گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: موسی بیدج شاعر، نویسنده و مترجم، از ترجمه کتاب «زنان اندلس» اثر دلال عباس خبر داد و به هنرآنلاین گفت: این نویسنده زن، استاد ادبیات فارسی در دانشگاه لبنان است. این اثر که در ۲۵۰ صفحه نگاشه شده علاوه بر این که شخصیت‌های مختلف فرهنگی، ادبی و دینی روزگار اندلس را معرفی می‌کند به تاریخچه‌ای از وضعیت مسلمانان در اندلس هم پرداخته است که در آن مقطع تاریخی چه اتفاقاتی افتاده و زنان چه جایگاهی داشتند. آن‌ها کنیزانی شاعر و خنیاگر بودند یا همسران متعدد حاکمانی که بر سر جاه و مال همواره جنگ و جدال داشتند و حکومت می‌کردند. جنگ‌های مختلفی بین زنان برای ولیعهد شدن پسران‌شان صورت می‌گرفته است. نویسنده شخصیت‌های بارز فرهنگی و ادبی را نیز با نام و نشان معرفی کرده و به تاثیرات آن‌ها پرداخته است.

او همچنین با این توضیح که ترجمه کتاب «وطن چونان زنی عاشق» اواخر سال گذشته توسط انتشارات سرزمین اهورایی نشر یافت، ادامه داد: این اثر شامل شعرهای علی الشلاه شاعر عرب، عراقی است. این شاعر مشهور جهان عرب مدیر جشنواره بین‌المللی «فرهنگ و هنر بابل» که سالانه در کشور عراق در باغ‌های معلق برگزار می‌شود نیز هست. او از شاعران، نویسندگان و موسیقی‌دانان ایرانی برای شرکت در جشنواره دعوت کرده است. مدیریت موسسه شعر عراق و کشور سوئیس را نیز به‌عهده دارد. ضمن این که مدیر جشنواره «المتنبی» است که در کشور سوئیس برگزار می‌شود. دراین رویداد از شاعران جهان دعوت می‌کنند تا پیوندی بین شعر منطقه خاورمیانه و جهان عرب با کشورهای دیگر برقرار شود. شعرهای او به زبان‌های مختلف دنیا از جمله انگلیسی و آلمانی ترجمه شده است. الشلاه شخصیت فرهنگی عراق محسوب می‌شود و به ایران چند بار سفر کرده است. اگر همه‌گیری کرونا نبود برای این کتاب مراسم رونمایی و شب شعر گرفته می‌شد.

بیدج کتاب «وطن چونان زنی عاشق» را شامل شعرهایی حاوی مسایل عاطفی و اجتماعی دانست و افزود: شعرها مسایل روز جامعه محل و منطقه زندگی شاعر را بازگو می‌کنند که البته اشعار فقط مسئله یک نقطه نیست و وقتی شعرها را می‌خوانیم گویی آینه‌ای است که خودمان را در آن می‌بینیم.

فصلی از شعر «وبای ناشناس» از کتاب «وطن چونان زنی عاشق»:

دیگر

نه در چین دانشی هست

نه به رم راهی

اکنون لحظه کوچ رسیده است

بی آن که فاصله را بشکافی

ترس دارم

برای وطنی که تمام زمین است

برای سبزه رویی در جنوب

زرد پوستی در پکن  

ترس دارم

برای بانویی در مغولستان

مبادا در نوشاندن شیر به کودکش

نفس در سینه‌اش گیر کند

ترس دارم

برای مردی پیر در شیراز

که نماز می‌خواند و نفرین می‌کند قاتلان را

ترس دارم

برای زنی در سرزمین عراق

و برای کودکانی

که چشم به راه ببخشش‌های نیامدنی

از پای در آمده‌اند

همانانی که گمان می‌کنند

عمارت‌ها همیشه همین صاحبان را داشته‌اند

و هیچگاه سایه مالکینی را

که به تناوب در آن مقیم شده‌اند ندیده و نخوانده‌اند ...