گروه ادبیات خبرگزاری هنر ایران - آذر خزاعی سرچشمه یکی از زنان صاحب‌قلم و پرتلاشی است که او را با نوشتن در حوزۀ ادبیات حماسه و جهاد و شهادت می‌شناسیم. نگاه دقیق به موضوع و سوژه، ابتکار در نوشتن و پشتکار ویژگی‌های برجستۀ وی محسوب می‌شوند.

چاپ و انتشار دو کتاب جدید از ایشان به نام‌های «هشت روایت، هشت زندگی» و «چرخ‌ها و جاده‌ها» بهانه‌ای شد تا چند دقیقه‌ای با این بانوی گرامی دربارۀ آثار جدیدش حرف بزنیم. 

در ادامه این گفتگوی کوتاه تقدیم حضورتان می‌گردد.

 

هشت روایت، هشت زندگی 

در دهۀ هشتاد بنده برای کتاب‌های حوزۀ دفاع‌مقدس نشست نقد و بررسی برگزار می‌کردم. یک‌ وقت‌هایی هم دربارۀ برخی از این کتاب‌ها یادداشت می‌نوشتم. بعد از گذشت دو دهه‌ از آن‌روزها تصمیم گرفتم یادداشت‌های خودم را منتشر کنم. در گام نخست کتاب‌های نقد شده را به دو دستۀ داستان و ناداستان تقسیم کردم و در گام بعدی سعی کردم یادداشت‌های مربوط به هر کتاب را مجدداً بارنگری و دسته‌بندی کنم. در نهایت هم منتخب آن یادداشت‌ها در قالب یک کتاب با عنوان «هشت روایت، هشت زندگی» توسط نشر صریر منتشر شد.

   بنده در این یادداشت‌های انتقادی ابتدا به این مسئله پرداخته‌ام که نویسنده چقدر در پرداختن به زندگی سوژه موفق بوده و آیا توانسته رویدادهای مهم زندگی او را به خواننده منتقل کند یا از پس این کار برنیامده. مورد دیگری که در یادداشت‌ها به آن توجه کرده‌ام، میزان مستند بودن کتاب است. بنده در تحلیل هر کتاب به این نکته پرداخته‌ام که نویسنده چقدر از تخیل استفاده کرده و کجا به واقعیت نزدیک شده و کجای کتابش رنگ و بوی داستان دارد. در کنار این مسائل سایر موارد فنّی کتاب هم توجه نموده‌ام. هدف بنده از انتشار این کتاب، کمک به تولید کتاب‌های بهتر است. به‌هرحال این نقدها می‌تواند به نویسنده‌ها در مسیر تولید آثار مطلوب و موثر کمک کند. ما باید نقدپذیر باشیم چراکه نقد موجب ارتقاء سطح آثار می‌شود.

Untitled98

ناشرها نباید شتاب‌زده عمل کنند / افت محسوس کیفیت آثار حوزۀ ادبیات پایداری

   گاهی ناشرها کتاب‌هایشان را با بهانۀ کسب تجربه به نویسنده‌های تازه‌کار می‌سپارند که متأسفانه در مواردی این واسپاری موجب سوختن سوژه می‌شود. بنده بارها گفته‌ام که ما باید دوره‌های آموزشی برگزار کنیم و نویسنده‌ها از مسیر آموزش وارد مرحلۀ تولید کتاب بشوند. اینکه ما یک سوژه خوب را هدر بدهیم برای تربیت نویسنده یا پایین آوردن هزینه‌ها، به‌ هیچ‌وجه منطقی و پذیرفتنی نیست. از طرف دیگر ناشرین نباید در انتشار کتاب شتاب‌زده عمل کنند. عجله در چاپ و انتشار، باعث پایین آمدن کیفیت کتاب‌ها می‌شود.

