مصطفی مستور، جمعه شب در رویداد هنری «گاه» که در مجموعه فرهنگی هنری برج آزادی برگزار شد، با بیان این که ادبیات ما را آگاه تر می‌کند، گفت: موسیقی احساسات را تحت تأثیر قرار می‌دهد، شاید افراد را آگاه‌تر نکند و سینما سعی می‌کند ترکیبی از این دو باشد و فیلم‌های موفق دقیقاً به این دلیل خوب هستند که هم آگاهی را افزایش می‌دهند یعنی نگرش و دریافت تازه‌ای از موقعیت به مخاطب می‌دهند و هم موقعیت را با موسیقی، تأثیر احساسی مورد نظر را می‌گذارند.

وی با طرح چند سؤال درباره رابطه موسیقی و ادبیات، افزود: ویلیام فاکنر یک جمله مشهور دارد که می‌گوید همه ما می‌خواستیم شاعر شویم و چون سرودن شعر خیلی دشوار است، به نزدیک‌ترین فرم ادبی بعد از شعر که داستان کوتاه بود، رسیدیم، بعد آن دیدیم داستان کوتاه نوشتن نیز سخت است. به‌سمت رمان‌نویس شدن آمدیم، وقتی شما از رمان به‌سمت شعر حرکت می‌کنید، می‌بینید کار دشوارتر می‌شود، به‌دلیل اینکه روایت فشرده‌تر، کوتاه‌تر و در عین حال با تراکم معنایی بیشتری همراه می‌شود، این روند طبیعی است.

این نویسنده، با تعمیم دادن این مثال به موسیقی گفت: همه ما می‌خواستیم موسیقی بنوازیم و چون نمی‌توانستیم بنوازیم، سراغ شعر رفتیم.

مستور با بیان این که در هنرهایی چون نقاشی، عکاسی یا سینما یک اِلِمان فیزیکی برای لمس کردن یا تماشا کردن وجود دارد اظهار داشت: در داستان کلمه هست ولی در موسیقی تقریباً هیچ‌چیز نیست یعنی آنچه ما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، صدا است ، چیزی که ما را سرشار می‌کند، آن رازآلودگی برای من اینجاست که چطور می‌شود از ابزارهای مکانیکی که اساساً حیات ندارند، چنین شور و هیجان تأثیرگذاری بیرون کشید.

این مدرس داستان‌نویسی با بیان سؤال که نویسنده‌ها و موزیسین‌ها چه شباهتی به‌هم دارند، گفت: این که در تنهایی کار خود را انجام می‌دهند، نقطه مشترک مهمی است، این شباهت ظاهری می‌تواند یک اشاره عمیق‌تر داشته باشه که ما با کار خود تنها هستیم و و این معنادار است برای اینکه وقتی تو تنها بوده‌ای یعنی دیگری نمی‌تواند به تو کمک کند یا کار تو را ادامه دهد. شاعری هم همین طور است، در هنر همین گونه است اما در هنرهای فردی این ویژگی پررنگ‌تر دیده می‌شود.

مستور گفت: نویسنده و موسیقی‌دان هر دو سعی می‌کنن چیزی نامرئی که نمی‌بینیم را به چیزی مرئی تبدیل کنند، برخلاف مثلا عکاس‌ها که دیدنی‌ها را ثبت می‌کنند. چه چیزی نامرئی‌تر و ناپیداتر از جهان درون است؟ شهودها، ادراکات درونی، احساسات و دریافت‌هایی که دیده نمی‌شوند را نویسنده به کلمه تبدیل می‌کند و موسیقی‌دان به صدا.

وی با اشاره به تفاوتی در این نقطه گفت: گاهی این ادراکات، عینیت پیدا نمی‌کنند، یعنی احساسی وجود دارد که معادل واژگانی ندارد و نمی‌توان کلمه‌ای معادل آن یافت که آن احساس درونی را بازگو کرد اما موسیقی‌دان، می‌تواند آن احساسات را بیان کند. برای همین شاید خالص‌ترین هنر، موسیقی باشد.

