سرویس موسیقی هنرآنلاین: نصیر حیدریان هم مدرس است و هم رهبر ارکستر، نامش را کمتر در ایران شنیده‌ایم، اما در آن‌سوی آب‌ها از او و هنرش به‌خوبی یاد می‌کنند و معتقدند در کار خود بهترین است. بعد از 18 سال با دعوت پا به ایران گذاشت و در این مدت کم توانایی‌هایش را به اثبات رسانید. با او به بهانه رهبری مهمان ارکستر سمفونیک تهران در شانگهای چین گفت‌وگو داشته‌ایم.

مسایل و حاشیه‌های پیش آمده برای ارکستر پیش از اجرای چین باعث شد نگرانی‌هایی بایت این اجرا و حضور قوی ارکستر وجود داشته باشد، اجرا در شانگهای چین چطور پیش رفت؟

اجرای ما در سطحی بود که جای دفاع داشت. البته من دوست داشتم از ارکستر به خاطر قابلیت‌های موجودش دعوت شود نه صرفاً به خاطر اینکه ایران ارکستری به‌عنوان سمفونیک دارد. به‌شخصه شاهد بودم که بچه‌ها تک‌تک با جان‌ودل نواختند و همین برای من بسیار با ارزش بود. این اجرا بسیار مورد توجه قرار گرفت. تعداد بسیاری بلیت فروخته شده بود. نوازنده‌ها نیز با تمام توان خود در این میان نواختند و در واقع می‌توان گفت از وجودشان مایه گذاشتند. بسیار بهتر از آن‌چه انتظار می‌رفت ظاهر شدند.

پیش از سفر به این اجرا گفته بودید که اجرا با دو رهبر را در هیچ کجا شاهد نبودید، نظرتان تغییر نکرد؟

من آدمی هستم که همیشه جاده را باز می‌گذارم، یعنی به خودم فرصت تجربه می‌دهم. به همین دلیل همیشه دنبال تجارب جدید هستم. قضاوت را به عهده رسانه و مخاطبان می‌گذارم، ولی من راضی بودم و تجربه موفقی بود.

دلیل اینکه تعدادی از نوازندگان اصلی ارکستر در اجرای شانگهای حضور نداشتند، چه بود؟

ما در ارکستر دو نوع رهبر داریم: رهبر مهمان و رهبر دائم. من رهبر مهمان این ارکستر بودم و به همین دلیل حق هیچ‌گونه دخالت در زمینه چیدمان ارکستر را ندارم. در کل آدمی هستم که اگر ببینم در ارکستر کسی ضعیف می‌نوازند بیشتر به او رسیدگی کرده و دستش را می‌گیرم و بالا می‌کشم. بیشتر به این معتقدم که ارکستر بیش از هر چیز نیاز به طی یک دوره آموزشی دارد. این دوره باید در کنار کنسرت‌ها شکل گرفته و موازی با آن رشد کند. این دوره برای بالا بردن سطح نوازندگی بچه‌ها ضروری است. آن زمان است که می‌شود به‌راحتی هر قطعه‌ای را برای اجرا انتخاب کرد و ترس از انتخاب نداشت.

شما بعد از 18 سال دوری از وطن به دعوت علی رهبری وارد ایران شدید و با ارکستر سمفونیک تهران قطعه "اپرای عاشورا" را روی صحنه بردید. این اجرا چطور بود؟

مهرماه سال گذشته با ارکستر جوانی روبه‌رو شدم که سطح نوازندگی معقولی هم داشتند. قطعه اجرایی ما نه یک قطعه کلاسیک بلکه قطعه مذهبی از ساخته‌های آهنگساز ایرانی بهزاد عبدی بود. مسلماً برای سنجش میزان توانایی نوازندگان با یک قطعه میسر نبوده و باید حداقل در چند کنسرت این توانایی را مورد سنجش قرار داد. در کل برنامه خوبی بود و همه به بهترین شکل ممکن ظاهر شدند و نواختند. اگر بدون تعارف بخواهم نظر بدهم باید بگویم شب سوم یکی از بهترین شب‌های اجرا بود و ما 90 درصد از آن قطعه ساخته شده را به‌صورت کامل اجرا کردیم.

