گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: این رمان از زبان زنی به نام دایان روایت می‌شود. او بر اثر حادثه‌ای همسر و دخترش را از دست داده است. دایان که پس از این اتفاق تلخ همه چیز را برای خود تمام شده می‌داند با تصمیمی مناسب به روند عادی زندگی برمی‌گردد. دایان به شهری در ایرلند می‌رود؛ این سفر زندگی او را دگرگون می‌کند.

آنیس مارتن- لوگان روان‌شناسی خوانده و مادر دو فرزند است. او که متولد ۱۹۷۹ میلادی است در فرانسه زندگی می‌کند. او در این کتاب با تکیه بر تحصیلات دانشگاهی، کوشیده نشان دهد که غم و اندوه تا چه اندازه می‌تواند انسان را ویران کند. اما با پایان‌بندی داستان ثابت می‌کند در پس هر سیاهی نوری است.

در بخشی از رمان می‌خوانیم: «باید راهی پیدا می‌کردم تا هر بار که برای هواخوری بیرون می‌رفتم خیس نشوم. آن روز باز هم خیس شدم. نخستین تصمیمی که گرفتم این بود که چتر را کاملا کنار بگذارم. استفاده از چتر هم کمکی به من نمی‌کرد چون طی چهار روز، چهار چتر شکسته بودم. تصمیم دومم این بود که به نور خورشید اعتماد نکنم، چون به همان سرعتی که آمده بود، محو می‌شد. سومین و آخرین تصمیم این بود که خودم را برای بیرون رفتن، آن هم وقتی که باران می‌بارید، آماده کنم چون اگر چکمه، سه تا پولیور، پالتو و یک شال می‌پوشیدم، دیگر مشکلی در باران نبود و این‌گونه احتمال خیس شدنم کاهش می‌یافت. وقتی هوس هواخوری به سرم زد آن را امتحان کردم.

راهی که پیدا کرده بودم جواب داد؛ این چیزی بود که وقتی برای اولین بار روی ماسه‌ها نشسته بودم تا دریا را تماشا کنم به خودم گفتم. دست اتفاق مرا به محل مناسب راهنمایی کرد. انگار روی زمین تنها بودم».

انتشارات به‌نگار چاپ دهم کتاب «آدم‌های خوشبخت کتاب می‌خوانند و قهوه می‌نوشند» نوشته آنیس مارتن- لوگان را با ترجمه ابوالفضل الله‌دادی امسال -۱۴۰۱ منتشر کرده است. این اثر نخستین بار در سال ۱۳۹۵ نشر یافته بود.