مستور با بیان این که روایت داستانی چه تأثیری می‌تواند بر موسیقی‌دان داشته باشد، گفت: روایت داستانی می‌تواند موسیقی را روایی کند، روایت خوب ملودی، ریتم و هارمونی دارد و همین موارد تبدیل به روایت می‌شود. ما در روایت همین موارد را رعایت می کنیم، اگر ما در روایت، طرح اصلی داستان را داریم در موسیقی، ملودی این کار را انجام می‌دهد.

مصطفی مستور: ادبیات، ما را آگاه‌تر و مفاهیم پیچیده را آسان می‌کند

فردیت و تشخص، آثار هنری را متمایز می‌کند

این نویسنده با طرح این سوال که موسیقی چه تأثیری می‌تواند بر نویسنده داشته باشد، اظهار داشت: اولین تأثیر فوری و عامی موسیقی بر نویسنده، برانگیختن احساسات است، موسیقی می‌تواند، احساست خفته ما را بیدار کند. وقتی موسیقی گوش می‌دهم احساسات و دریافت‌هایی به ذهن من خطور می‌کند که آرزو می‌کنم کاش دستگاهی بود که می‌توانستم افکارم را با آن ببینم. موسیقی به ویژه برای گذشته بازها می‌تواند جنبه‌های نوستالژیک داشته باشد و آنها را به گذشته‌های دور ببرد، گذشته‌هایی که با صرف فکر کردن نمی‌توان آن را به خاطر آورد. یادآوری خاطرات، نیز از دیگر ویژگی‌های موسیقی است، گاهی یک موسیقی به یک خاطره سنجاق شده است.موسیقی می‌تواند حس فقدان و ناکامی را به یاد آورد، بسیاری از آثار بزرگ داستانی با موسیقی شکل می‌گیرد بعضی از موسیقی‌ها، همه ناکامی‌ها و حسرت‌ها را به یاد می‌آورد.

وی ادامه داد: موسیقی می‌تواند بخش ناخودآگاه ما را فعال کند و می‌توانیم آن را لمس کنیم، وقتی که آگاهانه می‌نویسی ناآگاهت به اعماق فرار می‌کند، ولی وقتی موسیقی گوش می‌دهیم انگار یک محیط امن فراهم کرده‌ایم، این ناخودآگاه آرام آرام بالا می‌آید و در دسترس قرار می‌گیرد. شاید مهمترین کاری که موسیقی با روح انسان می‌کند، فعال کردن ناخودآگاهش باشد، مثل کوه آتشفشانی که به‌دلیل فعل و انفعالاتش گداخته می‌شود و مواد مذاب بیرون می‌ریزد، موسیقی با لمس ناخودآگاه آتشفشان درون را فعال می‌کند و اون مذاب‌هایی که بیرون می‌آید در حقیقت ادراکات دست نیافتنی هستند که در ناخودآگاه خفته‌بودند.

مستور با بیان که چه چیزی باعث تمایز میان آثار هنری می‌شود گفت: هنر مدرن با مفهوم فردیت آمیخته شده است، آن چه باعث می‌شود آثار هنری از هم متمایز شوند، فردیت و تشخص است، ممکن است افراد زیادی از یک موضوع بنویسند اما وقتی رنگ یک فرد به روایت زده می‌شود از دیگری متفاوت است. فردیت یا اصالت که در فلسفه هنر از آن اسم برده می‌شود ربطی به دستاوردها ندارد، باید بدانم جهان را چگونه می‌بینم و سعی کنم صدایی متناسب با آن را پیدا کنم بنابراین اگر من مثلاً می‌گویم این دنیا پرهیجان است، این هیجان باید در همه کارهای من دیده شود، موزیسین مؤلف می‌شوم و می‌توانید در اثر هنری من، رد من را پیدا کنید.

وی با بیان این که اگر یک موسیقی‌دان و یک نویسنده با هم هم مسیر باشند درباره چه موضوعی صحبت می‌کنند، گفت: فکر می‌کنم همین چیزهایی که الان گفتم!

