به گزارش هنرآنلاین، در ابتدای این نشست ناهید صدیق کارگردان فیلم «آه سرد» با تشکر از عوامل فیلم و همچنین گروه سینمایی هنر و تجربه که فرصت نمایش و اکران این فیلم را فراهم کردند گفت: سلیقه شخصی هر هنرمندی در کارش هم تاثیر میگذارد و من همیشه فیلمهایی که شتابزده نیستند و قصه با یک طمانینهای بیان میشود برای من جذاب هستند.
این کارگردان درباره فضای مردانه این فیلم تصریح کرد: در همان مراحل اولیه که فیلمنامه را نوشتم به این نتیجه رسیدم برای ایجاد فضایی سرد، بیروح و گاها خشن باید فضا را کاملا مردانه و بدون کاراکتر زن ارائه کنم. حتی شخصیت پدربزرگ که البته کمرنگ هم هست در ابتدا مادربزرگ بود اما بعد با مشورتها متوجه شدیم که تغییر آن به نفع جریان فیلم است.
او با اشاره به موسیقی این اثر بیان کرد: من دوست داشتم صدای محیط در فضای فیلم باشد به همین دلیل مقدار موسیقی را کمتر کردیم. البته که برای آن چنین قطعهای ساخته شده است. به نظرم میرسید با موسیقی به سانتیمانتالیسم نزدیک میشوم که انتخاب من نبود و میخواستم فاصله مخاطب با بازیگر حفظ شود و قضاوتی صورت نگیرد.
مسعود امینی تیرانی مدیر فیلمبرداری این اثر درباره قاببندیها و سبک تصویربرداری این فیلم توضیح داد: وقتی فیلمنامه را میخوانی در همان مواجه اول متوجه میشوی که چه چیزی را باید به تصویر بکشی. در نهایت برخوردی که قرار شد با این متن شود این بود که به جای آنکه به قصه پر از آشوب این کاراکتر کار داشته باشیم پناه ببریم به طبیعت زیبا و قصه آدمها در دل طبیعت قرار بگیرد. برخورد عکاسیگونه و ترکیببندیهای خاص، حرکات آهسته و با طمانینه دوربین و استفاده حداقلی از رنگها این نتیجه را به ما داد.
این فیلمبردار درباره اهمیت ساخت آثاری در این سبک اظهار کرد: مهمترین امکانی که این فیلمها و این سبک سینما لازم دارد، خود کارگردان است وگرنه امکانات و تجهیزات یکی است و با حداقل یا حداکثر امکانات و پشتیبانی میتوان چنین فیلمهایی ساخت پس آنچه اهمیت دارد حضور کارگردانی است که بخواهند این سبک آثار را بسازند. ما میدانیم مزیت نسبی سینمای ایران چیست، حتما فیلمهای کمدی نیست بلکه فیلمهای اجتماعی است. آنجایی که تلاش کردیم با جریان روز دنیا پیش برویم عایدی نداشتیم بلکه زمانی توانستیم پیشرفت کنیم که حرف جدید و متفاوتی را ارائه کردیم.
وی درباره سختیهای فیلمبرداری در برف، بارش، سرما و نور ویژه این فیلم بیان کرد: با توجه به اینکه نور خاصی برای فیلمبرداری نیاز داشتیم که تنها در زمان طلوع، غروب و زمانهایی که هوا ابری میشد میتوانستیم تصویربرداری انجام دهیم گاهی برای گرفتن یک سکانس مجبور بودیم چند روز و تنها در زمان خاصی تصویربرداری کنیم. باقی ماندن رد پا در برفها هم سختیهای خودش را داشت و تجربه ویژهای بود.
شاهین شجری کهن منتقد سینما نیز درباره فیلم «آه سرد» با بیان اینکه "این اثر متفاوت است و با جریان اصلی سینما و آنچه که مخاطب معمول سینما از آن انتظار دارد فرق دارد" گفت: کسی میتواند این فیلم را دوست داشته باشد که بتواند با آن همراه شود و به آن دل بدهد. بنابراین برای دیدن این اثر باید حوصله کرد و همراهش شد همراه شدن با این عوالم برای کسی که عادت به دیدن این سبک فیلمها ندارد سخت است.
او ادامه داد: هر فیلمی را باید در ظرف خود و متناسب با اهدافش سنجید بنابر این «آه سرد» یک تجربهگرایی شخصی و فیلمی با دغدغههای فراتر از جریان تجاری است و مهم آن است که مخاطب هدف خودش را راضی کند.
این منتقد درباره سبک فیلمبرداری و قاببندیهای «آه سرد» بیان کرد: فیلمی که قصه خود را دیر شروع میکند و اطلاعات خود را دیر باز و رمزگشایی میکند، میداند که نمیتواند با قصه مخاطب خود را همراه کند پس تاکید خود را بر روی تصویر و فضاسازی میگذارد و در ادامه به قاببندیها، رنگ و نور متکی است. استفاده از رنگهایی خنثی نشان از درونیات شخصیتهای فیلم دارد. ما وقتی از مفهوم عذاب، انتقام و افکار درونی شخصیتی صحبت میکنیم آنچه بازنمایی میشود باید بتواند به جهان بیرون و درون متصل شود و این فیلم به خوبی نشان میدهد که فضای یخزده بازنمایی از درون این آدمهاست. در عین حال رسوب و مکث تصویرها در یک محیط سرد تنها با فیلمبرداری درست اتفاق میافتاده. تصویربرداری و قابهای بصری فیلم یکی از نقاط قوت و قسمتهای مهم فیلم است.
شجری کهن افزود: در این فیلم گاهی میتوان گفت بیش از آنکه شخصیتها مهم باشند سیطره عناصر را میبینیم. ما در این فیلم مانند یک ناظر هستیم و مخاطبی که عادت به عمیق شدن در لایههای زیرین فیلمها را دارد دنبال آن میرود که بداند پشت هر اتفاق چه احساسی نهفته است.
وی درباره نقشآفرینی بازیگران بیان کرد: مخاطب یک فیلم باید بتواند با بازیگر ارتباط بگیرد و همراه شود و نمیتوان تنها یک نظارهگر صرف بود. اما انتخاب کارگردان این نبوده و میخواست مخاطبش تنها مشاهدهگر باشد و ما را به قضاوت نمیکشاند با این حال از رفتارها و حتی سکوتهای بازیگران متوجه احساسات او میشویم. بنابراین وقتی در فیلم موسیقی، نور یا رنگ و کاتهای سریع نمیبینیم باید یکجایی بتوانیم بر مخاطب اثر بگذاریم وگرنه کار تبدیل به یک تابلو آبستره میشود که هیچ احساسی ندارد.
در پایان این نشست که اجرای آن را علی زادمهر بر عهده داشت حاضران در سالن سوالات خود را مطرح کردند.