سرویس تئاتر هنرآنلاین: بی‌توجهی به ژانر و ساختار یک نمایشنامه و تاکید بر طرز تلقی‌های شخصی و فردی غلط و همزمان سعی در تماشاگرپسند کردن متن و اجرا، همیشه نمایش را از محتوا تهی می‌کند؛ در این رابطه، تنها "دست آویز" و "ذهن آویز" کارگردان نمایش توسل به  ژانر کمدی موزیکال و حتی خواسته و ناخواسته ادغام و هم‌آمیزی ژانرهای ترکیبی و گوناگون دیگر در اجراست تا معجونی به دست آید که به ذائقه تماشاگران معمولی و عامی خوش بیاید و برای تماشاگران فهیم تئاتر، بی‌محتوا و دافعه‌زا باشد؛ این عارضه‌مندی معمولاً موضوع و همزمان تحلیل و تاویل داشته‌های آن را دیگرگونه یا اساساً ضایع خواهد کرد:  فقط خنداندن و تفریح تماشاگران با دیالوگ‌های ضمنی و من درآوردی و نیز تاکید بر ژانرهایی مثل "کمدی موزیکال"، "کمدی صرفاً کلامی و رفتاری" هم عرض با آمیزه‌های ضمنی ژانرهای دیگر، برجسته می‌شود؛ نهایتاً محتوای اثر فدای دلبخواهی‌های یک سویه نویسنده دوم و کارگردان نمایش، می‌شود.

گرچه آثار "فردریش دورنمات" در کل، جزو ژانر "کمدی درام" محسوب می‌شوند، اما در آن‌ها وجوه درام‌گونه اثر بر جنبه‌های کمیک می‌چربد؛ اثر فقط در کلیت خود جزو ژانر "کمدی" است که باید آن را "کمدی انسانی توام با بن‌مایه‌های محتوایی بسیار جدی و تحلیل‌گرانه سیاسی و اجتماعی یک "درام" به حساب آورد. در نمایشنامه "ازدواج آقای می سی سی پی" وجه کمیک کلی اثر از نتیجه‌گیری‌ها و وضعیت‌های متناقض جدی آن حاصل می‌شود و به علت استحاله‌های پی‌درپی پرسوناژها و تناقضات و تغییرات غیرقابل برگشت روحی و ذهنی‌شان، در اصل از شیوه "گروتسک آلمانی" پیروی می‌کند: همزمان با به فکر فرو بردن مخاطبان، خنده‌ای درونی و حسی هم بر لبان روح‌شان می‌نشاند، اما در آن از کمدی سبک، کمدی بزن بکوب یا کمدی صرفاً کلامی یا کمدی بورلسک، کمدی سیاه و کمدی موزیکال که به قاه قاه خندیدن بینجامد، خبری نیست.

در نمایش "ازدواج آقای می سی سی پی" اثر فردریش دورنمات به کارگردانی احسان فلاحت‌پیشه که هم اکنون در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا می‌شود، تماشاگر با مقوله‌ای متضاد روبه روست. ژانر نمایشنامه تغییرات زیادی کرده و در اجرا به نسبت میزان هم‌آمیزی و تغییرات، به ترتیب می‌توان از کمدی موزیکال، کمدی کلامی، کمدی رفتاری، کمدی سیاه و حتی کمدی سبک استفاده شده که تماماً جنبه‌های درام‌گونه و بسیار مهم موضوع و ساختار را زایل کرده است. در وجوه غیرجدی اجرا اغراق شده و اصل تم، حتی داستانگونگی آن کمرنگ و غیرقابل تحلیل شده است. ژست‌های مصنوعی و حرکات ساختگی بازیگران و دیالوگ‌های‌شان عملاً هیچ‌کدام از آدم‌های نمایش را به عنوان پرسوناژ به مخاطب نمی‌شناساند  و حتی شخص محوری نمایش (آقای می سی سی پی) هم که الزاماً باید شخصیت‌پردازی شود، شناختن شخصیت‌اش محقق نمی‌شود؛ دیالوگ‌ها هم در موارد زیادی به دلیل اصرار کارگردان بر هرچه کمدی‌تر کردن اجرا، اساساً تغییر یافته و افزوده شده‌اند؛ ضمناً به کمک اضافات و با ترفندی بی‌تناسب شیوه اجرا در جاهایی با تحمیل نقش راوی به برخی از بازیگران در قالب شیوه فاصله‌گذاری و خطاب به تماشاگران انجام می‌شود که  تناسبی با ساختار متن ندارد. دیالوگ‌ها در این بخش‌ها و در ارتباط با چگونگی اجرا شامل توضیحات و حتی یک نقد انضمامی هم هستند؛ همین‌ها متن و نحوه کارگردانی نمایش را دوگانه و دوجوره کرده است. بخش‌هایی از دیالوگ‌ها هم به خود متن اصلی نمایشنامه دورنمات تعلق دارند و یا در راستای آن هستند، اما کلاً متن نمایشنامه در جاهای قابل توجهی بازنویسی سلیقه‌ای شده است: "بهتره انسان گناهکار باشه تا گناه را نظاره کنه"، "ازدواج او با تو برایش خستگی روحی و جسمی به همراه داشت"، "هر چیزی را در این دنیا می‌توان تغییر داد، فقط بشر را نمی‌توان عوض کرد"، "تو طرفدار عدالت آسمان هستی و من طرفدار عدالت زمینی"، "چیزی را با پول نمی‌شه خرید و اون زندگیه"، "ما هردو همه چیز داشتیم، تو ذکاوت و من قدرت"، "حرف تو، هم می‌تواند مقدس باشد و هم کفر و ناسزا"، "انقلاب پایان خوبی ندارد"، "من تو را شبیه سایه‌ای می‌بینم که داره محو می‌شه"، "ما هر دو خون ریخته‌ایم، تو سیصد و پنجاه نفر را اعدام کرده‌ای" و ...

