به گزارش هنرآنلاین، اما برای تحلیل وضعیت کنونی فرهنگ و هنر، ناگزیریم یادآوری کنیم محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در چه شرایطی وزارتخانه را تحویل گرفت و حال هنر و هنرمند یک سال پیش چگونه بود؟ به طبع یکی از مطمئن‌ترین راهکارها بازخوانی مصاحبه‌های اهالی هنر در یکی دو سال پایانی دولت قبل است.

محبوبه کاظمی دولابی، مدیر حراج باران و کارآفرین گردشگری هنری ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ در گفتگو با رسانه‌ها اعلام کرد: "به زودی اندک شغل‌هایی که جامعه هنری داشت از میان خواهد رفت و فقر و سرخوردگی جایگزین آن می شود. از نظر من بدون تعارف واکنش دولت روحانی به فاجعه ای که برای هنر رخ داده متناسب نبوده، و تا این لحظه نتوانسته باری از دوش هنرمندان بردارد ... من از انجمن های هنری می شنوم هر روز مراجعان برای دریافت کمک هزینه زندگی بیشتر می شود و انجمن ها هم که تمکن مالی ندارند. در فقدان گالری ها و بازار فروش واقعا راهکار چیست؟"

حتی یک سال قبل از پاندمی کرونا، خانم کاظمی، در یادداشتی انتقادی خطاب به سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ وقت روزهای سیاه هنر را پیش‌بینی کرده بود؛ این مطلب که در خبرگزاری مهر انتشار یافت هدفگذاری اشتباه وزارت ارشاد را چنین هشدار داد: "تغییر نگرش در همه سطوح وزارت ارشاد و به موازاتش تاکید بر حفظ ارزش ها و پافشاری بر اصول زیبایی شناسی ایرانی اسلامی باید سرلوحه این وزارت باشد. بدین معنا که باید جهت گیری های کلان کشور بر مسیر جذب توریست هنری و فرهنگی شود که از قضا بسیار متمول هستند و شیفتگی شان به فرهنگ و هنر است و اقتضائات و قوانین کشور ما را درک می کنند."

او خواهان بازگشت از انحصار راهبرد بر سرمایه گذاری روی هنر مدرن شد و تصریح کرد: "تمامی این سال‌ها عمده توجه دولت‌ها روی هنر مدرن و معاصر ایران است که عمرش به یکصد سال هم نمی‌رسد. نگارنده منکر زحمات اساتید هنر مدرن نیست و اتفاقا برای تلاش مجدانه نخبگان در جهت ایرانیزه کردن هنر مدرن احترام خاص قائل است. اما این نکته بدیهی است که برای گردشگر فرهنگی و هنری غربی که در مهد هنر مدرن و معاصر زیست می‌کند، چنین خوانش‌هایی جذابیت چندانی ندارد. گردشگران هنری خواهان هنر اصیل ایرانی‌اند."

تابستان و پاییز ۱۳۹۹، حدود یک سال مانده به آغاز به کار دولت سیدابراهیم رئیسی، ده‌ها و صدها مصاحبه در جست‌وجوی اینترنتی در دسترس است که از عمق فاجعه در هنر حکایت می‌کند؛ قطب‌الدین صادقی به باشگاه خبرنگاران جوان گفته بود: "من اسم نمی‌برم، ولی یک بازیگر تئاتر که دارای مدرک فوق لیسانس تئاتر است از من خواست برایش کار پیدا کنم و من به او گفتم کاری نیست. او گفت که یک هفته است در خانه خانمی کارگری می‌کند!"

این تنها روایت این‌چنینی نیست. محمد دشتگلی، نویسنده و کارگردان تئاتر آبان ۹۹ درباره روی آوردن اهالی تئاتر به شغل‌های کاذب گفته بود: "من یکی از عروسک‌گردانان تئاتر را می‌شناسم که با داشتن مدرک فوق لیسانس تئاتر، پس از تعطیلی اجرا‌های نمایشی برای گذران زندگی کارگر خدماتی شده است. وقتی از دستمزدش پرسیدم به من گفت دستمزد چهار طبقه تمیز کردن راه‌پله‌های منزل مسکونی ۷۰ هزار تومان است. این بسیار دردناک است که فوق لیسانس تئاتر کارگر منازل مسکونی شود."

رضا ناجی که اتفاقاً یکی از مهم‌ترین جوایز بین‌المللی را هم برای سینمای ایران به ارمغان آورده آذر ۹۹ اعلام کرده بود: "یک سال و نیم است درآمدی کسب نکرده‌ام، دغدغه مردم، دغدغه من است، وقتی مردم کار و درآمد نداشته باشند چگونه نیازهای اعضای خانواده خود را تامین کنند؟ یک سال و نیم است که کار نکرده و در خرج زندگی مانده‌ام."

رضا رویگری همان روزها اعلام کرده بود: "متاسفانه وضعیت اقتصادی اکثریت بازیگران افتضاح است، به چند بازیگر محدود ویترینی نگاه نکنیم، سایر بازیگران هیچ پولی در نمی‌آورند و اکثرا با وضعیت بد مالی مواجه هستند."

