سرویس تئاتر هنرآنلاین: فضای مجازی و داستان‌های کابوس‌گونه‌ای که درباره آن با تعابیر و تفاسیر گوناگون در قالب داستان، فیلم و سریال‌های فانتزیک و تخیلی ارائه شده، تماماً بیانگر و نشانگر سلطه و سیطره این فضای مجازی بر چگونگی زندگی انسان معاصر و حتی نسل آینده بوده و هست؛ یکی از علت‌های آن هم ظرفیت و قابلیت تخیلی زیاد موضوع برای جولان‌دهی ذهن و وارد شدن به "ساحت‌های داستانی واقعی و غیرواقعی" است؛ ویژگی‌های این نوع نگره آشکار است، اما نسبت دادن عوارض مخرب به فضای مجازی، هرگز به خودی خود آن را به عنوان حیطه‌ای ترسناک و مخرب معرفی نمی‌کند، بلکه چگونگی استفاده از فضای مجازی مهم است و البته امری بدیهی هم به شمار می‌رود. اگر هرآنچه ارائه می‌شود در قالب داستان یا موقعیتی نمایشی باشد، می‌توان آن را به مثابه یک اجرای نمایشی به حساب آورد، وگرنه "حرف زدن" درباره مخرب بودن فضای مجازی و توسل به توهماتی که قابل فهم و درک نیستند و نهایتاً ترساندن تماشاگران، راه به جایی نمی‌برد و "اخطارهای مبهم و شعاری" را به نمایش تبدیل نمی‌کند.

اجرای غیرنمایشی "من یک موجود بلوتوثی هستم، به من نگاه نکنید" به نویسندگی محمد رضائی‌راد و با هدایت افسانه ماهیان که هم اکنون در لابی تالار مولوی اجرا می‌شود، اجرائی است که موضوعش صرفاً در اخطار و توضیح  درباره تاًثیرات مخرب فضای مجازی خلاصه شده و هیچ داستان یا موقعیتی هم در کار نیست. ده "بازیگر – مجری" (نه بازیگر به معنای تئاتری‌اش، زیرا نقش و داستانی وجود ندارد) که همه سیاه جامه‌اند، به طرف تماشاگران که در یک ردیف نشسته‌اند، می‌آیند و با نواری زرد رنگ که روی آن کلمه خطر به فارسی و انگلیسی نوشته شده، بین خود و تماشاگران مرز معینی تعیین می‌کنند؛ آن‌ها عقب می‌روند و چندین بار به شکل تک نفره و یا گروهی (در یک ردیف و با یک میزانسن خطی) جلو می‌آیند و جملاتی اخطارگونه خطاب به تماشاگران بیان می‌کنند و گاهی هم توضیحاتی می‌دهند که مثلاً از همه آن‌ها (تماشاگران) عکس گرفته می‌شود، همه زیر نظر دوربین‌ها هستند و تصاویرشان در سایت‌ها و فضای مجازی پخش می‌شوند؛ توضیحات و تهدیدهای بازیگر– مجری‌ها اغلب تکراری‌اند و کل اظهارات آن‌ها را می‌توان در چند جمله خلاصه کرد: "دوربین‌ها تو خیابون به شما نگاه می‌کنن، شما نگاه نمی‌کنید، ولی نگاه کرده شده‌اید"، "این نگاه‌ها تو شبکه‌ها و شبکه‌ها تو شبکیه هستند"، "همه ویروسی‌ها ویروس شده‌اند"، " این شبکیه همان شبکه است" و ... در جاهایی هم کلام آن‌ها حاوی گمانه‌های توهم‌زا و برگرفته از برخی مضامین فیلم‌های سینمایی تخیلی است که هیچ اعتباری ندارد و نشانگر ذهنیت‌های پارانویایی درباره فضای مجازی و میزان تاثیرگذاری تخریبی آن است؛ این نکات از خود گفته‌هایی که بازیگر – مجری‌ها بعداً بیان می‌کنند، آشکار است: "بجای این که من به دنیا بیام، او به دنیا می‌آد"، "من دخترم، شما منو پسر می‌بینید"(این حرف را یک مرد "مجری" می‌زند)، "بچه نامشروعی که در خود دارم. من حامله نگاه شمام، باردار نگاه شمام" (این گفته را مجریان زن و مرد، هردو بر زبان می‌آورند)، "با همان نگاه پروازت می‌دهند به آسمان شبکه‌های مجازی..."، "می‌خوان یک موجود بلوتوثی باشید" (به کسانی که چنین خواسته‌ای دارند، اشاره نشده است)؛ ضمناً همه این بازیگر– مجری‌ها بی‌هویت‌اند، زیرا هرگز به زمان و مکان‌شان اشاره نمی‌شود و این موضوع برای تماشاگران تلویحی شده است. آن‌ها بارها تماشاگران و حالت نگاه کردن‌شان را از دیدگاه خود توصیف و توجیه می‌کنند؛ اغلب به کمک موبایل از تماشاگران عکس می‌گیرند؛ نسبت به آن‌ها حالت تهاجمی دارند و آن را به نوبت بر زبان می‌آورند: "این‌جا فقط یک نفر حق حرف زدن دارد، فقط من! من! من!"، "شما وارونه‌اید در چشم من"، "نگاه نکنید! چشمتان را بسته نگه دارید! این منم که فرمان می‌دهم!" ... . ظاهراً به نوبت خود را جای دوربین و فضای مجازی می‌گذارند و البته این فقط یک استنباط است، چون هیچ گفته‌ای که به توان یقیناً به عنوان نشانه‌ای برای این نوع ارزیابی در نظرگرفت، وجود ندارد؛ نکته طنزآمیزی را باید یادآور شد: خود این بازیگر– مجریان که به دیگران هشدار مستقیم و غیرمستقیم می‌دهند، در زندگی شخصی‌شان اغلب اسیر فضای مجازی‌اند!

اجرای شعاری و سلیقه‌ای "من یک موجود بلوتوثی‌ام، به من نگاه نکنید" که کارگردان هم ندارد (چون حادثه‌ای رخ نمی‌دهد و هیچ داستان و  پرسوناژی در اجرا نیست) صرفاً یک برنامه تحمیلی غیرنمایشی و حتا رسانه‌ای است، زیرا هیچ کشمکش دوسویه یا چندسویه داستانی شکل نمی‌گیرد. بازیگران عملاً حالت مجری دارند و موضوعی را که خاص مقاله‌نویسی یا سخنرانی است، در جملات و عبارات تکراری و اغلب مبهم خطاب به تماشاگران بیان می‌کنند؛ جملات مورد نظر به هم ربطی ندارند. اطلاعات محدود و بدیهیت یافته‌ای هم ارائه می‌شود که همه می‌دانند: مثل اشاره کردن به این که شبکیه چشم شباهت زیادی به فضای تاریک داخل دوربین عکاسی دارد و تاکید بر این نکته که مثلاً تصویر اولیه اشیاء و دیگران در چشم انسان وارونه است.

 این اجرا، خسته‌کننده، غیرنمایشی و تا حد زیادی " اعصاب خرد کن" است و یقیناً به همین دلیل هم در اجرایی که این نوشتار به آن ارتباط دارد، تعداد بازیگر– مجری‌ها از تعداد تماشاگران بیشتر بود.