اپرای عاشورا تم مذهبی داشت و تجربه اول شما هم با این تم شکل گرفت؟

در اروپا نگاه کنید آنجا هم وقتی موسیقی شکل گرفته و آغاز شد یک سری مشکلات بود. باخ یکی از کرال را با انجیل اجرا می‌کرد. آن‌ها با کلیسا آشتی کرده و نشان دادند که با موسیقی می‌توان وارد مذهب شد. خود موتزارت قطعات کلیسایی دارد و از روی متن‌های کلیسایی آثاری ساخته است. ما باید یک روز این آشتی را یک روز انجام دهیم.

از لحاظ ساختاری، سازمان ارکسترها در تمام دنیا به چه شکلی است؟ جایگاه رهبر ارکستر کجاست و مسوولیت امور فنی و مالی در این ساختار چگونه است؟ از لحاظ ساختاری موجودیت ارکستر وابسته به رهبر بوده و آیا رهبر محور تمامی امور تعیین می‌شود؟

در اکثر کشورهاى دنیا ارکستر از لحاظ مالى زیر نظر دولت یا شهردارى آن شهر حمایت شده و بودجه آن ارکستر اول هر سال تعیین می‌شود و تمام این نوازندگان استخدام دولت تا زمان بازنشستگى هستند، این نوازندگان با گذراندن آزمون بسیار سختى در سه مرحله وارد این ارکسترها می‌شوند.

ما دو نوع رهبر ارکستر داریم که یکى رهبر دائم و دیگرى رهبر مهمان است؛ معرفى ارکستر به مخاطبان، بالا بردن سطح نوازندگان از لحاظ موسیقیایى، انتخاب رپرتوار، تعین رهبرها و سولیست‌هاى مهمان وظایف و مسئولیت دایم ارکستر است که البته این تصمیم با مشاوره مدیر سازمان و مدیر ارکستر و و مسئول مالى ارکستر تصمیم‌گیرى می‌شود. از لحاظ ساختارى، ارکستر نیاز به رهبر ارکستر و رهبر نیز نیاز به ارکستر دارد و این دو تکمیل کننده یکدیگر هستند و در یک ارکستر سمفونیک "من" وجود ندارد بلکه "ما" تعیین‌کننده است و حرف اول را قطعه می‌زند.

نه به نظر من هر موزیسینی باید صرفاً روی کار موسیقایی خود تمرکز داشته باشد. در هیج ارکستری مسایل مالی و اداری و در واقع مدیریت فنی ارکستر بر عهده رهبر نیست، این روال کاملا هم منطقی است چرا که ورود رهبر ارکستر به این حوزه‌ها عملا باعث هدررفت انرژی وی در مسایل دیگر و کاهش تمرکزش روی مسایل هنری و اجرای ارکستر می‌شود.

پس با این اوصاف دخالت در امور دیگر جزو وظایف رهبر ارکستر محسوب نمی‌شود؟

نه، این‌طور نیست. انسان فقط یک نیرو دارد و رهبر ارکستر هم استثنا نیست. او باید بتواند یک ارکستر را در بالاترین سطح ممکن رهبری کرده و از بعد موسیقایی کار به آن بپردازد. هر ارکستر به‌تنهایی یک مجموعه است و در این مجموعه تقسیم وظایف شده و هرکس باید به وظیفه خود در محدوده تعیین‌شده اعمال وظیفه کند. یک رهبر می‌تواند پیشنهاد‌هایی را برای بهتر شدن وضع داشته باشد، اما این به معنای دخالت در کار دیگر مجموعه‌ها نیست.

آیا رزومه‌ یک رهبر ارکستر ضامن موفقیت وی و پیشرفت ارکستر است؟ برخی از هنرمندان معتقدند که مردم ایران در واقع به همین رزومه چشم داشتند و برای بهبود شرایط امید بستند ولی در عمل موفقیتی حاصل نشد.

