سرویس موسیقی هنرآنلاین: در میان گروه‌‌های مختلف آواز جمعی (کُر) که در سال‌های اخیر در کشورمان تشکیل شده‌‌اند، گروه آوازی تهران به رهبری میلاد عمرانلو بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. اجراهایی مملو از تماشاگر و فروش خوب آلبوم این گروه باعث شد که آن‌ها به معروف‌ترین گروه آوازی این سال‌ها بدل شوند.

خوانندگان این گروه به جز ادای کلمات، اصوات مختلف سازها را هم تولید می‌کنند و چنان دقت و ظرافتی را در این زمینه به کار می‌بندند که برای بسیاری در اولین مواجهه با آن‌ها اعجاب‌انگیز است. گروه آوازی تهران حضوری موفق در جشنواره‌‌های جهانی مربوط به موسیقی کرال داشته است و موفق به دریافت پنج جایزه مهم از این مسابقات شده است.

میلاد عمرانلو با حضور در هنرآنلاین درباره فعالیت‌های گروه آوازی تهران و مسائل این روزهای موسیقی کشورمان صحبت کرد.

آخرین وضعیت حضور شما در ارکستر سمفونیک تهران چگونه است؟

میلاد عمرانلو: احتمالاً من در حال حاضر عضو ارکستر سمفونیک تهران نیستم. به خاطر آنکه نه قراردادی با این ارکستر دارم و نه کسی با من در این زمینه تماسی گرفته است. ترجیح می‌دهم فعلاً در موردش صحبت نکنم.

شما همراه با ارکستر سمفونیک تهران به چین هم نرفتید. نرفتنتان دلیل خاصی داشت؟

نمی‌دانم. حتماً صلاح دیده‌اند که من نباشم.

گروه آوازی تهران سال‌هاست که فعال می‌کند و مقام‌های زیادی آورده است، اما شاید در کشورهای خارجی بیشتر از کشور خودمان شناخته شده است. در داخل کشور، اکثریت مردم گروه آوازی تهران را بعد از حضور در برنامه "کلاه قرمزی" می‌شناسند. درمورد افتخاراتتان با این گروه صحبت کنید.

ما از اواسط سال 1385 فعالیتمان را آغاز کرده و هم‌اکنون تقریباً یک گروه ده ساله شده‌ایم. ما در این سال‌ها فراز و نشیب‌های فراوانی داشته‌ایم. همان‌گونه که می‌دانید، کار گروهی در کشور ما خیلی ساده نیست. اگر گروهی وابسته به دولت باشد، با مشکلات خاص خودش روبه‌روست و اگر وابسته به دولت هم نباشد، مشکلات خاص دیگری را خواهد داشت. من راضی‌ام از اینکه این گروه را به صورت خصوصی هدایت می‌کنم چون بدین شکل، اختیارات بیشتری خواهم داشت. در این مدت، ما سعی کرده‌ایم به حواشی و اتفاقاتی که به گروه آسیب می‌زند، فکر نکنیم و تمام فکر و تلاشمان فقط به ذات هنر بوده است. به گفته خیلی از صاحب‌نظران، موفقیت‌های گروه آوازی تهران، تأثیر بسیار زیادی در توسعه این هنر، مخصوصاً در شهرستان‌ها داشته است. تا سال 1388 که ما کاملاً مطرح شدیم، فعالیت خاص این‌چنینی در شهرستان‌ها وجود نداشت اما هم‌اکنون در اکثر شهرستان‌های کشور، گروه‌های کُر و آوازی فراوانی در حال فعالیت هستند. در این سال‌ها ما سعی کرده‌ایم که در سطح دنیا مقام بیاوریم و باعث شناساندن فرهنگ کشورمان به تمام ملل دنیا شویم. من به نقش فراوان هنر در سیاست معتقدم. در مسابقاتی که ما در سطح دنیا داشته‌ایم، مردمانی از ملل مختلف با ما صحبت می‌کردند و تعجب می‌کردند که ما ایرانی‌ها در چنین جشنواره‌های هنری حضور داشته‌ایم. دید آن‌ها نسبت به کشور ما دید خوبی نیست. مسئولان ما باید بدانند که هنر تا چه اندازه در تغییر چهره‌ای که جهانیان از ایران می‌شناسند می‌تواند تأثیرگذار باشد. به نظر من فرستادن سفیران هنری به کشورهای دیگر، بیشترین تأثیر فرهنگی را بر خنثی کردن تبلیغات منفی کشورمان می‌گذارد. خیلی از ایرانی‌های خارج از کشور از چهره کشورمان که با تبلیغات منفی خارجیان در ذهن آن‌ها پرورانده شده است می‌ترسند و تصویر خوبی نسبت به وطنشان در ذهنشان نیست، باید این تصویر را تغییر داد.

