سرویس سینمایی هنرآنلاین: علاقه فیلمسازان به دنیای خبرنگاری به اولین سالهای دنیای سینما باز میگردد و نتیجه کار تعدادی از فیلمهای شاخص تاریخ سینماست.
از کلاسیکهای اسکروبال مانند "یک شب اتفاق افتاد" فرانک کاپرا و "دستیار همهکاره او" هوارد هاکس تا شاهکاری چون "همشهری کین" اورسن ولز، "تکخال در حفره" بیلی وایلدر و "بوی خوش موفقیت" الکساندر مکندریک و درامهای معاصر مانند "شب بخیر، و موفق باشید"، "Shattered Glass"، "قلب نیرومند" و "ورونیکا گرین"، حرفه خبرنگاری همیشه الهامبخش سینماگران بوده است.
روز خبرنگار بهانهای برای پرداختن به 10 فیلم شاخص با موضوع خبرنگاری و دنیای رسانه است.
"دستیار همهکاره او" (His Girl Friday)
هوارد هاکس، 1940
فیلم هوارد هاکس یکی از چند اقتباس سینمایی از نمایش "صفحه اول" (1921) است. کری گرانت در این فیلم کمدی نقش والتر برنز سردبیر یک روزنامه را بازی میکند. هیلدی جانسن (رزالیند راسل) زن سابق والتر کار خبرنگاری را رها کرده و قصد دارد با بروس (رالف بلامی) مامور بیمه ازدواج کند. والتر سعی میکند به هر شکل مانع این ازدواج شود. خیلی از کمدیهای اسکروبال دهههای 1930 و 1940 قصههای مرتبط با حرفه خبرنگاری داشتند، اما به جرات میتوان گفت "دستیار همهکاره او" بهترین آنهاست.
"همشهری کین" (Citizen Kane)
اورسن ولز، 1941
یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما. مطالعه اورسن ولز درباره ماهیت قدرت در شخصیت چارلز فاستر کین غول مطبوعات و میلیاردر معروف که از روی ویلیام راندولف هرست سلطان مطبوعات گرفته شد، تاثیری عمیق و ماندگار داشت. فیلمبرداری خلاقانه و گاهی اوقات شجاعانه "همشهری کین" تماشاگر را به شوق میآورد و نشان میدهد کارگردان جوان تلاش کرد زبان سینمایی دیگری را تجربه کند و از محدودیتها فراتر برود.
"هنگامی که شهر به خواب میرود" (While the City Sleeps)
فریتس لانگ، 1955
داستانی درباره اخبار، آنهایی که اخبار را گزارش میکنند و آنهایی که خبرسازی میکنند. وارث فریبکار یک روزنامه (با بازی وینسنت پرایس) برای یافتن یک قاتل شرور مسابقه ای بین سه نفر از دبیران سرویسهای مختلف میگذارد. لانگ مانند همیشه دغدغه تکنولوژی و تغییر را دارد. "هنگامی که شهر به خواب میرود" به جرات اولین فیلمی بود که قدرت و تاثیر تلویزیون را درک کرد و مورد توجه قرار داد. قاتل فیلم به نظر متاثر از یک فضای جدید است: تلویزیون، کتابهای مصور و فرهنگ پاپ. شاید "هنگامی که شهر به خواب میرود" به پای شاهکارهای لانگ در دوران اوج او نرسد، اما همچنان یکی از بهترین فیلمهای اوست.
"بوی خوش موفقیت" (Sweet Smell of Success)
الکساندر مکندریک، 1957
جی. جی. هانسکر (برت لنکستر) ستوننویس پرقدرت نیویورکی مصمم است مانع ازدواج خواهر خود با استیو دالاس نوازنده جوان شود که در باشگاههای شبانه برنامه اجرا میکند. او یک پادوی مطبوعاتی به نام سیدنی فالکو (تونی کرتیس) را استخدام میکند تا برای استیو پاپوش درست کند. "بوی خوش موفقیت" تصویری دقیق از فضای بیرحمانه منهتن دهه 1950 ارائه میدهد. اندرو ساریس درباره فیلم مینویسد: انگیزه اصلی برای دیدن این فیلم دیالوگهای بذلهگو، گوشهدار و پر از اصطلاح آن است که نمونه آن را دیگر هرگز در این عصر بیسوادیِ مملو از جلوههای ویژه نمیبینید.
"زندگی شیرین" (La Dolce Vita)
فدریکو فلینی، 1960
یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای تاریخ سینما که منتقدان، فیلمسازان و مردم به یک اندازه از آن استقبال کردند. مارچلو ماسترویانی نقش روزنامهنگاری را بازی میکند که از سبک کاری پاپاراتزیوار خود سرخورده شده است. فیلمی پر از تصاویر به یادماندنی و باشکوه. نمایی که یک هلیکوپتر مجسمه حضرت مسیح (ع) را از رم خارح میکند، بسیار پرمعنی است.