رزومه و سابقه هنرى و علمى براى انتخاب یک رهبر ارکستر بسیار مهم است، یک رهبر ارکستر باید داراى تحصیلات عالى و علمى در این رشته باشد و از همه مهمتر تجربه کارى در این زمینه نقش مهمى ایفا می‌کند، اما باید گفت که در کار هنرى باید رهبر ارکستر از لحاظ کار عملى نیز امتحان شود که آیا می‌تواند یک ارکستر را خوب اداره کند و می‌تواند از لحاظ موسیقیایى سطح ارکستر را به استانداردهاى بالا برساند. همان طور که می‌دانید در رشته هنرى نتیجه و خروجى کار مهم بوده و این نتیجه کار هنرمند از رزومه او مهم‌تر است؛ یک رهبر ارکستر را نه فقط به خاطر تحصیلات و رزومه انتخاب می‌کنند بلکه نتیجه و کار خروجى او را نیز می‌سنجند، البته این یک بحث عمیق و فلسفى است که در این مجال نمی‌گنجد. رهبر ارکستر باید به غیر از مسلط بودن به کارش یک روان‌شناس بوده و داراى سطحی از آگاهى اجتماعى و در ضمن پداگوگ خوبى باشد تا بتواند یک ارکستر را به خوبى با استانداردهاى درست هدایت کند. حال باید از آقاى ایکس سوال کرد که آن ارکسترى که در اوایل کار زیر دستش بود کجاست و چه اتفاقى براى نوازنده‌هاى این ارکستر افتاد که در این اواخر در ارکستر نبوده‌اند، من در این مورد چیزهاى مختلفى شنیده‌ام که احتیاجى نمی‌بینم در اینجا مطرح کنم و قضاوت را به عهده خود آقاى ایکس می‌گذارم. باید دید چرا در ابتدای کار رهبر ارکستر در اعتراض نوازندگان نسبت به وضعیت کاری سکوت کرده و حتی در برخی موارد آنان را تهدید به اخراج می‌کرد و بعدها همین وضعیت نوازنده‌ها دلیل اعتراض رهبر ارکستر و هجمه رسانه‌ای وی شد. هر کسى در خلوت خودش به خوبى می‌داند که مشکل کار کجا بوده و چه قدر خوب است که در اول کار مشکلات را دید و به حل آنان پرداخت تا اینکه در آخر کار به آنان رسید. به قول ملانصرالدین خودمان، کلید مشکلات را باید در روشنایى جستجو کرد نه در تاریکى.

رهبری ارکستر در کنار مدیریت شورای هنری می‌تواند در بهبود شرایط ارکستر موثر واقع شود؟

یک رهبر ارکستر به همان اندازه مهم است که نوازنده‌های ارکستر مهم هستند، رهبر ارکستر و نوازندگان در خدمت آثار آهنگسازان هستند بدون اینکه ارزش کارشان کم شود و چه خوب می‌شد که آقاى ایکس این را قبول می‌کرد یا حداقل این تجربه جدید را که می‌شود ارکستر را به صورت شورایى اداره کرد می‌پذیرفت و کار خود را به عنوان رهبر ارکستر ادامه می‌داد و زمان نشان خواهد داد که این تجربه خوب خواهد بود یا نه و این بر می‌گردد به اینکه انسان‌ها به کارهایى که سال‌ها انجام می‌دهند خو می‌گیرند و عادت می‌کنند و ترک عادت برایشان مشکل است.

ارکستر سمفونیک ایران به چه بازه زمانی برای بازیابی و رسیدن به حداقل استانداردهای اجرایی نیاز دارد؟

بازه زمانى براى ارکستر سمفونیک بستگى به تکنیک نوازندگان و خوب بودن رهبرهاى ارکستر دارد و چون در ایران این مسئله در هنرستان‌ها و دانشگاه‌ها تا آنجایى که من اطلاع دارم به دروس ارکسترال کمتر توجه می‌شود باید این مسئله در ارکستر سمفونیک جبران شود.