این تصویر را چه کسی باید بسازد؟

به نظر من برنامه‌ریزی این تصویرسازی، وظیفه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. ما از لحاظ مکان‌های گردشگری و زیبا برای جهانگردان، کشور متنوع و زیبایی هستیم، اما خودمان این اتفاق را ایجاد نمی‌کنیم که نگاه دیگران را به کشورمان تغییر دهیم. کشورهایی مانند آذربایجان، ارمنستان و دیگر کشورهای تازه استقلال یافته، جشنواره‌های مختلف موسیقی و هنری می‌گذارند تا به صنعت توریست کمک کنند و در نهایت چهره کشورشان را زیبا کنند.

شما استاد موسیقی هستید که تدریس می‌کنید و همزمان رهبر یک گروه متفاوت موسیقی نیز هستید، به نظر من خود شما هم در این زمینه مسئولید و می‌توانید سهم فراوانی در این زمینه داشته باشید، چون ما همیشه نمی‌توانیم به امید دیگران بنشینیم؟

قطعاً همین‌طور است ولی این مستلزم هزینه کردن است. ما دو سال پیش که به لتونی رفتیم، من شخصاً حدود 20 الی 30 میلیون تومان از جیب خودم گذاشتم. داوران مسابقه ما، بعد از اجرا با ما عکس می‌گرفتند. آن‌ها می‌گفتند ما باورمان نمی‌شود که گروهی از ایران آمده است که موسیقی کشور ما را بهتر از خودمان تحویلمان می‌دهد. من حدود دو سال پیش این کار را کردم، در حالی که وزارت ارشاد نیز ما را کمک کرد، اما امسال ما چند ماه است که منتظریم به جشنواره روسیه برویم، اما هر چقدر که به این در و آن در می‌زنیم، امکانش را برایمان فراهم نمی‌کنند. مشکل ما با 40،50 میلیون تومان حل می‌شود. ما با دفتر موسیقی صحبت کردیم و آن‌ها گفتند که 10 میلیون تومان کمک می‌کنند، اما بقیه آن را چگونه باید تهیه کنیم؟ اسپانسر نداریم و کسی هم نمی‌آید برای یک جشنواره در خارج از کشور، سرمایه‌گذاری کند. چون فکر می‌کند برایش برگشتی ندارد، در حالی که من فکر می‌کنم دارد. به نظر من، در هنر هر کجا که سرمایه‌گذاری کنید، برگشتش را خواهید دید، ولو اینکه غیرمستقیم باشد. گروه ما می‌تواند تبلیغات خوبی برای اسپانسرها باشد، به صورتی که آن‌ها، برگشتش را با بیشتر شدن مشتریانشان حس کنند.

با این اوصاف، رفتنتان به روسیه تقریباً غیرممکن شده است. برنامه‌های دیگرتان برای سال جاری چیست؟

من هنوز امیدوارم که بتوانیم به جشنواره روسیه برویم. تمام تلاشمان را برای رفتن به روسیه انجام خواهیم داد. در حال مذاکره با وزارت ارشاد و همچنین مذاکره برای پرواز مستقیم به شهر سوچی در کشور روسیه هستیم.

به عنوان اسپانسر؟

بله. اگر اسپانسر شود، مشکلات ما حل خواهد شد. بعد از اینکه ما از روسیه برگردیم، هدفمان این است که یک کنسرت تازه داشته باشیم. امسال ما با یک شرکتی نیز قرارداد یک ساله بسته‌ایم که در حال حاضر مشغول رایزنی با برج میلاد و تالار وحدت هستیم که این تالار متأسفانه خیلی بد سئانس می‌دهد. سال‌هاست که گروه آوازی تهران نتوانسته در آخر یک هفته در تالار وحدت کنسرت بگذارد. سعی ما بر این است که بتوانیم در یکی از این دو سالن کنسرتی را برای یک یا دو شب داشته باشیم. تلاش می‌کنیم وقتی با فاصله یک سال کنسرت می‌گذاریم، اتفاقات درون کنسرتمان را تغییر دهیم و هر بار چیز جدیدی ارائه دهیم. ما هر هفته در حال تمرین کردن هستیم، چه کنسرت داشته باشیم و چه نداشته باشیم. من معتقدم که کار مداوم است که باعث می‌شود توانایی گروه بالا برود. ما دوست داریم در شهرستان‌ها هم کنسرت داشته باشیم، اما متأسفانه مشکلات فراوانی در این زمینه وجود دارد.

