به گزارش هنرآنلاین، تی‌یام یابنده عنوان کرد: زمانی که صداگذاری یک فیلم انجام می‌شود، باید تمام صداها در نهایت در یک مرحله‌ لولینگ قرار بگیرند تا برای پخش در فرمت‌های مختلف مثل سینما، تلویزیون یا نمایش خانگی آماده شوند. ما سه نسخه خروجی متفاوت داریم که همگی باید میکس و مستر شوند. میکس و مستر فرآیند پیچیده و زمان‌بری است، زیرا در این بخش چند نفر درگیرند: طراح صدا، صداگذار و «فولی آرتیست». فولی آرتیست‌ها صداهایی را که در هنگام فیلم‌برداری ضبط نشده‌اند، دوباره می‌سازند؛ مثل صدای راه رفتن یا صداهای تخیلی مانند غرش گودزیلا در فیلم‌های علمی‌تخیلی. در مراحل حرفه‌ای، برای میکس و مستر نیاز به استودیوهای بزرگ داریم، اما امروز شرایط تغییر کرده است. من می‌توانم همین‌جا، هرکدام از شما را در یک استودیوی مجازی قرار دهم تا به‌صورت انفرادی میکس و مستر انجام دهید. دنیا بسیار تغییر کرده و امکاناتی که امروز دارید، پیش‌تر حتی تصورش هم ممکن نبود.

وی ادامه داد: در گذشته، زمانی که فیلم‌برداری روی نگاتیو انجام می‌شد، هزینه‌ها بسیار بالا بود؛ چون تصویر بر پایه نقره ثبت می‌شد و به همین دلیل تهیه‌کنندگان معمولاً تاجر نقره بودند. امروز اما شما به‌راحتی می‌توانید یک پلان را ده بار بگیرید و حذف کنید، بدون آنکه هزینه‌ای بالا بپردازید. هوش مصنوعی امروز فضایی ایجاد کرده که می‌توانید از آن در آهنگسازی و ترانه‌سرایی استفاده کنید. نکته‌ مهم این است که یاد بگیریم به دیدگاه دیگران احترام بگذاریم و مسیر خودمان را پیدا کنیم. در هنر، هیچ‌وقت جای کسی با دیگری یکی نیست. رقابت معنی ندارد؛ هرکس اگر کار متفاوت و خلاقانه‌ای تولید کند، جایگاه خودش را پیدا خواهد کرد.

یابنده ادامه داد: در بحث موسیقی و هنر، هوش مصنوعی دو بُعد دارد، بُعد خطرناک و بُعد مفید. نباید صرفاً آن را تأیید یا رد کرد. اگر اهل تحقیق، توسعه و پژوهش باشید، می‌توانید از آن به‌عنوان یک ابزار سودمند استفاده کنید. مثلاً امروزه با هوش مصنوعی می‌توانید متن بدهید، سازها را مشخص کنید و موسیقی بسازید. حتی در برخی نرم‌افزارها می‌توانید فقط زمزمه‌ای ضبط کنید و از سیستم بخواهید بر اساس آن، قطعه‌ای بسازد یا شعر بنویسد. در جهان امروز، استودیوهای مجازی وجود دارد که در آن می‌توانید با هدست، در یک فضای سه‌بعدی قدم بزنید و با سازهای الکترونیک کار کنید. متأسفانه در ایران هنوز چنین فضاهایی کم است و این جای تأسف دارد، چون استعدادهای فراوانی داریم که می‌توانند از این امکانات استفاده کنند. با این وجود، هوش مصنوعی می‌تواند هزینه‌ی تولید موسیقی را پایین بیاورد. فرض کنید ساخت یک آلبوم حدود سیصد میلیون تومان هزینه دارد، اما در خانه و با ابزار هوش مصنوعی می‌توانید آن را با هزینه‌ای بسیار کمتر انجام دهید.

