به گزارش هنرآنلاین، دومین نشست از سلسله نشستهای تخصصی «۴۱_ ۲۰» چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران در روز دوم با موضوع «خلق شخصیت بهیادماندنی در فیلم کوتاه» به دبیری مسعود مددی و با حضور جابر قاسمعلی، شنبه ۲۸ مهر، ساعت ۱۳:۳۰ در سالن ۱۲ پردیس سینمایی ملت برگزار شد.
در ابتدا، مسعود مددی دبیر نشست ضمن ابراز خرسندی از برگزاری دومین جلسه «درباره نوشتن» در جشنواره چهل و یکم فیلم کوتاه تهران گفت: این جلسه نیز مانند نشست قبلی در حوزه فیلمنامه و نوشتن برگزار میشود، جابر قاسمعلی به عنوان یک فیلمنامهنویس استاد در جمع ما حضور دارد. با مقدمهای وارد بحث اصلی جلسه میشویم. با وجود تمام صحبتهایی که در نشست پیشین داشتیم مهم این است که در یک فیلمنامه تمامی عناصر وجود داشته باشد تا بتوان به آن اتکا کرد و مهمترین تمرکز بر «شخصیت» است که توجه به آن به خط داستانی ما عمق میدهد چراکه توجه به «شخصیت» به سادگی بیان میکند این داستان برای چه کسی است! اما علت این توجه و اهمیت در چیست؟ اتفاقی که بارها با آن مواجه شدیم این است که زمانی هنگام تماشای برخی آثار با این مشکل رو به رو میشویم که نویسنده و فیلمساز به خوبی نمیتواند بگوید این داستان برای چه کسی و درباره چه کسی است و در این شرایط علاوه بر خود تکلیف مخاطب آنها نیز با فیلم مشخص نمیشود.
قاسمعلی استاد نشست «خالق شخصیت بهیادماندنی در فیلم کوتاه» در ادامه بیان کرد: «شخصیت» یکی از آن موارد پر رمز و رازی است که در تاریخ نمایش وجود داشته و دارد و ما نمیتوانیم خیلی روشن یک شخصیت را تعریف کنیم و بگوییم که دقیقا چه ویژگیهایی دارد چراکه هیچ انسانی ویژگیهای مشخصی ندارد و سرشار از پیچیدگیها و رازهاست. بنابراین ما دسته بندیها و المانهایی را مشخص میکنیم که افراد در چه گونههای شخصیتی قرار میگیرند تا بتوان کمی به تعاریف نزدیک شد. البته که امر شخصیتپردازی یک امر علمی و دارای فرمول نیست چراکه ما با انسان سر و کار داریم و او دارای عقاید و ایدئولوژیهای متفاوت است و به همین دلیل با طیفهای گوناگونی از یک شخصیت مواجه هستیم و این کار را سخت میکند.
او ادامه داد: ما بارها با این گزاره مواجه شدهایم که «شخصیت قصه درنیامده است!» این نکته مهم است که تماشاگر در هر نوعی از فیلم چه بلند و چه کوتاه باید چه فرد و یا شخصیتی را دنبال کند به این دلیل که باید بدانیم که با یک شخصیت مواجه هستیم و یا یک قهرمان چراکه شخصیت با قهرمان بسیار فرق دارد! شخصیت رویکردی قهرمانی ندارد و قهرمان، انسانی است که سعی میکند در طول فیلم به خواسته خود برسد. بنابراین مهم است ما با چه کسی طرف هستیم. این آدم چه میخواهد و هرچقدر بر خواسته خود اصرار و اشتیاق بورزد آن هم فارغ از مسائل و مشکلات خود این خواسته اوست که ما را جذب میکند.
این فیلمنامهنویس با اشاره به اهمیت «انتخاب» در باورپذیری فیلمنامه برای مخاطب عنوان کرد: مارکز میگوید نویسنده میتواند هر مزخرفی را بنویسد به شرطی که بتواند به مخاطب آن را بقبولاند. پس اگر بتوانید داستان خود را به مخاطب بقبولانید میتوانید اهمیت خواسته فیلم و شخصیت را ایجاد کنید. این باورپذیری زمانی رخ میدهد که شخصیت انتخاب کند . مادامی که انتخاب نکند جذاب نمیشود. جهان امروز جهان موقعیت و فیلم کوتاه محل ایجاد موقعیت است و زمانی که یک موقعیت ایجاد میشود آن باورپذیری و انتخاب نیز شکل میگیرد.