پس امیدوار نیستید که امسال در شهرستان‌ها کنسرتی برگزار کنید؟

ما سال گذشته در ساری و قبل‌تر از آن در تبریز اجرا داشتیم. خود ما گاهی طی کنسرت‌هایمان در شهرستان‌ها، کوتاه می‌آییم، چون می‌دانیم آن کسی که می‌خواهد ما را به تبریز ببرد، هزینه‌هایی می‌کند که برایش سنگین است. پس ما به ناچار دستمزدمان را کاهش می‌دهیم و خیلی سخت نمی‌گیریم. چند نفر از اعضای گروه ما هر هفته از شهرستان‌ها می‌آیند و من وظیفه خودم می‌دانم که در بحث مالی زحمت‌های آن‌ها را جبران کنم اما به دلایلی که گفتم، بعضی مواقع مجبوریم کوتاه بیاییم.

به عنوان یک استاد و رهبر گروه موسیقی، نظرتان در مورد لغو کنسرت‌های مجوزدار توسط گروه‌های غیرمسئول چیست؟

این مسئله‌ای که می‌فرمایید، حدود دو سال پیش در ساری و قائم‌شهر دامان خود ما را نیز گرفته است. ما آن زمان شروع به بلیت‌فروشی هم کردیم که پس از سه، چهار روز اطلاعیه‌ای آمد که تمام کنسرت‌های استان مازندران لغو شده‌اند. من این اشکال را در قانون مملکتمان می‌دانم. ما وزارت ارشاد را داریم که به سادگی هم مجوز کنسرت نمی‌دهد و وقتی که وزارت ارشاد مجوزی را صادر می‌کند، پس کسی دیگر حق ندارد کنسرتی را لغو کند. افرادی مانند استاد ناظری و آقای کلهر در کشور ما، در وهله اول نیازی به مجوز ندارند. مگر این افراد چه چیزی را غیر از موسیقی فاخر مملکتمان و اشعار بزرگان این مرز و بوم مانند مولانا، حافظ و سعدی اجرا می‌کنند؟ خودمان با دست خودمان جلوی این بزرگان را می‌گیریم و با این وجود، نباید توقع داشته باشیم که موسیقی‌های کم‌ارزش در کشورمان رواج پیدا کنند. در وهله دوم اگر این افراد نیز نیاز به اخذ مجوز داشته باشند و از وزارت ارشاد مجوز بگیرند، دیگر چه کسی حق دارد که به هر بهانه‌ای مانع فعالیت آن‌ها شود. به نظر من باید قوه‌های مجریه و مقننه باید هماهنگی بیشتری داشته باشند تا برای هر مسئله‌ای، یک مرجع به عنوان قانون معرفی شود و دیگران به هیچ وجه اجازه دخالت در آن را نداشته باشند.

تکلیف آلبوم جدیدتان از سری مجموعه "وکاپلا" چه شد؟

به شدت مشغول تدوین و کار بر روی تهیه آلبوم تصویری اجرای سال قبلمان هستیم. ما سال قبل با دعوت از یک رهبر نروژی در تالار وحدت به روی صحنه رفتیم که شاید به خاطر وسط هفته بودن آن اجرا و یا دیر صادر شدن مجوز کنسرت، نتوانستیم تبلیغات خوبی داشته باشیم. خیلی‌ها اصلاً با خبر نشدند که چنین کنسرتی برگزار شده است. به هر حال ما در حال حاضر سعی می‌کنیم که برای ماه‌های آینده مجموعه تصویری آن کنسرت را تهیه کنیم و فکر می‌کنم اولین کاری که امسال از ما منتشر خواهد شد، همین آلبوم تصویری خواهد بود. امیدوارم ظرف یکی دو ماه آینده بتوانیم این آلبوم را منتشر کنیم و آن دوستانی که شاید به دلایلی که اعلام کردم نتوانستند در کنسرت ما حضور بیابند، این مجموعه را ببینید و انشا الله لذت ببرند. من فرصت را غنیمت می‌شمارم و این را می‌گویم که از زمانی که تئاتر به برنامه‌های تالار وحدت اضافه شده، مشکلات گروه‌های موسیقی چندین برابر شده است. حدود هفت یا هشت سال پیش، کنسرت‌های موسیقی در تالار وحدت، حدود ساعت هشت شب برگزار می‌شد اما حالا که کنسرت‌های موسیقی ساعت 10 شب برگزار می‌شود، دختران جوانی که برای اجرای ما به کنسرت می‌آیند، آخر شب چگونه باید به خانه برگردند؟ کنسرت سال قبل ما، از بهترین اجراهای ما بود که متأسفانه خیلی‌ها آن را از دست دادند.

