سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایش‌های تخت حوضی یا عروسکی همه جذابیت‌ها و گیرایی‌های‌شان را مدیون انتخاب موضوع بدیع و طرح ساختاری نو هستند. نویسنده این‌گونه نمایش‌ها باید به موضوعاتی بپردازد که تماشاگر عامی در جامعه متوجه آن‌ها نیست و یا اگر با آن‌ها آشناست، همانند نویسنده به آن‌ها نمی‌نگرد. چنانچه موضوع، بدیع و نو باشد، دیگر اجرای چنین نمایش‌هایی جنبه کلیشه‌ای و ابزاری پیدا نمی‌کند و البته نویسنده الزاماً باید جسارت و شهامت هنری لازم برای وارد شدن به ساحت‌های آسیب دیده یا پرداختن به عوامل آسیب‌رسان جامعه را داشته باشد و آن‌ها را در قالب طنز، کنایه و بیان تلویحی با استناد به جلوه‌های بصری دراماتیک به شیوه‌ای زیبا و نمایشی، نشان بدهد.

در نمایش ترکیبی تخت‌حوضی و عروسکی "مضحکه بادسوار" به نویسندگی و کارگردانی هما جدیکار که هم‌اکنون در تماشاخانه سنگلج اجرا می‌شود، نویسنده متن چیز تازه‌ای برای ارائه نداشته و مجبور شده به همان موضوعات بسیار تکراری اجراهای گذشته متوسل شود. او موضوع  خواستگاری، مخالفت‌ها و نیز یک موضوع بسیار تکراری‌تر مثل مهاجرت به خارج از کشور به دلایل بی‌کاری و غیره را که موضوع اصلی بسیاری از نشست‌های تلویزیونی و رسانه‌ای بی‌نتیجه و بی‌فایده بوده، مورد توجه قرار داده و گویی مسائل اجتماعی و انتقادی جامعه ایرانی فقط همین است؛ ضمناً بهانه‌های موضوعی و ظاهراً طنزآمیز نمایش تخت حوضی و عروسکی "مضحکه بادسوار" که عنوان بی‌مسمایی هم دارد، کهنه‌اند و کسی را نمی‌خندانند.

استفاده از عروسک‌های زیاد و گوناگونی که توسط اهرم‌های میله‌ای کوتاه حرکت داده می‌شوند یا به طور همزمان از شیوه "روکشی عروسک بر بدن عروسک‌گردان" به نمایش در می‌آیند، به دلیل کم محتوایی و نیز دوگانه بودن موضوع عروسی پرسوناژ مبارک و مهاجرت از کشور، چندان جذاب نیست و بر دل و ذهن نمی‌نشیند. اجرا پر از صحنه‌های شلوغ و مخصوصاً اغراق بیش از حد است که نمایش را فقط برای کودکان که ذهنشان پی جوی روابط علت و معلولی و چرایی حوادث نیست، تا حدی دیدنی است.

طراحی صحنه و دکور در رابطه با دو موضوع بودن نمایش و تقسیم مکان حضور عروسک‌ها، کارکرد مرتبط و مناسبی دارد. طراحی عروسک‌ها هم نسبتاً خوب انجام شده و دو عروسک اصلی مبارک و دختری که عروس می‌شود، از جذابیت بیشتری برخوردارند. ضمناً ترانه‌های ریتمیک و ضربی شاد که گاهی به طور ناقص هم اجرا می‌شوند، شادی‌بخش و مفرح‌اند. مخصوصاً ترانه قدیمی "یار مبارک باد"، به تناسب موضوع خواستگاری و ازدواج پرسوناژ سیاه مبارک، در مقاطعی از اجرا مناسبت و شادی‌بخشی تاثیرگذاری دارد؛ موسیقی، طبق الگوی اجرایی این نوع نمایش‌ها به طور زنده و با استفاده از دو ساز کمانچه و تنبک اجرا می‌شود. در اجرای نور نکته خاصی وجود ندارد. طراحی لباس‌های عروسک‌ها، (به جز لباس عروسک زشت چهره و هیولاواری که ظاهراً تمثیلی از باد است و لباس کارناوالی غیرقابل تاویل و بی‌تناسبی به تن دارد) در کل، خوب انجام شده است. کارگردانی اجرا چندان مناسب و پذیرفتنی نیست، زیرا صرفاً به پیش برد خرده موضوعاتی که خصوصیت داستانی ندارند، کمک کرده و فاقد موقعیت‌های جذاب روایی است؛ این نارسایی متن سبب شده که کارگردان کارش فقط در وارد کردن عروسک‌ها به صحنه و خروج آن‌ها خلاصه شود؛ هیچ تاویلی در حرکات و وضعیت‌های عروسک‌ها مشهود نیست. در عوض، عروسک‌گردان‌ها با تغییر صدا به نیابت از عروسک‌ها، صداپیشگی خوب و مناسبی ارائه می‌دهند؛ تلاش زیاد آن‌ها در حرکت‌دهی عروسک‌ها و انتخاب شیوه بیانی خاص برای عروسک‌ها، ستودنی است: این بازی‌دهندگان در اصل خودشان نیز تا حدی بازی می‌کنند؛ موضوع فوق در زمانی‌که عروسک‌های پارچه‌ای میله‌ای (یا اهرمی) کاربری پیدا می‌کنند و عروسک‌گردان‌ها صورت‌های ماسک‌گونه عروسک‌ها و لباس‌های‌شان را روی چهره و بدن خود نگه می‌دارند و با آن‌ها "هم‌نقش" می‌شوند، و همزمان دیالوگ‌گویی می‌کنند، کمی برجسته‌تر است. استفاده از عروسکی که پره‌هایی شبیه پره‌های هلی‌کوپتر بالای سرش می‌چرخد و با آن به کمک باد هرجا بخواهد می‌رود، در اصل با نگره‌ای کاریکاتوریکی طراحی شده و هیچ تناسبی با موضوع‌های نمایش ندارد و حتی اجرا را ضایع و بسیار کودکانه کرده است.

نکته مهم و حائز اهمیت آن است که هیچ دلیل دراماتیک و نمایشی موجهی برای اجرای این نمایش به شکل عروسکی، وجود ندارد؛ در اصل باید با تغییرات دراماتیکی موضوعی و ساختاری متن به شکل وجاهت‌داری در قالب یک نمایش تخت حوضی غیرعروسکی اجرا می‌شد.

نمایش ترکیبی تخت حوضی و عروسکی "مضحکه بادسوار" به نویسندگی و کارگردانی هما جدیکار از جنبه‌های کمیک و شادی‌بخش محدودی برخوردار است و در کل از نظر محتوایی و اجرائی، انتظارات تماشاگران واقعی این نوع نمایش‌ها را برآورده نمی‌کند.