به گزارش هنرآنلاین، در این جلسه، فیلم‌های کوتاه «قوتار» ساخته علی علیزاده، «تکان» ساخته شاهین حق شعار، «آدلاید» ساخته فرهاد غریبی از ایران و فیلم کوتاه «مورچه» ساخته کاج دریسن روی پرده رفت و در ادامه، شاهین شجری کهن، همراه با سامان بیات به‌عنوان میزبان برنامه با کارگردانان این آثار به گفت‌وگو نشستند.

پس از نمایش فیلم‌های کوتاه یازدهمین جلسه از فصل ده پاتوق فیلم کوتاه، کتاب «ساختن فیلم کوتاه» نوشته روبرتومولیترنی توسط سامان بیات به مخاطبان معرفی شد. در این کتاب که توسط انتشارات انجمن سینمای جوانان ایران و انتشارات آبان به چاپ رسیده، گزیده‌ای از روش‌های است که به واسطه آن یک اثر آماتور به اثری پخته‌تر تبدیل می‌شود.

«قوتار» از دل اسطوره تا طبیعت؛ فیلمی که باید با تعمق دید

در آغاز نشست، سامان بیات مجری برنامه با اشاره به عنوان فیلم گفت: در ابتدا بهتر است بدانیم واژه قوتار به چه معناست. همچنین به نظرم فیلم از نظر فرمی بسیار به قاب‌های نقاشی شباهت دارد؛ به‌ویژه نقاشی‌های کلاسیک. در برخی صحنه‌ها یاد آثار داوید و تابلوهای مذهبی مانند «مسیح مرده» می‌افتم. به نظر می‌رسد شما به این سبک‌های تصویری علاقه‌مندید. حتی در برخی لحظات، حس و حال آثار سهراب شهید ثالث را نیز به یادم آورد. درباره پیش‌زمینه شخصی و هنری خود توضیح دهید و بفرمایید ایده اولیه فیلم از کجا شکل گرفت. هنگام تماشای فیلم، یاد نظریه‌ای افتادم که در آن زمین بر روی گاوی عظیم قرار دارد؛ مفهومی که در کتاب «عجایب‌المخلوقات» نیز به آن اشاره شده است. آیا این ایده از چنین اسطوره‌هایی الهام گرفته است

علی علیزاده، کارگردان فیلم «قوتار»، در پاسخ گفت: انتخاب عنوان قوتار آخرین مرحله از تولید فیلم بود. حتی تا زمان طراحی تیتراژ هنوز به نتیجه نرسیده بودم که چه نامی برای اثر انتخاب کنم. در زبان ترکی، «قوتار» به معنای تمام کردن است. هرچند شاید امروز که به فیلم نگاه می‌کنم، احساس کنم عنوان دیگری هم می‌توانست برایش مناسب باشد.

او ادامه داد: ایده فیلم تا حدی از افسانه‌ها و اسطوره‌های کهن الهام گرفته است. پیش‌تر روایت‌هایی درباره گاو و زمین خوانده بودم، اما هنگام نگارش فیلمنامه، آگاهانه به آن‌ها ارجاع ندادم. بعدها متوجه شدم که ناخودآگاه، تأثیر این اسطوره‌ها در ذهنم شکل گرفته بود. البته در اینجا هم گاو بر روی ماهی قرار دارد؛ این لایه‌های نمادین بعدها برای خودم هم معنا پیدا کرد.

او درباره روند تولید اثر افزود: فیلم شش ماه پیش از تولید آماده‌سازی شد، فیلم‌برداری طی دو روز و نیم انجام گرفت و مراحل پس‌تولید حدود یک سال و نیم به طول انجامید. «قوتار» موفق شد جایزه بزرگ جشنواره فیلم کوتاه تهران را کسب کرده و به‌عنوان نماینده ایران به آکادمی اسکار معرفی شود. همچنین در هفت جشنواره اسکارکوالیفای شرکت داشته و به‌تازگی نیز جایزه دوم «عباس کیارستمی» را دریافت کرده است.

در ادامه، شاهین شجری‌کهن، منتقد سینما، به بررسی ویژگی‌های فرمی و زیبایی‌شناسی فیلم پرداخت و گفت: در میان فیلم‌های کوتاه، آثار مختلفی را می‌توان در قالب‌های روایی متنوع جای داد. اما «قوتار» از آن دست آثاری است که فرم و روایت بصری آن، معنا و مضمون را می‌سازد. در این فیلم، روایت به شکلی طراحی شده که بیش از آنکه قصه‌گو باشد، تجربه‌ای بصری و حسی برای تماشاگر رقم می‌زند.