الهام پاوه‌نژاد، هنرمند تئاتر هم تابستان ۹۹ با ابراز تاسف از کم‌توجهی مسئولان هنری به وضعیت معیشتی هنرمندان گفته بود: "نمی‌دانم دوستان عزیزی که در وزارت ارشاد مسئولیت دارند، اصلا به ما فکر می‌کنند، اصلا برایشان مهم هست که هنرمندان تئاتر چند ماه است بیکار و بی‌درآمدند. اصلا به ما بگویند دارند چه کار می‌کنند یا حتی دارند چه کار نمی‌کنند. ظاهرا که بوی بهبود از اوضاع جهان نمی‌آید... این همه سال است حق بیمه پرداخت می‌کنیم. حال در این وضعیت بیمه بیکاری نداریم، هیچ آب باریکه‌ای نیست که در این گرانی وحشتناک کمک‌حالی باشد."

وضعیت هنرمندان عرصه موسیقی هم اسفناک و نابسامان بود. امید نعمتی، خواننده گروه پالت مهر ۹۹ به باشگاه خبرنگاران جوان گفته بود: "اوضاع موسیقی به طور کلی خوب نیست. آهنگسازان، نوازندگان، خوانندگان، گروه‌های حرفه‌ای و جذاب موسیقی که تجربه‌گرا هستند و خیلی بر مبنای سلیقه مردم فعالیت نمی‌کنند، متاسفانه وضعیت مالی مناسبی ندارند. بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم این گروه‌ها با چه امیدی فعالیت می‌کنند. برخی موزیسین‌ها چاره‌ای جز مهاجرت ندارند و ..."

حسین هاشم‌پور، روزنامه‌نگار هنری و سردبیر ایران آرت دهم آبان ۱۳۹۹ در یادداشتی ذیل تیتر هنرمندان و روزنامه‌نگاران راننده تاکسی‌های اینترنتی شدند نوشت: "پاییز امسال هر هنرمندی را می‌بینید چند دوست هنرمند سراغ دارد که در یکی از تاکسی‌های اینترنتی دنده می‌زند، یکی می‌گفت شانس آوردیم ماسک اجباری شده تا حریم خصوصی‌مان حفظ شود."

همان روزها انتقاد تند و طنازانه اکبر عبدی به دولت تدبیر و امید حسابی وایرال شده بود و گلایه‌های مهران مدیری از نابه‌سامانی‌های سریالی وضعیت مملکت در برنامه دورهمی با استقبال شدید مردم مواجه بود. حتی بهنوش بختیاری که در ایام انتخابات از رئیس جمهوری سابق حمایت کرده بود ابراز پشیمانی کرد و این هشتگ من پشیمانم خیلی داغ شد. این در حالی است که پیش از سال‌های کرونا، لغو پیاپی کنسرت‌ها، منع نوازندگی زنان در قریب به ۱۳ استان و... تیتر پراستفاده رسانه‌ها بود.

شاید گفته‌های صادق خرازی، دیپلمات پیشکسوت که مجموعه‌دار شناخته‌شده هنری است و از منظر سیاسی به دولت حسن روحانی وابستگی سیاسی مشهود دارد ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ بهترین شاهد این روایت تاریخی باشد: "در دولت روحانی چیزی به نام فرهنگ نداریم. توفیق دولت روحانی در امر فرهنگ و هنر حتی ضعیف‌تر از دولت اول محمود احمدی‌نژاد بود."

در چنین شرایط بغرنجی محمدمهدی اسماعیلی وزیر ارشاد شد! طبیعی است آواربرداری از این حجم بلایای بی‌تدبیری کار یک سال و دو سال نیست اما به‌حق جامعه هنری انتظار دارد روند بهبود را روزانه ببیند که در شرایط کنونی اصلا چنین نیست. نخستین حرکت جدی اسماعیلی، کمک به هنرمندان از طریق صندوق اعتباری هنر برای گشایش در فضای کرونازده بود که البته چنین مسکن‌هایی حتی در صورت قوی بودن، در نهایت همان مسکن هستند.

او ذیل دیدارهای متعدد و مکرر با طیف‌های گوناگون هنری، رئیس جمهوری را به موزه هنرهای معاصر تهران و بعدتر ضیافت هنرمندان آورد که تکرار این دیدارها در سال نخست همه دولت‌ها کم‌سابقه بود. این دیدارها زمینه‌سازی برای توسعه فضای کسب اعتبار تازه بودجه‌ای هنر بود. اسماعیلی اول مهر ۱۴۰۰ تنها چند روز پس از پوشیدن ردای وزارت در جمع هنرمندان در حیاط تالار وحدت حاضر شد و اعلام کرد: "اصل وظیفه ما در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تقویت اقتصاد هنر است."

در این باره بزرگ‌ترین توفیق تصویب اختصاص ۲ درصد از اعتبارات هزینه‌ای بودجه دستگاه‌های اجرایی برای کمک به فرهنگ و هنر در سال ۱۴۰۱ بود که البته هنوز در عمل خروجی ملموس نداشت. پافشاری اسماعیلی به برگزاری کنسرت‌ها و ایستادگی بر محور بودن وزارت ارشاد در امر هنر کمی تا قسمتی توجه‌ها را به خود جلب کرد که حتی در رسانه‌ها به عنوان اولین اعتراض وزیر ارشاد بازتاب داشت.

اما حوادث دو ماه اخیر به کل همه چیز را تحت‌الشعاع خود قرار داد. نوسازی هنر ایران نیازمند برنامه توانمندسازی اصولی، علمی و کاربردی در اقتصاد هنر است که بیش و پیش از همه چیز به همت و همگرایی جامعه هنری نیاز دارد و جامعه‌ای آرام و مشتاق و پرشور زیرساخت اولیه آن است.