دورنمات در بخش‌هایی از اثرش یک یهودی را که به زعم گفتار خودش مجری قوانین حضرت موسی است، در مقابل یک کمونیست قرار می‌دهد و موقعیت متناقضی شکل می‌گیرد: در نمایش به تناوب دو پرسوناژ مرد یا دو پرسوناژ مرد و زن متناقض و متفاوت در برابر هم قرار می‌گیرند و این شاخصه در اجرا محوریت دارد؛ به عبارتی نمایش با پارادوکس‌ها و تناقضات پی در پی پیش می‌رود و عامل آن هم خود پرسوناژها هستند.

در نمایش"ازدواج آقای می سی سی پی" اثر فردریش دورنمات با القائات و کارگردانی احسان فلاحت‌پیشه برخلاف اثر اولیه جای تحلیل کردن با  سرگرم شدن عوض شده است. این در شرایطی است که  وجوه کمیک محدود نمایش اساساً باید حاصل تناقض‌های اندیشه‌ورزانه و تحلیلی کل موضوع و محتوای نمایش باشد و بیش آن‌که حسی تلقی شود، ذهنی و معنادار جلوه نماید. این اجرا در مقایسه با  اجرای بسیار زیبا و هوشمندانه حمید سمندریان که  بیست و نه سال پیش (سال 1368) از این نمایشنامه (ترجمه شده توسط خود او) در سالن اصلی به نمایش درآمد، اجرایی بسیار ضعیف، متفاوت و حتی کاملاً در تناقض با آن است؛ در اجرای حمید سمندریان پرسوناژهای اصلی شخصیت‌پردازی شده بودند و شاکله طراحی، دکور و چگونگی بازی‌ها و چهره‌پردازی‌ها متفاوت و درخور  ژانر "کمدی درام" نمایش بود.  

در حال حاضر برداشت شخصی کارگردان که مبتنی بر تحلیل غلط اثر دورنمات است، سبب شده که انتزاع و تخیل که در این نمایش موجودیت مرتبط و نمایشی تعیین‌کننده‌ای با موضوع ندارند، درهم بیامیزند و معجون ذهنی، حسی و قراردادی بسیار شخصی شده‌ای شکل بگیرد که از نظر ساختار و شیوه اجرا بیشتر به واریته‌ای نمایشی شباهت داشته باشد.

بازی بازیگران بسیار شبیه هم هستند: حرکات ناگهانی و گاه مکانیکی دارند و بلافاصله هم به حالت قبل برمی‌گردند: این نوع بازیگری در اصل مختص بازی در نقش بیماران روانی است که اینجا  به منظور کمیک کردن کامل اجرا انجام می‌شود؛ ژست‌ها و حرکات بی‌تناسب و اغراق‌آمیز بدون دلیل کاربری زیادی دارند و محتوای اثر اولیه را غیرقابل فهم و بی‌اهمیت کرده‌اند. استفاده از ارکستر موسیقی زنده و ریتم‌های شاد که با حرکات نسبتاً موزون هم گاهی همراهی می‌شود، این روزها چاشنی معمول این نوع اجراهاست و کارکردش در راستای موزیکال کردن نمایش است. از هردو نور رها و نور موضعی به شیوه معمول استفاده  شده است. چهره‌پردازی بازیگر نقش آقای می سی سی پی، اغراق آمیز و طراحی لباس‌ها نسبتاً خوب انجام شده است. طراحی صحنه، صرفاً سازه‌ای و تقریباً المانی و قراردادی است و با واقعیت صحنه و دکور متن اصلی تفاوت‌هایی دارد، اما در کل به طور نسبی جوابگوی نوع اجرا هست.

میزانسن‌ها اجباراً تحت‌الشعاع طراحی صحنه قرار گرفته‌اند و کارگردانی اجرا در کل ضعیف و در مواردی بی‌ربط به نوع موضوع نمایشنامه اصلی است؛ در وسط اجرا اعلام می‌شود که ده دقیقه آنتراکت در نظر گرفته شده و پرده پائین می‌آید، اما یکی از پرسوناژها پرده را کنار می‌زند و می‌گوید که نمایش ادامه دارد؛ او همزمان خود را نیز معرفی می‌کند و بخش کوتاهی از نقشش را ایفا می‌کند: این صحنه هم نشان می‌دهد که احسان فلاحت‌پیشه همه‌اش در فکر ابداع و نو آوری‌های شخصی کمیک بوده و الزامات و اقتضائات موضوعی و جدی خود نمایشنامه را به کلی کنار گذاشته است.

نمایش"ازدواج آقای می سی سی پی" به کارگردانی احسان فلاحت‌پیشه به علت شلوغی، آشفتگی و نیز چندگانگی در شیوه اجرا و ژانر، نهایتاً خسته‌کننده، سطحی و دلبخواهی از کار درآمده و همزمان به سبب اغراق در بازی‌ها و مزه‌پرانی‌ها، درک محتوای واقعی نمایش دشوار و ابهام آمیز شده است؛ طوری که اجرا در کل، ذائقه ذهنی و حسی تماشاگران فهیم و علاقه‌مند به تئاتر را پس می‌زند.