شجری کهن ادامه داد: شاید نتوان داستان فیلم را در چند خط خلاصه کرد؛ چرا که اثر بیش از هر چیز، به تماشاگر مجال درک تدریجی مفاهیم را می‌دهد. در واقع، فیلم از مخاطب می‌خواهد تمرکز و همدلی داشته باشد. قاب‌ها و میزانسن‌ها در «قوتار» حساب‌شده و دقیق‌اند و نسبت‌های هندسی میان عناصر تصویر به‌خوبی هدایت نگاه تماشاگر را بر عهده دارند. این فیلم به‌ویژه در سالن سینما و بر پرده عریض معنا می‌یابد؛ چرا که هندسه تصویری آن در نمایش خانگی یا موبایل به‌درستی درک نمی‌شود. «قوتار» از جمله آثاری است که در فضای جشنواره‌ای و در تجربه جمعی سالن سینما تأثیرگذاری بیشتری خواهد داشت.

در بخش دیگری از نشست، سامان بیات به صحنه‌ای از فیلم اشاره کرد و گفت: در سکانسی، ماری از روی سینه پسر عبور می‌کند. برای من این پرسش پیش آمد که آیا این تصویر، صرفاً برای نشان دادن بی‌حرکتی اوست یا معنایی نمادین دارد؟

پاتوق1

کارگردان در پاسخ اظهار داشت: در نگارش فیلمنامه، نگاه نمادگرایانه نداشتم. در واقع، این صحنه بیشتر نوعی نقطه‌گذاری در روایت است. در فرهنگ ترک‌ها اصطلاحی وجود دارد که می‌گوید اگر ماری را دیدی و کاری نکنی، او هم به تو آسیبی نمی‌زند و عبور می‌کند. به نظرم حضور مار در فضای فیلم و هوای آن لحظه، به شکل طبیعی معنا پیدا می‌کرد، بدون آنکه بخواهد نمادی خاص باشد.

او در ادامه درباره نگاه فلسفی و تأملی اثر گفت: ریتم و میزانسن فیلم ارتباط مستقیمی با سینما به‌معنای متعارف ندارد. جمله‌ای از رالف والدو امرسون همیشه برایم الهام‌بخش بوده: «به طبیعت رفتم تا با تعمق زندگی کنم.» این حس در زمان ساخت فیلم همراهم بود. بخشی از ترکیب‌بندی‌های بصری فیلم از نقاشی‌های شرق آسیا الهام گرفته است؛ جایی که انسان عاملیت چندانی ندارد و طبیعت سیطره کامل دارد. در همان دوران، آثار ثورو به‌ویژه کتاب «والدن» و نوشته‌های تاگور و حتی سعدی برایم بسیار الهام‌بخش بودند. این نگاه تأملی در طبیعت، همان روحی است که در فرم و فضای فیلم نیز جاری است.

«تکان»؛ از سایه‌ی «قیصر» تا مواجهه‌ی نسل‌ها در سینمای امروز

در ادامه نوبت به فیلم کوتاه، سامان بیات با اشاره به برخی ارجاعات بصری فیلم گفت: به نظر می‌رسد شما علاقه‌ ویژه‌ای به سینمای پیش از انقلاب دارید. در بخش‌هایی از فیلم، نشانه‌هایی دیدم که یادآور آثار کلاسیکی چون «تنگسیر»، «دونده»، «سفر» بیضایی و حتی قیصر بودند. مثلاً صحنه‌ای که پسرک در آب پیش می‌رود برایم یادآور دونده امیر نادری بود یا سکانسی که قهرمان با چاقو به سمت فردی حمله می‌کند، فضای قیصر را تداعی می‌کرد. به نظرم این ارجاعات نشان از علاقه‌ی شما به سینمای ایران دارد، نه تقلید، بلکه نوعی تأثیر ناخودآگاه از آن فیلم‌ها.