او اذعان داشت: با این حال، موسیقی زمانی تأثیرگذار می‌شود که از دل یک تجربه‌ی زیسته بیرون آمده باشد. هنر باید «روح» داشته باشد. موسیقی با احساس و خاطره گره خورده است؛ همان‌طور که شنیدن یک قطعه می‌تواند ما را به یاد دوران خاصی از زندگی‌مان بیندازد. به همین دلیل است که می‌گویم موسیقی حتی از سینما یا ادبیات تأثیرگذارتر است، چون مستقیماً با ذهن و احساس انسان درگیر می‌شود. اگر هوش مصنوعی را فقط به‌عنوان یک ابزار خلاق در کنار خود ببینیم، نه جایگزین، این اتفاق نمی‌افتد. مسئله این است که ما باید تصمیم بگیریم از هوش مصنوعی «استفاده‌کننده» هستیم یا «توسعه‌دهنده». می‌خواهیم مصرف‌کننده صرف باشیم یا خالق و شریک فکری؟ اگر در جای درست به کار گرفته شود، می‌تواند شریک ذهنی خوبی برای شما باشد و امکانات زیادی در اختیارتان بگذارد.

در ادامه، یابنده به مبحث «سنتز صدا» پرداخت و گفت: سنتز یعنی بازتولید یا تقلید صدا. مثلاً ما امروز صدای استاد شجریان را نداریم، اما با هوش مصنوعی می‌توانیم صدایی مشابه بسازیم و روی شعری جدید بگذاریم. حالا اینکه این کار درست است یا نه، جای بحث دارد. برخی معتقدند این کار خاطره‌ی زنده هنرمند را از بین می‌برد و بی‌احترامی به اوست. من هم با این دیدگاه موافقم، اما از سوی دیگر، می‌توان از این قابلیت برای اهدافی مفید استفاده کرد؛ مثلاً در مورد «رندی تراویس» خواننده‌ای که پس از سکته مغزی نتوانست آلبومش را تمام کند، دو ترک از آلبومش با کمک هوش مصنوعی تکمیل شد. آیا این بد است؟ به نظرم نه، چون اثر ناتمام یک هنرمند کامل شد. نباید فراموش کنیم که بسیاری از ابزارهای امروز هم در ابتدا مصنوعی بوده‌اند.

او گفت: هوش مصنوعی در ذات خود مسئله‌ساز نیست، بلکه نوع استفاده از آن اهمیت دارد. این فناوری مانند تمام ابزارهایی است که در طول تاریخ بشر پدید آمده‌اند؛ می‌تواند هم تهدید باشد و هم فرصت. اگر انسان در مرکز بماند، هوش مصنوعی به ابزاری برای رشد و خلاقیت تبدیل می‌شود، اما اگر خودش در مرکز قرار گیرد، انسان به حاشیه رانده می‌شود و هنر بی‌روح خواهد شد.

یابنده افزود: هیچ الگوریتم و داده‌ای نمی‌تواند جای تجربه انسانی را بگیرد، چراکه موسیقی، شعر و تصویر حاصل احساس و زیست شخصی‌اند و از دل رنج، شوق، عشق و کشف برمی‌آیند. هوش مصنوعی هنوز فاقد حس و شوخ‌طبعی است، چون از درون انسان نمی‌آید بلکه از مجموعه‌ای داده تغذیه می‌کند. در مواردی مانند بازسازی صدای رِندی تراویس پس از سکته، هوش مصنوعی توانسته نقش مثبتی ایفا کند و به هنرمند کمک برساند، اما زمانی که بدون درک و نظارت انسانی وارد فرآیند خلق می‌شود، تنها بازتولید است نه آفرینش.