   بنده یک دوره‌ای به‌عنوان ممیز کتاب در وزارت ارشاد فعالیت می‌کردم. در آن دوران ما با حساسیت بالا و دقّت خط به خط کتاب‌ها را می‌خواندیم تا کتابی که مجوز چاپ می‌گیرد، مطلوب و مناسب باشد. در سال‌های اخیر هم بارها شده که ناشرین تهرانی و شهرستانی کتاب‌هایشان را جهت تأیید محتوایی برای بنده فرستاده‌اند. با تأسف باید بگویم که بسیاری از آثار ارسالی را به‌خاطر کیفیت پایین‌شان تأیید نکرده‌ام. متأسفانه مدّتی است که ما شاهد فهم اشتباه فرمایش رهبر معظم انقلاب در مورد صد برابر شدن آثار مربوط به حوزۀ حماسه و جهاد و شهادت هستیم. قطعاً تولید کتاب‌های زیاد ولی بی‌کیفیت مورد نظر ایشان نیست. صد برابر شدن و پایین آمدن سطح کیفی کتاب‌ها که ارزشی ندارد.

ما اگر این‌قدر صریح و بی‌پرده انتقاد می‌کنیم به‌خاطر این است که کتاب ضعیف دل ما را می‌سوزاند. اگر دوره‌های آموزشی فنّی و کاربردی توسط اساتید مطرح کشور برگزار بشود و ناشرها به‌دنبال بالابردن تعداد کتاب‌هایشان به هر قیمتی نباشند، إن‌شاءالله شاهد تولید آثار پرمخاطب در حوزۀ ادبیات پایداری خواهیم بود.

 

چرخ‌ها و جاده‌ها؛ روایت صمیمی زندگی یک جانباز

در کتاب «چرخ‌ها و جاده‌ها» من با جانبازی مواجه بودم که در دورۀ کرونا با او آشنا شدم و تمام مصاحبه‌های ما در فضای مجازی انجام شد. با این‌حال آن‌قدر به مصاحبه ادامه دادم تا جان مطلب را از دل حرف‌های راوی بیرون بکشم. به‌همین دلیل آن پروژه دو سال طول کشید. شاید خیلی‌ها بگویند که چرا این‌قدر زمان گذاشتی روی این کار. پاسخ بنده به آن‌ها شفاف و روشن است؛ چون نمی‌خواستم آب ببندم به کار و کتاب را به ‌هرشکل ممکن به اتمام برسانم.

چرخ‌ها و جاده‌ها کتاب خاطرات سردار جانباز هفتاد درصد، مهرداد سراندیب است. سیر خاطرات از کودکی راوی در آبادان آغاز می‌شود و تا رفتن وی به قم و عضویت در لشکر 17 علی‌بی‌ابی‌طالب علیه‌السلام ادامه پیدا می‌کند. سراندیب در چند عملیات شرکت می‌کند و جانباز می‌شود. کتاب در ادامه روزهای جانبازی او را هم برای مخاطب به تصویر می‌کشد. این اثر به‌همّت نشر شاهد منتشر شد. بنده در این کتاب تلاش کرده‌ام تا تلخی و شیرینی زندگی یک جانباز را نشان بدهم تا خواننده با آن همراه شود. در یک اثر دفاع‌مقدسی قرار نیست فقط به خط‌مقدم و سنگر بپردازیم. اگر ما زوایا و بخش‌های مختلف زندگی یک رزمنده را در کتاب منعکس کنیم، مردم خودشان را در کتاب پیدا می‌کنند و با آن انس می‌گیرند.

سراندیب سال‌هاست که مسیر زندگی‌اش را با صندلی چرخ‌دار می‌پیماید. به‌همین سبب اسم کتاب را گذاشتیم چرخ‌ها و جاده‌ها. جنگ ما پر از قصه و داستان است و اگر خوب و درست به آن بپردازیم صدها قصۀ پراحساس و پرکشش از دل آن در می‌آید.

1007934643_47149170 (1)