شاهین حق‌شعار، کارگردان فیلم، در پاسخ به این پرسش گفت: من بعضی از فیلم‌های پیش از انقلاب، از جمله انتظار امیر نادری را ندیده‌ام، اما آشنا با آن دوره هستم. با این حال، هدفم بازسازی یا ادای دین به آن سینما نبود. بسیاری تصور کردند فیلم حال و هوایی شبیه قیصر دارد، اما از نظر من محور اصلی فیلم «بلوغ» است، نه «انتقام». در واقع، قهرمان داستان در مسیر کشف و مواجهه با حقیقت‌های زندگی‌اش قرار دارد.

او در ادامه افزود: در سینمای ایران برخی فیلم‌ها مانند قیصر، گاو یا گوزن‌ها به آرکتایپ‌های فرهنگی تبدیل شده‌اند. به همین دلیل، حتی اگر نخواهیم هم ناخودآگاه در ناخودآگاه تصویری ما حضور دارند. من تلاش کردم روایت را بر پایه‌ی فضا و مکان پیش ببرم، چون به نظرم محیط در این فیلم هویت دارد؛ چه در خانه، چه در خیابان، مکان‌ها شخصیت دارند و انسان را در خود تعریف می‌کنند.

حق‌شعار درباره‌ی فرم و انتخاب‌های بصری فیلم نیز توضیح داد: فیلم با دوربین عکاسی فیلم‌برداری شد و همین محدودیت باعث شد قاب‌ها ثابت باشند. ساخت فیلم به صورت سیاه‌وسفید هم در ابتدا به دلیل صرفه‌جویی اقتصادی بود، اما بعد به انتخاب زیبایی‌شناسانه تبدیل شد. بازی با تضاد نور و سایه و ایجاد حس کیاروسکورو برایم جذاب بود. حتی سعی کرده بودم تغییر تدریجی تُن لباس‌ها و میزان تیرگی تصویر را با سیر درونی شخصیت هماهنگ کنم.

پاتوق2

در بخش دیگری از نشست، سامان بیات به تفسیر شخصی خود از فیلم اشاره کرد و گفت: در فیلم صحنه‌ای وجود دارد که پدر روی کاناپه لم داده و فیلم تنگسیر در حال پخش است؛ مردی که قرار است برای حق خود بجنگد. اما پدر در فیلم شما بی‌تفاوت و خسته است. در مقابل، پسر با گوش دادن به موسیقی رپ نماد نسل جدید است که می‌خواهد خودش برای تغییر اقدام کند. این تضاد برای من بازتابی از فاصله‌ی دو نسل بود.

حق‌شعار در پاسخ تأکید کرد: کاملاً درست است. این فیلم برای من نوعی دهن‌کجی به نسل گذشته بود.  برای من این بخش از داستان شخصی بود؛ پدری که همیشه سازش می‌کرد و هیچ‌وقت در برابر ناحقی نمی‌ایستاد. شخصیت پدر فیلم از همین تجربه‌ی شخصی الهام گرفته شده.

شاهین شجری‌کهن، منتقد سینما، در ادامه ضمن تمجید از نگاه نسلی فیلم گفت: تجربه‌ی مواجهه‌ی نسل جدید با نسل‌های پیشین، هم در ادبیات و هم در سینما، به همین شکل بروز می‌کند؛ نه با شعار یا بیانیه، بلکه با جزئیات رفتار و گفت‌وگوها. فیلم‌هایی مثل پیر پسر در واقع زمانه‌ی خود را کُدگذاری می‌کنند. همان‌طور که «گوزن‌ها» تصویرگر دهه‌ی ۵۰ بودند، امروز هم آثاری مانند «ابد و یک روز»، «مغزهای کوچک زنگ‌زده» یا «پیر پسر» روایتگر حال و هوای جامعه‌ی امروزند.

شجری‌کهن افزود: این فیلم‌ها در ظاهر روایت‌های شخصی دارند، اما در عمق خود حافظه‌ی تاریخی یک نسل را ثبت می‌کنند. همین ویژگی است که باعث می‌شود سال‌ها بعد، وقتی کسی آن‌ها را می‌بیند، بتواند بفهمد جامعه‌ی امروز چگونه فکر و زندگی می‌کرده است.

فرهاد غریبی کارگردان فیلم کوتاه «آدلاید» در جلسه حاضر نبود و شجری کهن نکاتی را درباره این فیلم یاداور شد.