از چه لحاظ؟

از لحاظ کیفی، تنوع موسیقی و قطعات و همچنین از جهت اینکه اولین کنسرتی بود که تمام اعضای گروه آوازی تهران میکروفن داشتند و صدای متفاوتی از گروه شنیده می‌شد که این را مدیون آقای کاپلین هستیم که به بچه‌های ما آموزش داد. خیلی‌ها این کنسرت را ندیدند و امیدواریم با انتشار فیلمش، به دوستداران گروه آوازی تهران ادای دین داشته باشیم.

گروه آوازی تهران عضو می‌پذیرد یا محدود به همین اعضایی است که در حال حاضر در کنارتان هستند؟

ما چهار عضو ثابت داریم. خواننده‌های ما معمولاً 16 نفر هستند که سال قبل بعضی از خوانندگان ما به دلایلی دیگر نمی‌توانستند با ما باشند و گروه را ترک کردند. در چنین مواقعی یک انتخابی چند مرحله‌ای می‌گذاریم که از جنبه‌های مختلف خوانندگان حضور یافته را بررسی می‌کنیم و از آن طریق یکی دو نفر را به گروه اضافه کردیم. ممکن است ما تا یکی دو سال به عضوی احتیاج نداشته باشیم و این امکان هم وجود دارد که عضوی به هر دلیلی گروه را ترک کند که دوباره عضوگیری خواهیم کرد.

با این شرایط مالی دشواری که گروه شما با آن روبه‌روست. شما به عنوان یک رهبر موسیقی، چگونه می‌توانید آن را کنترل کنید؟

ما اهالی موسیقی و هنرمندان، بیشترین قشری هستیم که با امید زنده هستیم و اگر بخواهیم بدبینانه به وقایع مالی و فرهنگی اطرافمان نگاه کنیم، باید موسیقی را کنار بگذاریم. موسیقی برای من توجیه اقتصادی آن چنانی ندارد، من اگر به دنبال هر کار دیگری می‌رفتم شاید وضعیت اقتصادی بهتری داشتم، اما به هر حال همه هنرمندان به جامعه‌شان احساس دِین می‌کنند و وظیفه‌شان این است که بخشی از خواسته‌های فرهنگ جامعه‌شان را فدای خواسته‌های خودشان کنند. شما به چند خواننده پاپ نگاه نکنید که از لحاظ مالی در شرایط خوبی هستند، اکثر موزیسین‌های ما از لحاظ مالی تأمین نیستند. نمونه خیلی بارز آن، نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران هستند که دستمزدشان ماهانه یک میلیون تومان است. در همه جای دنیا، نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران آن‌قدر درآمد دارند که نیازی ندارند برای رفع مایحتاج مالی‌شان، کلاس آموزشی بگذرانند تا وضعیت اقتصادی‌شان مطلوب شود. من نوازنده‌ای را نمی‌شناسم که بگوید حقوق ارکستر برایش کافی است. نمی‌دانم میزان خط فقر کشورمان در سال جاری روی چه رقمی بسته شده اما بعید می‌دانم یک شخصی بتواند با ماهانه یک و نیم میلیون تومان درآمد بتواند یک زندگی معمولی را هم بگذراند. من شخصاً به این امید ادامه می‌دهم که در کشورم و در سایر ملت‌ها، هر از چند گاهی بتوانم تأثیری که موسیقی می‌تواند روی آدم‌ها بگذارد چیست.

رپرتوار شما هر بار به شکل خاصی است اما کمتر از آهنگسازهای کشور خودمان استفاده می‌شود، دلیلش چیست؟

متأسفانه آهنگسازهای کشور ما، یا خیلی تمایل ندارند که برای گروه کُر آهنگسازی کنند و یا دانشش را ندارند.

