گروه سینما هنرآنلاین، فیلم سینمایی «ماهی در قلاب» به نویسندگی بختیار کریم‌اف، کارگردانی محی‌الدین مظفر و تهیه‌کنندگی محی‌الدین مظفر و امیر تاجیک نیز نگاهی عمیق و جدی در ستایش مادرانگی دارد و فارغ از ماجرای جذاب سفر جاده‌ای‌اش، درونمایه اصلی آن‌چه در قصه آن می‌گذرد، بر مبنای رابطه مقدس مادر و فرزندی است. هر سه ضلع مثلث فیلمنامه «ماهی در قلاب» شامل دلیر، صمد و نگاره خانم به شکل مستقیم و نه ضمنی، درگیر موضوع مادرانگی هستند، حال هر کدام به‌نحوی. دلیر که سفری مکاشفه‌گونه و ریاضت‌وار را آغاز می‌کند تا مفهوم مادر را در پیوند خون و نسب درک کند؛ صمد که در پی یک سوءتفاهم سال‌هاست که مادر را ندیده و سخت دلتنگ اوست و نگاره خانم که از زاویه‌ای دیگر درگیر چالش مادرانگی است.

 هر سه کاراکتر اصلی فیلم شاید بزرگ‌ترین دغدغه زندگی‌شان کمیت و کیفیت نوع و سطح ارتباط‌شان با موضوع مادرانگی است و بازشدن گره ارتباط و تعامل‌شان با این موضوع، می‌تواند راه‌گشا و مشکل‌گشا باشد در زندگی‌شان.

دلیر خوشبختی و بازگشت به روزهای خوش گذشته را وابسته به این مفهوم می‌داند، صمد به دنبال راهی‌ است تا دوباره به زادگاهش بازگردد و نگاره خانم نیز شرط سعادتمندی و ثبات ازدواجش با صمد را در مادر بودن می‌داند. به عبارت بهتر، مادرانگی برای هر سه شخصیت اصلی فیلم «ماهی در قلاب»، حکم منجی و عامل رستگاری را دارد. دلیر، صمد و نگاره خانم در طول فیلمنامه اتفاقاتی را از سر می‌گذرانند تا به این عامل خوشبختی و رستگاری برسند، به ویژه دلیر و صمد که سفری پرمخاطره و چالش‌برانگیز را در پیش می‌گیرند، به این امید که به مقصد و منظوری در دوردست‌ها برسند؛ غافل از آنکه آنچه در «سفر» طلب می‌کردند، در «خانه» است.

ماهی4

نویسنده و کارگردان فیلم تلاش داشته‌اند تا گفتمانی لطیف و احساسی را از این طلب مادرانگی روایت کنند و تا حدود زیادی نیز موفق بوده‌اند. هر سه شخصیت اصلی فیلم نگاهی شاعرانه به مادرانگی دارند. فیلم تا به انتها این نگاه عارفانه و فرازمینی را به مادر و مفهوم مادرانگی حفظ می‌کند و حتی در پایان قصه، شخصیتی را که به‌گونه‌ای دست نیافتنی و رؤیایی تصویر کرده، منصفانه می‌بیند و عجولانه قضاوتش نمی‌کند. او هم از سر تنگنا و اقتضا، تن به زندگی جدیدی داده و به ظاهر، فرزندش را به دست فراموشی سپرده است. از طرفی، زندگی جدید او هم دستخوش چالش‌ها و دست‌اندازهای فراوان است و فراموش کردن فرزند، خوشبختی و سعادت را برایش به ارمغان نیاورده که مبتنی بر همان نگاه منصفانه و پرهیز از قضاوتی است که از آن یاد شد.

در فرجام کار نیز آن‌چه گره از زندگی دلیر، صمد و نگاره خانم باز می‌کند، همین مقوله مادرانگی است. دلیر پس از سفری سخت، آن‌چه را که می‌بیند فرسنگ‌ها دور از تصورات و رؤیاهایش می‌یابد. دلیر مایه دلمشغولی‌های چندساله‌اش را نه که ببخشد، بلکه درک می‌کند و می‌گذرد و به داشته‌هایش فکر می‌کند. صمد نیز که سفری عارف‌گونه را پشت سر گذاشته، به خاستگاه خویش بازمی‌گردد. و نگاره خانم که سال‌هاست بار غم و آرزویی بزرگ را به دوش می‌کشد، حالا به آرامشی بی‌پایان دست پیدا می‌کند. خلاصه و کوتاه، هر سه کاراکتر اصلی فیلم در پایان قصه عاقبت به‌خیر می‌شوند و رستگار، به برکت علاقه و ارادتشان به مادر و حس مادرانگی.

 فیلم «ماهی در قلاب» یک اثر نمایشی ساده، صمیمی و جذاب است. فیلمی که در ژانر کودک ساخته شده و البته می‌تواند مخاطبانی از هر دو رده سنی کودک و بزرگسال داشته باشد. فیلم با بازنمایی روابط ساده انسانی می‌کوشد تا تلنگری به مخاطب خود بزند و او را برای ساعتی هم که شده از روزمرگی‌ها و مناسبات یومیه و یکنواخت فارغ و با زیبایی‌های مغفول مانده زندگی آشنا کند.

ماهی

به نظر می‌رسد تصویربرداری این فیلم در تاجیکستان و بهره‌گیری از بازیگران تاجیکی، به بازآفرینی این حس سادگی و صمیمیت کمک کرده است. قصه دلیر و صمد و نگاره خانم آن‌قدر از جذابیت برخوردار هست که بتواند تماشاگر را با خود همراه کند و همراه نگه دارد.

«ماهی در قلاب» فیلمی است در ستایش مادرانگی. فیلمی پر از تصاویر جذاب و کادربندی‌های حرفه‌ای که دنیای پاک و بی‌آلایش کودکان را تصویرسازی می‌کند و انسانیت را برجسته و مهربانی را درخشان. «ماهی در قلاب» فیلم شریفی است که تمام توان خود را به‌کار گرفته تا بیننده را با مفاهیم والای انسانی آشنا کند و آشتی دهد و حالا با حضور در سی‌وهفتمین جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان تصویری خاطره‌انگیز از سینمای پاک و بی‌آلایش کودک به نمایش بگذارد.

محسن محمدی(منتقد سینما)

انتهای پیام