او افزود: ما از تعاریف متفاوتی که از افراد داریم میتوانیم درباره انسانها قضاوت کنیم و این خلق موقعیت نیست بلکه ما اینجا هستیم که این کلیشهها و تکرارها و قضاوتها را بشکنیم. شخصیت باید از یک امر ممکن وارد یک امر غیرممکن شود و باید در این میان انتخاب کند، انتخابی خلاف تعریف همیشگی تا یک موقعیت داستانی را متولد کند و بسازد.
به همین دلیل اصالت جهان امروز در خلق موقعیت است و رسیدن به موقعیتهایی که تصور آن از ذهن افراد فراتر و دورتر رود به این منظور که امر غیرممکنی رخ داده است. البته در صورتی که آن باورپذیری که از آن صحبت میکنیم برای مخاطب تداعی شود.
مددی در ادامه با اشاره به تفاوت فیلم بلند و فیلم کوتاه این سوال را مطرح کرد: زمانی که با یک فیلمنامه کوتاه مواجه هستیم چه قواعدی باید در خلق شخصیت رخ دهد که بتواند متفاوت از فیلم بلند باشد؟
قاسمعلی با اشاره به اینکه فیلم کوتاه ساحت مجزایی نسبت به فیلم بلند دارد، توضیح داد: در ابتدا باید بگویم برخلاف این نظر که میگویند فیلم کوتاه پلهای برای فیلم بلند است، از نظر من این گونه از سینما جایگاه مستقلی دارد و خود دارای هویت است و تعریف آن ربطی به فیلم بلند ندارد. در فیلم بلند داستانی خلق شخصیت یک خواسته اصلی دارد و چند خواسته فرعی که حتی در ویژگی، پیرنگ و… نیز به همین صورت است.
او ادامه داد: فیلمنامه فیلم کوتاه ذات مدرنی دارد اما نه به این معنی که در تقابل با سینمای کلاسیک باشد به این معنی که ذات و ساختاری پیشرو دارد. در فیلم کوتاه زمانی محدود داریم و باید در همین زمان حرف خود را بزنیم، شخصیت و دغدغه آن را نیز معرفی کنیم و نمیتوان مثل فیلم بلند به صورت قطره چکانی صحبت کرد. مخاطب فیلم کوتاه که من به او فیلمنامهنویس در سایه میگویم ادامه آن قصه را مینویسد و روایت میکند. در فیلم بلند با پیرنگهای گوناگونی مواجه هستیم و فیلم ممکن است به یک پایان بندی قطعی دست یابد که در فیلم کوتاه چنین پیش نمیرود چراکه فرصت داستان گویی به معنی کلاسیک وجود ندارد و به جای آن شخصیت مهم میشود. فیلم کوتاه نمیخواهد اطلاعات دهد چراکه موقعیتی خلق کرده که پیشینه و آینده آن گفته نمیشود. به این دلیل که فرصت آن وجود ندارد پس در واقع ما داستانی نداریم یا اطلاعات داستانی در دست نداریم که البته عامدانه به مخاطب داده نمیشود. این اتفاق عامدانه باعث شخصیت پردازی و ایجاد حال و هوا میشود که یکی از مهمترین عناصر فیلم کوتاه است.
قاسمعلی در پایان درباره نقش مخاطب فیلم کوتاه بیان کرد: مخاطب فیلم بلند با خیال راحت از سالن خارج میشود اما مخاطب فیلم کوتاه با خیال درهم گره خورده از سالن خارج میشود چراکه باید چالههای ایجاد شده ذهنی خود را بیرون از سالن پر کند. زمانی که یک فیلم کوتاه به نمایش گذاشته میشود پس از اتمام آن ۱۰۰ فیلمنامه دیگر از دنباله آن در ذهن مخاطبان نوشته میشود چراکه افراد ذهنیات متفاوتی دارند، پس دیدگاه و جهان بینیهای گوناگونی نیز وجود دارد به همین دلیل نسبت به جایگاهی که دارند هر یک به زعم خود حفرههای ذهنی خود را پر میکنند. پس نترسید که در فیلم کوتاه اطلاعات کافی ندهید چراکه مسیر فیلم کوتاه بین مخاطب و اثر یک مسیر کشف و شهود است و فیلمنامه دیگری در ذهن هر تماشاگر پس از هر فیلم کوتاه ساخته میشود.
چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار تا ۲ آبان در پردیس سینمایی ملت در حال برگزاری است.