«سمت روشن زندگی»؛ وقتی ساده‌ترین کارها برای زنان ناممکن می‌شود

مستور دلیل نوشته شدن کتاب «سمت روشن زندگی» را مواجه شدن با تجربیات زیسته زنی در فضای مجازی دانست و گفت: اولین داستان این کار یک اثر مستند است وقتی که خانمی درباره پیاده‌روی شبانه در میرداماد و مزاحمت‌های خیابانی خیلی زیادی که با آن مواجه شده بود، یک یادداشت کوتاه درخشان نوشته بود. خواندن آن کپشن من تحت تأثیر قرار داد و به خاطر نمادین بودن این تجربه که یک زن نمی‌تواند حتی پیاده‌روی که می‌تواند ساده‌ترین کار یک فرد باشد را به راحتی انجام دهد، انگیزه پیدا کردم و از او خواستم اجازه دهد بر اساس یادداشتش، یک داستان کوتاه بنویسم.

وی افزود: داستان «نادیا» در کتاب همان داستان است، خانم نادیا پیشنهاد کرد که اگر می‌خواهم درباره مسائل زنان با افراد دیگر هم گفت‌وگو کنم و اگر به یک روایت دراماتیک داستانی رسیدیم، آن روایت نیز به داستان تبدیل شود. از سال ۹۶ تا ۱۴۰۱ با ده‌ها خانم در شهرهای مختلف گفت‌وگو کردم که از دل آن ۱۱ داستان کوتاه بیرون آمد و بعدها ۶ داستان تخیلی هم به آن اضافه شد.

وی بیان داشت: وقتی داستان‌ها منتشر شدند، کسانی روایت‌شان به داستان تبدیل شده بود، چند حالت داشتند اما یک گروه بسیار خوشحال بودند و احساس می‌کردند، برایشان تراپی صورت گرفته است. به این دلیل که به هر حال این شکست هم دیده شد، احساس خوبی داشتند با این که مشکل همچنان پابرجاست.

وی ادامه داد: در بعضی جلسات داستان‌خوانی، بعد از اینکه داستان خوانده می‌شد، مخاطبان با شخصیت‌های داستان که در جلسه حضور داشتند صحبت می‌کردند و هیچ کس به من توجه نمی‌کرد یا از من سوال نمی‌کرد، خوشحال شدم و گفتم بالاخره موفق شدم ادبیات را از رابطه خواننده و نویسنده حذف کنم.

نمایشگاه نقاشی من در نگارخانه آسمان

در بخش دیگری از این برنامه نمایشگاه گروهی نقاشی «من» کار خود را آغاز کرد، این نمایشگاه از ۳۰ آبان تا هفتم آذر ماه در نگارخانه آسمان برج آزادی بر پا خواهد بود.

در این مجموعه آثار هنرجویان کارگاه نقاشی رویا بهمنی‌پور و جمعی از هنرمندان نقاشی و حجمی کنار هم گرد آمده است، بیشتر آثار هنرجویان با دو تکنیک رنگ‌روغن و اکریلیک خلق شده‌اند.

مصطفی مستور: ادبیات، ما را آگاه‌تر و مفاهیم پیچیده را آسان می‌کند

اجرای گروه ارکستر خالقی

در بخش دیگری از این برنامه ارکستر روح‌الله خالقی به رهبری محمدرضا عزیزی به اجرای رپرتوار پرداخت.

مصطفی مستور: ادبیات، ما را آگاه‌تر و مفاهیم پیچیده را آسان می‌کند

رویداد فرهنگی «گاه» به همت خانه کهن آوش و با همراهی ارکستر خالقی و مشارکت بنیاد رودکی و مجموعه فرهنگی هنری برج آزادی برگزار شد.

کتاب «سمت روشن زندگی» تازه‌ترین اثر مصطفی مستور، مجموعه‌ای از ۱۷ داستان کوتاه در قالب روایت‌های زنان است. مستور در این کتاب با زبانی ساده، صمیمی و عمیق به موضوعاتی چون عشق، رنج، ایمان، امید، تنهایی و معنا می‌پردازد.

نخستین بخش‌های این اثر برگرفته از گفت‌وگوهای مستور با زنان در شهرهای مختلف ایران است. او از سال ۱۳۹۶ با این زنان در ارتباط بوده و تجربه‌های واقعی آن‌ها را بازتاب داده است، اما در عین حال برخی از متن‌ها در فضای خیال نیز شکل گرفته‌اند؛ ترکیبی که به اثر وجهی انسانی، تأمل‌برانگیز و متفکرانه می‌بخشد.

این کتاب در ۲۱۷ صفحه توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.