شما خواسته‌اید و گفته‌اند انجام نمی‌دهند؟

در همه جای دنیا یک کتابخانه‌ای وجود دارد که آثار آهنگسازان آن مملکت در آنجا وجود دارد. اما وقتی به سراغ موسیقی کشور خودمان می‌آییم، کارمان خیلی سخت می‌شود. ما برای فستیوال روسیه، باید یک قطعه از آهنگسازی از کشور خودمان اجرا کنیم. آقای پژمان دو قطعه برای ما نوشته‌اند که ما در فستیوال‌های مختلف اجرا کرده‌ایم و ما دوست داشتیم که در این فستیوال، یک آهنگ جدید دیگری را اجرا کنیم. من واقعاً با چند آهنگساز صحبت کردم ولی فقط دوست عزیزم آقای هنرمند که ایشان واقعاً هنرمند هستند، جواب مثبت دادند و ظرف یک ماه اثری را نوشتند و تحویل ما دادند. ایشان سر تمرین آمدند و اثرشان را شنیدند و نکاتی که لازم دیدند را گوشزد کردند و ما اصلاح کردیم. این تعامل واقعاً باید وجود داشته باشد تا یک اثر موفق شود.

وضعیت آموزش موسیقی در کشورمان را چگونه می‌بینید؟

آموزش موسیقی در همه جای دنیا، به عنوان یک عامل مثبتی که روی ذهن و مغز آدم‌ها تأثیر می‌گذارد، از سنین پایین شروع می‌شود و رفته‌رفته فرامی‌گیرد. موسیقی در کشورهای دنیا، از مدارس آغاز می‌شود که ما در مدارسمان چیزی به نام موسیقی وجود ندارد. تنها گروه سرود در مدارس وجود دارد که آن هم کسی توانایی کار کردن با بچه‌ها را ندارد. اما اگر بخواهم در سطح دانشگاه صحبت کنم باید بگویم که خیلی از واحدهای دانشگاهی موسیقی اشکال دارد. سرفصلی برای مباحثی که ارائه می‌شود وجود ندارد و هر استادی بنا بر دانسته‌های خودش اطلاعاتی می‌دهد که ترم بعد یک استاد دیگر می‌آید و همان بحثی که دانشجو گذرانده را تکرار کرده یا بحثی کاملاً بی‌ربط به واحدی که دانشجو گذرانده آغاز می‌کند. روی آموزشگاه‌ها نیز به نظر من اصلاً نمی‌شود نظارت داشت.

چه بُعد نظارتی منظورتان است؟

شیوه مدون و اصول آموزشی درستی در آموزشگاه‌ها وجود ندارد که از آموزش جایی شروع شده و به سر مقصد خاصی برسد. تکلیف شاگردان مشخص نیست و مطمئن نیستند در پایان آموزش به جای خاصی برسند. ما در خیلی از شاخه‌ها، مشکل معلمین متخصص نیز داریم که یا اصلاً وجود ندارند و یا خیلی کم هستند.

شما چند سال پیش با یکی از خوانندگان پاپ همکاری کردید و قرار بود همکاری‌تان ادامه پیدا کند، چرا این‌گونه نشد؟

یکی دو سال پیش با آقای خواجه امیری برنامه‌ای داشتیم. ما پس از برگشتمان از لتونی، ایشان را در فرودگاه مهرآباد دیدیم که ایشان با من صحبت کرد و گفت که خیلی دوست دارد یکی دو قطعه از کارهایشان را ما بخوانیم و ایشان با ما اجرا کنند. من با توجه به اینکه من از تجربه کردن لذت می‌برم، پیشنهادشان را پذیرفتم و رفتیم و این تجربه را انجام دادیم که به نظرم تجربه بسیار خوب و متفاوتی برای بیننده‌های کنسرت بود. این اتفاق سال گذشته نیز این بار با حمید حامی رخ داد. ما با ایشان در کنسرتی که بعد از پنج سال به روی صحنه رفتند همراه بودیم و دو قطعه را اجرا کردیم. قرار است که انشا الله آقای حامی در کنسرت امسال ما حضور داشته باشند و امیدوارم که بتوانیم این همکاری را ادامه دهیم.

