن بیزینس میکنند در حالی که هدف سینمای مستقل بیزینس نیست. تعریف کلی از سینمای مستقل یک رویکرد سینمایی است که به عنوان یک شکلی از مقاومت فرهنگی در برابر سرمایه، بازار، قدرت، نظام مالی، نظام سیاسی و … قرار میگیرد. سینمایی است که در غرب ظاهر شد و نوعی سینماست که در اوایل دهه ۶۰ میلادی به وسیله یک فیلمساز آمریکایی به نام جان کاساوتیس معرفی شد.
او یک بازیگر آمریکایی و یونایی تبار بود و خیلی زود هم فوت کرد. جان کاساوتیس پایهگذار یک نوع سینما در دل سینمای آمریکا به نام سینمای مستقل بود. شعار او این بود که «جدا از سیستم سینمایی مسلط عمل کن». به همین ترتیب سینمایی دیگر در برابر سینمای غالب و جریان رایج قد علم کرد. این سینما هیچ ربطی به سینمای جریان مسلط نداشت یک سینمای خیلی جمع و جور خانوادگی بود یعنی مادرش، خواهرش و دوستانش بازیگران بودند و پولش را از راه بازیگری در فیلمهای دیگر جور کرد. یعنی از سینمای تجاری پول درمیآورد و خرج سینمای مستقل میکرد.
کاساوتیس میخواست فیلمهایی خارج از سیستم هالیوود بسازد. حتی شده بود که خانه خود را در بانک گرو گذاشت و پولش را خرج ساخت فیلم کرد و در نهایت آن خانه مصادره شد. او خودش یک استودیو در خانه داشت و همان جا فیلم میساخت. در برخی کشورها سینما در دست دولت بود و نظام خصوصی تولید فیلم وجود نداشت. لنین میگفت سینما مهمترین هنرهاست و میخواست از سینما استفاده ابزاری کند و با استفاده از آن کمونیسم را تبلیغ کند.
جاهد گفت: سینمای مستقل تنها مسأله اقتصادی را ندارد و به بودجه گره نمیخورد. سینمای مستقل در یک معنایی معطوف به سرمایه است اما در اصل یک رویکرد کاملا زیباییشناختی است با این رویکرد و فرم در برابر فرمهای مسلط میایستد. یعنی فقط در برابر نظام تجاری نمیایستد بلکه در برابر فرمهای رایج هم میایستد. در اوایل انقلاب وقتی فارابی و حوزه هنری شکل گرفت میگفتند فیلمهایی یا رویکرد عرفانی و آنچه که ما میخواهیم بسازید. فارابی سیستم هدایتی، حمایتی و نظارتی را راه انداخت. اینچنین شد که فیلمسازانی مثل سعید ابراهیمی فر «نار و نی» ساخت یا آقای لیالستانی فیلمهایی پر هزینه ساخت که الان یکی از آنها را هم به یاد نمیآورید، آن زمان فیلمهای تارکوفسکی تازه در تهران مطرح شده بود و جشنواره فجر و مجلهها خیلی به او اهمیت میدادند. فیلمهایی که ساخته میشد.
این منتقد بیان کرد: فیلمساز مستقل واقعی به هیچکس باج نمیدهد. سینمای مستقل تلاشی است برای فیلمسازی بیرون از سیستم سرمایهمحور ولی مهمتر این است که فیلمساز سراغ کلیشهها نمیرود.
جاهد گفت: فیلمساز مستقل همیشه باشد بجنگد هم برای بودجه هم پخش، چون بسیاری میگویند این فیلم بازار ندارد یا مشکل مجوز دارد در نظامهایی مثل نظام ما ادارهای برای سانسور وجود دارد که سینمای مستقل را دچار مشکلاتی میکند. مثلا همین الان در بخشی از جهان فیلمهایی از فلسطین ممنوع است. استقلال فقط یک محدودیت مالی نیست حتی یک انتخاب زیباییشناسی هم نیست بلکه یک موضعگیری فلسفی و اخلاقی در برابر همه نیروهایی است که میخواهند جلوی سینمای پیشرو و حقیقت جو را بگیرد وقتی از سینمای مستقل صحبت میکنیم مقصود چند چیز است مثل واقعگرایی. سینمایی مستقل روایت هایی ضد ساختاری دارد، یک نوع آوانگاردیسم در سینمای مستقل است که در سینمای رایج وجود ندارد
وی گفت: سینمایی زیرزمینی ایران با سینمایی زیرزمین آمریکا متفاوت است آنها به شکل آزاد فیلم میساختند اما چون فرصت پخش نبود برخی فیلمها را در کافهها نمایش میدادند. حذف ستاره سالاری در سینمای مستقل یک مشخصه دیگر است. ستارهها در این سینما جایی ندارند.
جاهد ادامه داد: اساس سینمای مولف ضد ادبیات و رمان است. میزانسن در نظریه مولف خیلی مهم بود میزانسن فقط به معنای این نیست که دوربین و بازیگر را کجا بگذارید بلکه به معنای این بود فیلمنامه را هم به درستی بنویسید.
وی مطرح کرد: ساختارگراها علیه نظریه مولف عمل کردند، گفتند مولف مرده است به مولف فکر نکنید به اثر توجه کنید
نظریه مولف هم طرفدار دارد هم منتقدانی. نظریه مولف باعث شد به یک سری از فیلمسازان توجه زیادی شود و برخی دیگر نادیده گرفته شوند درواقع خیلی از فیلمسازان چوب مولف را خوردند و یک جور ظلم به آنها بود. فیلمساز مولف فیلمسازی است که بتواند صدای خود را بشناسد به آن وفادار باشد و نگذارد سیاست فستیوالها به او خط بدهند. او جهان را از منظر خودش روایت میکند نه از منظر سیاستهای بازار و دلالهای فستیوال. بودجه کم در این سینما میتواند یک محدودیت نباشد بلکه باعث زیباییشناسی شود. سینمای مستقل در ایران همیشه دربارهاش بحث بوده است.
البته بودجه گرفتن به معنای تسلیم شدن در برابر نظام دولتی نیست. بعداز انقلاب به دلیل رابطه سینمای ایران با سیاست و دولت سینمای مستقل دچار پیچیدگی شد، همه میخواستند داستانها را کنترل کنند ولی باز هم سینماگرانی ظهور کردند کردند که حرف خود را زدند مثل «بایسیکلران»، مثل «رنگ خدا» و… در حال حاضر بسیاری از فیلمهایی که در جهان مطرح میشود اصالت فردی خود را از دست دادهاند، ادعای مستقل بودن دارند ولی مستقل نیستند، آنها تابع سیاستهای دلالان جشنوارهها هستند. برچسب سینمای مستقل دیگر هویت و اصالت خود را از دست داده است.
انتهای پیام