او اذعان داشت: چاقو می‌تواند هم ابزار درمان باشد و هم ابزار آسیب؛ هوش مصنوعی هم همین‌طور است. نیت و نوع استفاده تعیین‌کننده است. این فناوری هنوز در آغاز مسیر خود قرار دارد و بیشتر بازتاب داده‌هایی است که از انسان‌ها می‌گیرد. اگر داده‌ها ناقص، ناعادلانه یا آلوده به تعصب باشند، نتیجه نیز نادرست خواهد بود. در مواردی مانند قضاوت‌های الگوریتمی در آمریکا دیده‌ایم که هوش مصنوعی به‌دلیل سوگیری در داده‌ها، تصمیم‌های نژادپرستانه گرفته است. این نشان می‌دهد که هنوز از وجدان و قضاوت انسانی فاصله دارد.

یابنده ادامه داد: هر جامعه‌ای با داده‌ها و زبان خود به این فناوری شکل می‌دهد و به همین دلیل باید در تغذیه آن دقت کرد تا در آینده تصویری واقعی‌تر از فرهنگ و هنر ما داشته باشد. هنر حقیقی در تجربه انسانی ریشه دارد؛ در احساسی که میان انسان و ابزارش و میان هنرمند و سازش شکل می‌گیرد. هیچ فناوری نمی‌تواند جای این پیوند را بگیرد، چون خلاقیت از درون انسان می‌جوشد، نه از حافظهٔ ماشین.

او گفت: تکنولوژی همیشه به نفع ماست، اما مسئله اینجاست که یک آدم بیکار که هیچ دانشی ندارد می‌تواند جای ما را بگیرد، چون ما دسترسی آن را برای همه فراهم کرده‌ایم. حالا یک سؤال دارم؛ چیزی که شما دارید پاس می‌دهید، دغدغه نسل شماست. چطور می‌خواهید با آن مبارزه کنید؟ این وظیفه شماست واقعاً. باید ببینیم چطور قرار است این کار را بکنید. شما باید موسیقی باکیفیت بسازید و ما هم نباید در این کار از شما حمایت نکنیم. اشتباه است که من طرز فکر خودم را به شما تزریق کنم، من باید فقط به شما بگویم که این واقعیت وجود دارد. رقبای شما تندتند دارند این کار را می‌کنند؛ به قول خیلی‌ها آدم‌هایی که در خانه نشسته‌اند و بیکارند، بیت می‌زنند. باید حواستان باشد. من دارم می‌گویم این هست، تو می‌توانی بگویی نیست، اما سال بعد می‌بینی که صد نفر دارند آلبوم می‌دهند، آن هم بسیار بی‌کیفیت. با این حال قبول دارم که آن یک صدای بیت هنوز تا مدت‌ها کسی نمی‌تواند بزند.

یابنده ادامه داد: ما هنوز نسبت به موسیقی به جمع‌بندی نرسیده‌ایم. مرحله‌به‌مرحله جلو می‌رویم. درباره سنتز، دیپ‌فیک و فلاش صحبت می‌کنیم. از این‌ها استفاده می‌شود، اما سؤال این است که ما چه می‌توانیم بکنیم؟ مشکلی که الان وجود دارد این است که سطح مطالعه و کتاب‌خوانی در نسل شما پایین آمده. بدون تعارف می‌گویم، البته همه شما که اینجا هستید اهل مطالعه‌اید، اما کافی است بروید در سالن بیرونی؛ نود درصد اهل کتاب نیستند. دلیلش چیست؟ حجم زیاد داده‌ها. شما وقتی در اینستاگرام اسکرول می‌کنید، مدام داده می‌آید سمتتان، این باعث نوعی جنون و بی‌حوصلگی می‌شود. مثل آدم‌هایی که در فرهنگ فست‌فود زندگی می‌کنند، سریع رد می‌کنند، حوصله خواندن ندارند، اگر متنی بیش از یک پاراگراف باشد، نمی‌خوانند.