رپرتوار این کنسرت مشترک چگونه خواهد بود؟

چون هنوز تاریخ آن کنسرت و خود رپرتوار هنوز مشخص نیست، ترجیح می‌دهم فعلاً در موردش صحبت نکنیم اما به هر حال ایشان قول دادند که در اولین برنامه امسال ما در ایران حضور پیدا کنند. هدفمان این است که این اجرا را در اواخر مرداد یا اوایل شهریور برگزار کنیم، چون همان‌طور که می‌دانید امسال از مهرماه، ماه محرم آغاز می‌شود و ما در دو ماه محرم و صفر نمی‌توانیم برنامه‌ای اجرا کنیم. پس از آن نیز که با توجه به جشنواره فجر و ایام فاطمیه، فقط دو سه ماه امکان برگزاری کنسرت تا پایان سال وجود خواهد داشت. من می‌خواهم حالا و چند ماه پس از برگزاری جشنواره فجر، گله‌مندی خودم را از مسئولین این جشنواره عنوان کنم، چون از طرف جشنواره از ما دعوت شد که در این جشنواره به اجرای موسیقی بپردازیم، اما به دلیلی که متوجه آن نشدیم، ما را از لیست اجراهای جشنواره فجر حذف کردند.

دلیلش را نپرسیدید؟

آقای نوربخش گفتند که سالن نداشتیم. در جشنواره سال گذشته، به جز گروه کُر دفتر موسیقی، هیچ گروه کُر دیگری در جشنواره وجود نداشت. امیدوارم در سال جاری چنین اتفاقی رخ ندهد، چون وظیفه تنها جشنواره موسیقی کشورمان این است که تمام طیف‌ها را در نظر بگیرد. تنوع جشنواره 94 نسبت به ادوار قبل خیلی کمتر بود.

تاریخ انتشار آلبوم جدیدتان را مشخص کرده‌اید؟

خیر. ولی فکر می‌کنم تابستان امسال منتشر شود.

مقدمات حضورتان در برنامه "کلاه قرمزی" چگونه شکل گرفت؟

آقای طهماسبت از طریق دستیارشان با کار ما آشنا شده بودند و از من دعوت کردند. من حدود 15 روز سر تمریناتشان رفتم تا ایده حضور ما در آن برنامه شکل بگیرد. در واقع، ما باید به شکلی وارد برنامه می‌شدیم که بیننده آن را بپذیرد. به هر حال ایده حضورمان شکل گرفت و فکر می‌کنم برنامه خوبی هم از آب درآمد. به هر حال موسیقی کودک، متأسفانه در کشور ما خیلی فقیر است. در تمام این سال‌ها، اگر از مرحوم باغچه‌بان بگذریم، آهنگسازهای بزرگ ما هیچ‌کدام خودشان را درگیر موسیقی کودک نکردند، در حالی که تمام آهنگسازان بزرگ دنیا این وظیفه را احساس کردند و این کار را انجام دادند. این مسئله مهم است که ما به کودکان نشان دهیم که چه نوع موسیقی‌هایی وجود دارد. نتیجه حضور ما در برنامه "کلاه قرمزی" آن شد که طیفی از کودکان با این نوع موسیقی آشنا شدند. موسیقی ما تأثیرش را روی گروه‌های کُر گذاشت و اگر موسیقی کودک نیز جدی دنبال شود، تأثیرش را روی بچه‌ها خواهد گذاشت، البته این تأثیر ممکن است در درازمدت نمایانگر شود.

نمی‌خواهید یک گروه کر آوازی کودکان تشکیل دهید؟

این ایده‌ای است که من نزدیک به چهار سال است در ذهن دارم، اما دو مسئله وجود دارد که باید آن‌ها رفع شود. اولین مورد تخصص من است که باید من دوره‌هایی را ببینم تا تخصصش را پیدا کنم که هم‌اکنون این مسئله را پیگیری می‌کنم. بحث دوم رپرتوار گروه کودک است که در همه جای دنیا وجود دارد اما در کشور ما موسیقی کُرال متناسب با توان کودکان موجود نیست. من خیلی دوست دارم این کار را انجام دهم و حتی بتوانم کودکان را به جشنواره‌های جهانی ببرم، چون در فستیوال‌هایی که حضور دارم، می‌بینم بچه‌هایی را که با شور و هیجان خاصی برای اجرای موسیقی می‌آیند و حتی خود ما نیز از دیدن آن‌ها لذت می‌بریم. به نظرم باید بیشتر به شاد بودن خودمان و بچه‌هایمان فکر کنیم. امیدوارم در آینده این ایده به خوبی عملی شود.