شما در صحبتهایتان اشاره کردید به اینکه باید هر ارکستری طرح توسعه‌ای داشته باشد، چرا ارکستر ایران با وجود رهبری در تراز بین‌المللی، هیچ‌گاه طرح توسعه‌ای نداشته است.

این سوال را باید خود آقاى ایکس جوابگو باشد که چرا وضعیت ارکستر بعد از یکسال و چهار ماه اینطور است و هیچکس در این مورد به غیر از رهبر ارکستر نمی‌تواند جوابگو باشد. برای مثال چند وقت پیش از یک رهبر آلمانى دعوت شد به عنوان رهبر دائم ارکستر در شهر بن فعالیت کند اما قبل از امضاء قرارداد از او خواسته شده بود به علت مشکلات مالى ارکستر کوچکتر شود یعنى تعدادى از نوازنده‌ها باید حذف شوند، آن رهبر با وجود موقیعت خوب و عالى قرارداد را امضاء نکرد و در ابتداى کار گفت نمی‌تواند به خاطر مشکلات مالى که براى نوازنده‌ها به وجود خواهد آمد این قرارداد را امضاء کند حال اگر همین آقاى ایکس همان‌طور که می‌گفت نوازندگان مشکل مالى داشتند باید همان اول کار این مساله را مطرح می‌کرد و استعفاء خود را می‌داد و یا می‌جنگید تا بتواند قرارداد نوازنده‌ها را درست کند نه اینکه اجازه دهد یکسال و چهار ماه بگذرد زیرا او به عنوان مدیر هنرى و رهبر دائمى جوابگوى نوازنده‌هاى ارکستر بود و نه شخص دیگرى، در ضمن مشکلات باید در داخل مجموعه حل شود نه در بیرون از مجموعه.

در ارکسترهای معتبر دنیا نحوه انتخاب نوازنده و برگزاری آزمون چگونه است و در این زمینه از چه شیوه‌ای بهره می‌برند؟

نحوه انتخاب نوازندگان و آزمون آنها در سه مرحله است که مرحله اول و دوم در پشت پرده برگزار می‌شود و نوازندگان مورد آزمون، بدون شناخت آن‌ها با نمره‌اى که فقط یک نفر می‌داند وارد آزمون می‌شوند و مرحله سوم در جلو پرده برگزار می‌شود و گروهى از نوازندگان ارکستر و رهبر دائمى ارکستر به عنوان هیات داورى در مورد انتخاب نوازندگان نظر می‌دهند. براى مثال ارکسترى در جستجوى یک نوازنده براى فلوت یک است، متقاضیان از همه جاى دنیا رزومه خود را می‌فرستند براى دفتر آن ارکستر و تعدادى از نوازندگان با تجربه آن ارکستر با خواندن تمام رزومه‌ها تعدادى از آنها را براى آزمون دعوت می‌کنند، قطعات و رپرتوار از قبل براى آزمون انتخاب شده است و براى متقاضیان فرستاده می‌شود، این نوازندگان همانطور که گفته شد در روز آزمون پشت پرده قطعات مرحله اول را می‌نوازند و هیات داوران در همان مرحله اول که فرض می‌کنیم ٣٠ نفر بوده‌اند، ١٠ نفر را به مرحله دوم می‌فرستند و در مرحله دوم دوباره این ١٠ نفر پشت پرده قطعات مرحله دوم را اجرا می‌کنند و هیات داوران دوباره از ١٠ نفر، سه نفر را انتخاب می‌کنند براى مرحله سوم که جلو پرده برگزار می‌شود و در این مرحله سوم نوازنده مورد نظر ارکستر را انتخاب می‌کنند و این آزمون‌ها در سطح بالا چه از لحاظ موسیقیایى و تکنیکى خواهد بود.

ادامه دارد...