او بیان کرد: من خودم هنوز اهل کتابم، دوست دارم ورق بزنم نه اینکه PDF بخوانم، چون حس دیگری دارد. من معتقدم هر هنری باید درگیر دست انسان باشد تا لحن و حس داشته باشد، چون هوش مصنوعی تجربه زیسته ندارد. مسلماً هم سیاست هنری داریم و هم هنر سیاسی؛ به نظر من، هوش مصنوعی معمولاً در خدمت ساختارهای مستقر است؛ دولت‌ها و شرکت‌های بزرگی که می‌خواهند با هزینه کمتر و در زمان کوتاه‌تر، ارزش‌های انسانی را کنار بگذارند و سود بیشتری ببرند. به همین دلیل، به‌ویژه در حوزه هنر باید جنبشی شبیه پانک در برابر آن شکل بگیرد؛ حرکتی انتقادی و رادیکال تا ارزش‌های انسانی حفظ شود.

یابنده خاطرنشان کرد: در سینما هم همین اتفاق می‌افتد. فیلم‌های صنعتی و تجاری زیاد شده‌اند، مثل آثار مارول که مدام فرانچایز تولید می‌کنند. این یعنی سیستم می‌خواهد شما مصرف‌گرا باشید تا چرخه بچرخد. اما در برابر این، سینمای تجربی وجود دارد که بر آزادی بصری و تجربه تأکید دارد. هوش مصنوعی شاید بتواند موسیقی تولید کند، اما نمی‌تواند احساسات انسانی را منتقل کند. نوازنده‌ای که با دلش می‌نوازد، احساسی منتقل می‌کند که ماشین قادر به درکش نیست. چون هوش مصنوعی تجربه ندارد، فقط داده می‌گیرد. اما در عین حال باید بگویم در برخی زمینه‌ها مثل انیمیشن یا آهنگ‌سازی، قطعاتی ساخته می‌شود که تشخیص آن از آثار انسانی سخت است. چون بخش زیادی از موسیقی، علم و دانش فنی است؛ نُت، فرکانس، ریتم و میزان.

او در ادامه گفت: کسی پرسید آیا استفاده از صدای هنرمندان درگذشته توسط هوش مصنوعی نوعی سوء‌استفاده نیست؟ بله، این سؤال درستی است. بحث کپی‌رایت هنوز حل نشده. در سینما هم اگر از موسیقی یا اثر هنرمند دیگری استفاده کنید، باید منبع را ذکر کنید. البته برعکسش هم هست؛ در برخی موارد شما اثری می‌سازید و چون کپی‌رایت ندارد، دیگران راحت از آن استفاده می‌کنند. بحث NFT هم از همین‌جا آمده، تلاشی برای حفظ حق مؤلف در فضای دیجیتال. تکنولوژی سرعتی بسیار بالاتر از ما دارد. تا شما فارغ‌التحصیل شوید، ابزارها چندین نسل جلوتر رفته‌اند. اما این به معنای نابودی هنر نیست، بلکه باید مسیر استفاده از آن را درست انتخاب کنید. اگر از آن آگاهانه استفاده کنید، می‌تواند حتی خلاقیت شما را افزایش دهد. برای مثال، می‌توانید با هوش مصنوعی پیش‌طرح موسیقی را بسازید و سپس آن را با نوازندگان واقعی اجرا کنید. این باعث صرفه‌جویی در زمان و هزینه می‌شود و فرصت بیشتری برای خلاقیت می‌دهد.

یابنده ضمن تاکید بر رعایت موازین اخلاقی و تاکید بر این نکات، در پایان گفت: اما نکته مهم این است که هیچ چیز جای اصالت را نمی‌گیرد. سعی کنید همیشه اورجینال باشید. خودتان باشید. ریشه داشته باشید. حتی در زبان هم همین است؛ زبان هوش مصنوعی هنوز انگلیسی‌محور است و با ظرافت‌های فرهنگی و شوخی‌های فارسی ما بیگانه است. پس اگر می‌خواهید خالق باشید، باید خودتان را در مرکز قرار دهید و نگذارید ابزار جای شما را بگیرد.

چهل‌ودومین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران به دبیری بهروز شعیبی ۲۷ مهر تا ۲ آبان ۱۴۰۴ در پردیس سینمایی ایران‌مال در حال برگزاری است.

انتهای پیام