سرویس تئاتر هنرآنلاین: انتخاب یک موضوع مهم و تأثیرگذار برای پردازش و ساختار دهی متن نمایشی بسیار تعیین‌کننده و البته مهم‌تر از آن هم طراحی، شیوه پردازش و ساختاردهی چنین موضوعی است. معمولا متن یا سبک و سیاق روایی و داستانی دارد یا همه چیز از یک موقعیت شروع و به تدریج روندی روایی به خود می‌گیرد. در آثاری که با محوریت "موقعیت" آغاز می‌شوند، تأکید بر شرایط و پرسوناژها و تأثیرگذاری متقابل و دو سویه آن‌ها بر همدیگر که معمولا با تشریک مستقیم و عینی یک یا چند پرسوناژ دیگر و یا با اشاره و تأکید بر وابستگی‌های غیرمستقیم و غیرعینی غیابی‌شان محقق می‌شود، نمایش را به پیش می‌برد؛ هرچند با نگاه و رویکرد تجربی یا مدرن به موضوع و متن، می‌توان شکل‌های دیگری هم تصور نمود، اما  نباید فراموش کرد که در هر شرایطی اگر چرایی کنش‌زا و تعیین‌کننده و مضمون‌داری در نمایش نباشد، عملا همه عناصر دیگر هم خنثی و بی‌خاصیت جلوه می‌کنند.

دوئو پرفورمنس "برف سفید" به نویسندگی ابوالفضل حاجی علی خانی و کارگردانی شقایق فتحی که هم اکنون در سالن خانه نمایش اجرا می‌شود، کاستی‌های مهمی دارد که جملگی برآیند متن اصلی نمایش است؛ متن، نه داستانی است و نه موقعیت مهمی را که به روایتی منسجم بینجامد به نمایش می‌گذارد، بلکه موقعیت‌هایی شامل "صحنه‌های کوتاه" است که در ادامه هم رخ می‌دهند، اما ارتباط چندانی به هم ندارند. این موقعیت‌های کوتاه "صحنه به صحنه" به دو متصدی لباس و امورات پشت صحنه تئاتر اختصاص یافته است که فرصت گیر می‌آورند تا خودشان نیز به کمک لباس‌ها و ابزاری که در اختیار دارند، به آرزوی دیرینه‌شان که بازیگری است، برسند. آن‌ها هر دو بخش‌هایی کوتاه از نمایش‌های اجرا شده  را بازی می‌کنند و شکل‌گیری انگیزه اولیه آن‌ها در دیالوگ‌های‌شان خوب پردازش شده است: "همه چیز زاد و ولد می‌کند جز من"، "شاید وقتش رسیده باشد که من و تو هم کمی دیده بشیم" و...

مرد عاشق تعزیه، نقالی و نمایش تخت حوضی و زنش به نمایش‌های دیگر علاقمند است. آن‌ها دختری هم دارند که در کانادا درس سینما – تئاتر می‌خواند و در کل به بودن او افتخار می‌کنند و آرزویی هم دارند: می‌خواهند بروند و آنجا  در عروسی دخترشان نمایش تخت حوضی بازی کنند که البته بعدا معلوم می‌شود غیر از قضیه مربوط به داشتن چنین دختری در کانادا،  بقیه قضایا صرفا نوعی "وانموده سازی" و بهانه‌ای برای اجرای چنین پرفورمنسی بر روی صحنه است. آن‌ها بخش‌های کوتاهی از چند نقش و نمایش را اجرا می‌کنند و در پایان بدون دلیل و به‌طور ناگهانی و بی‌مقدمه پای سفره هفت سین عید نوروز می‌نشینند و با نوشیدن ته استکانی از نفت که هیچ‌کس را در عالم واقعیت نمی‌کشد (احتمالا کارگردان رویکردی تمثیلی داشته که در اجرا شکل نگرفته است) خودکشی می‌کنند و عملا ژانر تراژدی هم مخدوش می‌شود. تا قبل از این صحنه پایانی تصنعی و تحمیلی، اجرا "یک پرفورمنس تمرینی و ایرانی ناقص و نسبتا موزیکال" است.

نکته دیگری که بی‌ساختاری این "اجرای تمرینی ناقص" را به اثبات رسانده، استفاده از ویدیو پروجکشن برای نشان دادن تصاویر بازیگران و هنرمندان وفات یافته است:  تصاویر حمید سمندریان، هما روستا، داوود رشیدی، سعدی افشار، حمیده خیر آبادی و...است. با آن که نشان دادن این تصاویر در دفعه نخست هم هیچ ربطی به موضوع نمایش ندارد، اما اشتباه دوم مزید برعلت می‌شود و مدتی بعد باز همین تصاویر به نمایش در می‌آیند و ثابت می‌شود که نویسنده متن نمایش (ابوالفضل حاجی علی خانی) یا ساختار متن نمایشی و رعایت روابط علت و معلولی را نمی‌شناسد و یا به آن اهمیت نمی‌دهد.

متن پرفورمنس "برف سرخ" اساسا شاکله و ساختار دراماتیک و نمایشی تأویل‌زایی ندارد و صرفا شامل چند اجرای تمرینی اتوودیک است.

بازی بازیگران، با آن که به علت تحلیل نشدن موضوع و بی‌توجهی به روابط علت و معلولی حوادث و موقعیت‌های کوتاه اساسا "پرسوناژ" به معنای تئاتری‌اش روی صحنه حضور ندارد، اما در همان قالب و تعریف اتوودیک و تمرینی، مخصوصا آنجا که مرد، زنپوش و زن، مردپوش می‌شود تا حدی به عنوان "تمرین بخشی از یک نمایش تخت حوضی"، نسبتا زیبا است؛ البته زنی که مردپوش شده و در نقش پرسوناژ سیاه نمایش تخت حوضی  بازی می‌کند، الزاما باید چهره و دستانش سیاه می‌شد.

 پرفورمنس "برف سرخ" به کارگردانی شقایق فتحی چند صحنه تمرینی است که در آن‌ها از "وانموده‌سازی" و "نقش به  نقش شدن" استفاده  شده است؛ صحنه پایانی اساسا ربطی به این نمایش ندارد و نویسنده آن را بر اجرا تحمیل نموده تا  بلکه شاکله‌ای روایی به آن بدهد. این اجرا در اصل یک "پرفورمنس تمرینی ناقص و ایرانی" به شمار می‌رود که گرچه ساختار روایی و نمایشی منسجم و قابل قبولی ندارد، اما از طراحی صحنه  نسبتا خوبی برخوردار است و به خاطر بازی تمرینی زیبای هردو بازیگر که نویسنده و کارگردان اجرا هم محسوب می‌شوند و نیز استفاده خوب از برخی دیالوگ‌ها، نسبتا جذاب و گیراست و به طور نسبی تماشاگران را شاد می‌کند.