«آدلاید»؛ استفاده درست از عناصر ژانر وحشت در فضایی ایرانی

شجری‌کهن در آغاز سخنانش گفت: هر بار که مجموعه‌ای از فیلم‌های کوتاه را مرور می‌کنم، به این فکر می‌افتم که چه‌قدر ایده‌های خوب و اجراهای تمیز در این حوزه وجود دارد. این فیلم‌سازان همان کسانی هستند که بعدها وارد سینمای حرفه‌ای می‌شوند، اما متأسفانه اغلب اوقات خلاقیت و جسارت آثار کوتاه در سینمای بلند ما بازتاب پیدا نمی‌کند.

او افزود: سیستم تولید در سینمای حرفه‌ای به‌گونه‌ای است که بسیاری از فیلم‌سازان جوان پس از ورود به مناسبات پیچیده سرمایه‌سالارانه، جسارت و طراوت اولیه خود را از دست می‌دهند. به همین دلیل، ایده‌پردازی‌های شجاعانه‌ای که در فیلم‌های کوتاه می‌بینیم، در آثار بلند کمتر تکرار می‌شود.

در بخش دیگری از صحبت‌هایش، این منتقد سینما به بررسی ساختار و مضمون فیلم «آدلاید» پرداخت و گفت: این فیلم نمونه‌ای از آثاری است که از الگوهای ژانر و قواعد فرمی سینمای ترسناک و روان‌شناختی بهره می‌برد. ایده فیلم اورجینال نیست، اما کارگردان با استفاده درست از عناصر صوتی و تصویری، میان توهم و واقعیت تعادل ایجاد کرده است.

او با اشاره به فضای فیلم افزود: فیلم با استفاده از صداها و فضاهای آشنا در ژانر وحشت ــ از جمله صدای جیغ و خنده در شهربازی، یا حس خفقان و فضای بسته‌ای که به‌تدریج تشدید می‌شود ــ موفق می‌شود مفهومی از ترس، توهم و ذهنیت آشفته شخصیت اصلی را منتقل کند. بااین‌حال، از همان ابتدا مسیر روایت قابل پیش‌بینی است و فیلم پیچ دراماتیک تازه‌ای ارائه نمی‌دهد اما منسجم و درست ساخته شده است.

پاتوق3

«مورچه»؛ پازلی احساسی در ذهن مخاطب می‌سازد

شاهین شجری کهن درباره فیلم مورچه از کشور هلند گفت: اثر ساختاری مینیمال دارد و قصه‌ای را روایت می‌کند که در کنار آن، شاهد رخدادهایی پیرامون یک خانواده هستیم. اما نکته‌ای که برای من مبهم بود این است که این دو بخش در کجا و چگونه قرار است به هم متصل شوند. همچنین المان تکرارشونده‌ی «دست در لب ساحل» در آغاز و پایان فیلم برای من ابهام‌برانگیز بود.

او افزود: فیلم از نظر بصری، پکیجی کامل و یکپارچه است و حس‌وحال خاصی ایجاد می‌کند. تمام عناصر و جزئیات تصویری در طول فیلم به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که در نهایت تصویری کلی یا پازلی کامل را در ذهن مخاطب شکل دهند. روایت فیلم چندان پرفرازونشیب نیست و بر پایه‌ی ماجراهای متعدد و دراماتیک بنا نشده؛ اما از نظر قاب‌بندی، میزانسن و توازن بین نماها بسیار دقیق عمل کرده است. هر نما در قاب خود کامل است و الزاماً به نماهای قبل و بعد وابسته نیست.

این ویژگی، فیلم را به آثار هنری نزدیک می‌کند که رویکردی تجربی یا گاه سورئال دارند، هرچند در اینجا با اثری صرفاً سورئال روبه‌رو نیستیم. قصه و شخصیت وجود دارند و حرکت از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر محسوس است؛ اما آنچه مخاطب را همراه می‌کند، «حس و حال صحنه‌ها»ست. به همین دلیل عناصر صوتی و بصری در فیلم اهمیت ویژه‌ای دارند.

او در پایان بیان داشت: برای مخاطبانی که تجربه‌ی فقدان عزیزی را داشته‌اند، این نشانه‌ها و تلنگرهای حسی، معنا و تأثیر ویژه‌ای دارند. زیرا در فرهنگ ما، مفهوم تناسخ چندان جاافتاده نیست و تسکین داغ از طریق نشانه‌ها و رؤیاها معنا پیدا می‌کند. فیلم نیز دقیقاً همین حس را منتقل می‌کند.

انتهای پیام