"منظر پارالاکس" (The Parallax View)
آلن. جی. پاکولا، 1974
یکی از سه فیلم سهگانه پارانویایی آلن. جی. پاکولا. (دو فیلم دیگر "کلوت" و "همه مردان رئیس جمهور" هستند). خبرنگاری به نام جو فریدی (وارن بیتی) و محبوب سابقش لی کارتر (پولا پرنتیس) که گزارشگر تلویزیون است در سیاتل شاهد ترور یک سناتور آمریکایی میشوند. گزارش دولتی این قتل را کار یک فرد مسلح میداند، اما وقتی شاهدان عینی یکی پس از دیگری به قتل میرسند، کارتر قانع میشود که یک توطئه بزرگتر در جریان است. "منظر پارالاکس" تا حد زیادی بازتاب بیاعتمادی سیاسی آمریکای پس از قتل کندی و جنگ ویتنام است که در رسوایی واترگیت به اوج رسید. طرح داستانی مانند دیگر فیلمهای پاکولا، پیچیده است و فیلمبرداری باشکوه گوردون ویلیس حسی از پارانویا را منتقل میکند.
"شبکه" (Network)
سیدنی لومت، 1975
یک تفسیر انتقادی نافذ از وضعیت اسفبار پخش تلویزیونی. هوارد بیل (پیتر فینچ) مفسر خبری کهنهکار شبکه یوبیاس وقتی متوجه میشود تعداد تماشاگران برنامهاش بسیار کاهش پیدا کرده، شروع به شعار دادن درباره موقعیت دنیا میکند و تهدید میکند مقابل تلویزیون خودکشی خواهد کرد و این آغاز ماجراست. فیلم نگاهی فوقالعاده به پشت صحنه برنامههای تلویزیونی دارد. "شبکه" نامزد 10 جایزه اسکار شد و جوایز بهترین بازیگر مرد (فینچ)، بازیگر زن (فی داناوی)، بازیگر زن مکمل (بئاتریس استریت) و فیلمنامه غیراقتباسی (پدی چایفسکی) را برد.
"همه مردان رئیس جمهور" (All the President's Men)
آلن. جی. پاکولا، 1976
حدود چهار دهه پس از اکران همچنان با فیلمی روبرو هستیم که نماد روزنامهنگاریِ تمام و کمال است، حتی برای کسانی که عصر واترگیت را به خاطر ندارند. قهرمانان فیلم دو خبرنگار روزنامه واشنگتن پست باب وودوارد (رابرت ردفورد) و کارل برنستاین (داستین هافمن) هستند که پیگیری آنها درباره دستگیری چند سارق مجهز به وسایل استراق سمع در ستاد فرماندهی دموکراتها در واترگیت منجر به استعفای ریچارد نیکسن رئیس جمهور آمریکا شد. فیلم پاکولا تجسم اهمیت حرفه خبرنگاری و پتانسیل دموکراتیک آن است. "همه مردان رئیس جمهور" خبرنگاری را نوعی مبارزه و یک فعالیت افشاگرانه و جستجوگرانه میداند که هیچگاه تحت تاثیر قدرت سیاسی و اقتصادی تن به مصالحه نمیدهد.
"کشتزارهای مرگ" (The Killing Fields)
رولند جافی، 1984
مکاشفهای هوشمندانه و در عین حال سبعانه از وفاداری و دوستی در دوران هولناک سلطه خمرهای سرخ در کامبوج دهه 1970. این فیلم از روی داستان واقعی ساخته شد و ارتباط سیدنی شابرگ (سام واترسن) خبرنگار نیویورک تایمز و دیت پران (هینگ نگور) راهنما و مترجم او را به تصویر میکشد که شاهد فجایع خمرهای سرخ در اردوگاههای جنگی شدند. "کشتزارهای مرگ" نامزد 7 جایزه اسکار شد.
"شب بخیر، و موفق باشید" (Good Night, and Good Luck)
جرج کلونی، 2005
دومین تجربه کارگردانی جرج کلونی یادآور دورانی است که اخبار فوری به نظر بیشتر اهمیت داشتند. داستان فیلم اوایل دهه 1950 روی میدهد و درباره ادوارد مارو (دیوید استراثرن) خبرنگار و مجری شبکه سیبیاس است که رودرروی سناتور مکارتی و کمیته بررسی فعالیتهای ضدآمریکایی میایستد. فیلمنامه و کارگردانی مطمئن، دنیایی را میسازد که بسیار سینمایی و فریبنده است. "شب بخیر، و موفق باشید" نامزد شش جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمنامه غیراقتباسی و بازیگر مرد (استراثرن) شد.