سرویس تئاتر هنرآنلاین: نمایش‌های سنتی ایرانی از جمله، نمایش عروسکی، خیمه شب‌بازی، تخت حوضی و نمایش لاله‌زاری اگر از بداعت و تازگی موضوع و نیز نوآوری در شیوه اجرا برخوردار نباشند، همواره تکراری جلوه می‌کنند و ضمناً تماشاگران را هم آن اندازه که انتظار می‌رود، نمی‌خندانند و سرگرم نمی‌کنند؛ ضمناً باید تاکید کرد حتی در صورت نوآوری هم اگر تماشاگران نخندند، سرگرم نشوند و یا با شگفتی‌ها و تفاوت‌های خاص و هنرمندانه‌ای روبه‌رو نشوند، باز اقدامی درجایی و دافعه‌زا خواهد بود. نباید فراموش کرد که یک متن خوب، بدیع و ساختارمند همواره ظرفیت‌های تازه  و خاصی هم برای به کارگیری توانمندی‌های بازیگران یا عروسک‌گردان‌ها ایجاد می‌کند. 

نمایش "خونمون تماشاخونست"به نویسندگی امیرحسین انصافی و کارگردانی ریحانه باغباوی که هم اکنون در تالار محراب اجرا می‌شود، در مواردی به توضیحات پیش گفته ارتباط پیدا می‌کند. موضوع این نمایش به یک زوج مربوط می‌شود که یکی از آن‌ها (مرد – امیرحسین انصافی) نقال و پرده‌خوان و دیگری عروسک‌گردان و نمایش‌دهنده عروسک‌ها( زن - مینا مقامی‌زاده ) است. برنامه اجرایی آن‌ها در یک روز با هم تداخل پیدا می‌کند و در نتیجه با هم آشنا و سپس عاشق همدیگر می‌شوند؛ ازدواج می‌کنند و تصمیم می‌گیرند که هر دو با هم نمایش عروسکی اجرا کنند؛ آن‌ها بچه‌ای ندارند و دائم در این مورد با هم مشاجره دارند. تا این که عروسک سیاه مبارک را به عنوان فرزند خویش می‌پذیرند و در نمایش‌ها هر سه و البته به کمک یک عروسک‌گردان دیگر، اجرای نمایش عروسکی را ادامه می‌دهند؛ آخرش هم مبارک که یک عروسک دستکشی و متعاقباً یک عروسک خیمه شب بازی بزرگ‌تر است، آن‌ها را تنها می‌گذارد و می‌رود. زوج مورد نظر که دیگر پیر شده‌اند، تنها می‌مانند.در این نگره نسبتاً داستانگونه، والدین اقرار می‌کنند که مبارک واقعاً فرزند آن‌هاست و این موضوع اشتباهاً واقعی نشان داده شده است؛ در حالی که شکل منطقی و درست قضیه باید چنین می‌بود که آن‌ها بگویند عروسک مبارک را آن قدر دوست داشته‌اند که در تمام سال‌های عمرشان به عنوان فرزند خودشان به او نگریسته‌اند. همه ماجرا به صورت یک "فلش بک" اجرا می‌شود. بازیگران در ابتدای نمایش رو به تماشاگران که مهمان خطاب می‌شوند، می‌گویند: "می خواهیم با نمایش ازتون پذیرائی کنیم"، "قصه نمایش هم قصه زندگی و بدبختی خودمونه" و البته "آب نبات هم به تماشاگران داده می‌شود.     

موارد فوق نشان می‌دهد که موضوع در وهله نخست به زندگی خود عروسک‌گردان‌ها مربوط می‌شود و حضور مبارک به دو شکل (دستکشی و خیمه شب بازی) و عروسک‌های دستکشی انگشتی و نیز استفاده از ادوات و وسایل به عنوان عروسک، کارکردهایی نسبتاً جنبی دارند. در استفاده از وسایل، به عنوان مثال باید به قیچی بسیار بزرگی اشاره کرد که برایش سبیل گذاشته‌اند و نقش عروسک مرد را بازی می‌کند. همه بخش‌هایی که در آن وسائل به جای عروسک (در داخل صندوق بازی و بیرون از آن) به کار گرفته می‌شوند، جنبه‌های کاریکاتوریکی‌شان برجسته‌تر شده و چندان کمیک و سرگرم‌کننده نیستند. در بخشی هم از سایه اشیاء به شکلی ناشیانه و به عنوان نمایش سایه‌ای استفاده شده که عملاً بازده نمایشی چندانی ندارد و زیبا هم نیست. اما ابتکاری که با بازی‌دهی عروسک مبارک در خارج از صندوق بازی، انجام می‌شود به دلیل آن‌که شیوه بازی‌دهی عروسک‌های نخی خیمه شب بازی را تا حدی نشان می‌دهد، حائز اهمیت است.

بخش‌های زیادی از اجرا، کودک‌پسند است و برای بزرگسالان چیزی ندارد؛ ضمن آن‌که جنبه‌های کمیک نمایش محدود و صرفاً کلامی است و در اشتباه فهمی‌ها و اشتباه گوئی‌های عروسک مبارک خلاصه شده است. در قسمت کوتاه مربوط به مراسم عقد ازدواج، دختر عروسک‌گردان (مینا  مقامی‌زاده) یک عروسک دستکشی را به عنوان قرینه نقش خودش به کار می‌گیرد تا مراسم به شکل عروسکی نشان داده شود؛ در همین بخش، عاقد هم یک عروسک دستکشی است. موسیقی ضربی و ترانه‌خوانی بنا به اقتضاء موضوع چندان زیاد نیست؛ البته بخش کوتاه یکی از آوازهای بنان پخش می‌شود.

بازی‌دهی عروسک‌ها در بخش سایه‌ای بسیار ضعیف و در بخش‌های دیگر معمولی است. بازی بازیگران در بخش غیرعروسکی نیز کلیشه‌ای و معمولی است. کارگردانی اجرا در کل چندان چشمگیر نیست و ترفند یا کارکردی خاص در بر ندارد.    

نمایش "خونمون تماشاخونست" (در بروشور به غلط  نوشته شده)، به کارگردانی ریحانه باغباوی با بازی و عروسک‌گردانی امیرحسین انصافی، مینا مقامی‌زاده و علیرضا محمدی(عروسک‌گردان بخش سایه‌ای و ...)، از اجرایی بسیار معمولی فراتر نمی‌رود؛ گیرائی ندارد و از جنبه‌های کمیک قابل ملاحظه‌ای هم برخوردار نیست.