گروه تجسمی هنرآنلاین،اهری‌پور انگار جایی در میان این دو جریان قرار می‌گیرد و البته که نشانه‌هایی از رویکردهای جدیدتر نقاشی را می‌توان در این دوره از آثارش مشاهده کرد.

هر چند در آثار این مجموعه هم نشانه‌هایی از طبیعت بی‌جان به چشم می‌خورد و هم نشانه‌هایی از رویکرد صرف پیکرنگارانه اما بخش عمده‌ی مجموعه نشان از نوعی کوشش دارد که گل‌ها و دیگر عناصر گیاهی با پیکره‌ی انسانی تلفیق شود. این شکل از کار را می‌توان در دوره‌هایی از آثار هنرمندان جوان‌تری چون مرتضی پورحسینی، مرتضی یزدانی، نجمه کزازی و ... هم مشاهده کرد؛ در آثار این هنرمندان هم پیکره‌ها (عمدتاً برهنه) با عناصر بصری تلفیق، هم‌گن یا پوشانده شده‌اند. آثار اصغر اهری‌پور از چند جنبه با آثار این گروه از هنرمندان متفاوت است. اول از همه می‌توان این تفاوت را در در نوع رنگ‌گذاری او مشاهده کرد؛ جایی‌که نقاش با استفاده از رنگ‌های عمدتاً خالص و بهره‌گیری از طیف رنگی متنوع فضایی ملون و چشم‌گیر را در کارهایش فراهم می‌سازد که حس‌و‌حالی از شور و شعف را به بیننده منتقل می‌کند. جنبه‌ی دیگر بیش‌تر به دل‌بستگی به تاریخ هنر مربوط است؛ می‌توان تأثیراتی را از سنت‌های باروک تا نئوکلاسیسم در آثارش مشاهد کرد که تا حدی بیان او را در قیاس با هنرمندان جوان‌تر متفاوت می‌کند.

این تلفیق میان پیکره و عناصر گیاهی (عمدتاً گل‌ها) گاه به نوعی ترکیب ساده منتهی می‌شود؛ آن‌گاه که یا پیکره در پس پشت گیاهی پنهان می‌شود و یا آن‌گاه که دسته‌ای بزرگ از گل‌ها پیکره‌ای را می‌پوشاند. درک این آثار اندکی آسان‌تر از درک دیگر آثار است و می‌توان نوعی از احترام به پیکره و گل را در آثار جست‌و‌جو کرد؛ انگار که نقاش کوشیده تا زیبایی موضوع را با اجرایی پر از فرم‌ها و رنگ‌های زیبا همراه کند. نتیجه‌ی این ترکیب معمولاً ادراک تام زیبایی است که در اثر مشاهده می‌کنیم. انگار که هنرمند در پی نمایش زیبایی بوده؛ زیبایی که هم در پیکره‌ی انسانی است، هم در گل‌ها و هم در موضوع نقاشی.  

زمان

اما دسته‌ی دوم آثار اهری‌پور شامل مجموعه‌ای می‌شود که پیوند میان پیکره‌ها و گل‌ها به تمامی انجام نمی‌شود؛ در این مجموعه می‌توان فاصله‌ای میان پیکره و گل‌ها را یا عیناً مشاهده کرد و یا شاهد نسبتی میان آن‌ها بود که به راحتی یا سهولت مجموعه‌ی قبل قابل درک نیست. به‌نظر می‌رسد که نقاش در این حالت در پی توضیح یا بیان وضعیتی متفاوت‌تر است؛ انگار آن‌چه که می‌بینیم واجد معنایی فراتر از چیزی است که تصویر شده. به‌واقع این مجموعه بیش‌تر از باقی آثار راه را برای خیال‌پردازی یا کوشش برای خوانش‌های مبتنی بر استعاره باز می‌کند. به نظر می‌رسد که آن‌چه می‌بینیم کوششی است برای ارتباط دادن طبیعت از مناظر مختلف؛ از ارجاع به اساطیر گرفته تا ایده‌های مبتنی بر ترکیب‌بندی که پیکره‌ها را به عناصر طبیعی کناری‌شان پیوند می‌زند که در نتیجه‌ی این پیوند امکان خوانش استعاری در ذهن بیننده ممکن می‌شود. از همین جنبه‌هاست که آثار این مجموعه ما را به چیزی بیرون از تصویر ارجاع می‌دهند؛ از اسطوره گرفته تا تاریخ یا جامعه و امثالهم.

شاید بتوان گفت که این نوع نگاه و برخورد هنرمند با عناصر بصری سرآغاز راهی تازه در مسیر مکاشفه‌ی اوست؛ انگار که هنرمند در جستجوی امکان‌های بصری است که تصویر را به استعاره (در معنای ادبی‌اش) نزدیک می‌کند و از این جنبه آثار را تأویل‌پذیر می‌کند. شاید این مسیر راه را به سوی گام‌های بعدی باز کند.

در نهایت تماشای آثار اصغر اهری‌پور ما را در برابر چشم‌اندازه‌هایی زیبا و دل‌ربا قرار می‌دهد که با مهارت فنی او در تصویرگری جذاب‌تر و دیدنی‌تر می‌شوند.

حافظ روحانی(منتقد و نویسنده هنری)

انتهای پیام