گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: مهتاب صفدری با این توضیح که نشر همگو چاپ مجموعه‌ای از نمایشنامه‌های معروف خارجی را آغاز کرده است به هنرآنلاین گفت: در این مجموعه که (دنیای درام) نام دارد، تاکنون هفت عنوان کتاب به چاپ رسیده است؛ «قهرمان لابی» اثر کنت لونرگان، «کلاس» نوشته دیوید هوران و ایزولت گلدن، «آوای عاشقانه» اثر ابی مورگان، «کانتینر» نوشته کلر بیلی، «زنده ماندن» اثر کت رابرتس، «پسر ناخلف» نوشته جان پاتریک شنلی و «فصل درخشش» اثر دونالد مارگولیز.

او با بیان این که درونمایه «قهرمان لابی» صداقت و راستگویی است، ادامه‌داد: حتی آدم‌هایی که در تمام عمر ادعای راستگویی دارند ممکن است در شرایطی قرار گیرند که ناچار حقیقت را پنهان سازند. لونرگان بی‌آن‌که نظریه‌ای ارائه دهد یا حکمی صادر کند، موقعیتی را طراحی می‌کند که در آن آدم‌ها در تنگناهایی اخلاقی قرار می‌گیرند، انتخاب آن‌ها می‌تواند سرنوشت خودشان یا دیگران را تحت‌تاثیر قرار دهد. قهرمان لابی، روایتی است با ضرباهنگی سریع که به رابطه میان آدم‌ها می‌پردازد و نشان می‌دهد که آیا آن‌ها حاضرند در شرایط دشوار به اصول اخلاقی خود پایبند بمانند یا ممکن است به‌خاطر نجات دیگری، دست از ارزش‌های خود بکشند. نویسنده این اثر یعنی کنت لونرگان، نمایشنامه‌نویس، فیلمنامه‌نویس و کارگردان امریکایی است که احتمالا مخاطب ایرانی بیشتر از طریق فیلم‌هایش با او آشنایی دارد، «دارودسته‌های نیویورکی» و «منچستر بای دی سی» از آثار موفق و پرطرفدارش است. او برای نوشتن فیلمنامه «منچستر بای دی سی» برنده جایزه اسکار شد.

صفدی با این توضیح که دیوید هوران و ایزولت گلدن، نویسندگانی هستند که به‌ندرت گفت‌وگو می‌کنند، سعی دارند از حاشیه‌ها دور بمانند و صرفا روی کار خود تمرکز داشته باشند، افزود: گلدن در یکی از معدود مصاحبه‌هایش می‌گوید ترجیح می‌دهد آثارش به جای او صحبت کنند. «کلاس» موقعیت نمایشی در ظاهر ساده‌ای را به تصویر می‌کشد. پدر و مادری (که به‌تازگی از هم جدا شده‌اند) به مدرسه می‌روند تا از وضعیت درسی پسر خود آگاه شوند. در جلسه‌ای که با معلم فرزند خود دارند، در ابتدا درباره وضعیت تحصیلی پسرشان صحبت می‌کنند، اما چندی نمی‌گذرد که در این جلسه مشکلات دیگری نیز مطرح می‌شود. نویسندگان شخصیت‌های خود را زیر فشار قرار می‌دهند تا پیچیدگی‌های ژرف آن‌ها آشکار شود، دیگر موضوع فقط کودکان و آموزش آن‌ها نیست. آدم‌ها ناخواسته دست به کنش‌هایی نامنتظره می‌زنند و باید با عواقب ناخوشایند کارهای خود روبه‌رو شوند.

او با بیان این که «آوای عاشقانه»، زندگی چند دهه از زوجی را روایت می‌کند که با وجود مشکلات گوناگون در زندگی مشترک، تلاش کرده‌اند گرمای رابطه عاشقانه آن‌ها در پس سال‌ها به سردی نگراید، اظهارداشت: اما شوربختانه همه چیز به این سادگی نیست. گاهی مسئله‌ای روی می‌دهد که خارج از اختیار انسان‌هاست. در آن زمان، شخصیت ناگزیر است تصمیمی دردناک بگیرد. ابی مورگان، فرم روایی شگفت‌انگیزی به «آوای عاشقانه» بخشیده، در این نمایشنامه او این زوج را در دوران سال‌خوردگی و جوانی نشان می‌دهد. گاهی اوقات هم زمان هر چهار نفر روی صحنه حضور دارند. درهم‌تنیدگی زمان حال و زمان گذشته، زیبایی‌ها، رازها و مشکلات زندگی آن‌ها، را فاش می‌سازد و درعین‌حال تغییر نگرش آدم‌ها، رسیدن به پختگی و خردمندی را نیز با گذشت زمان آشکار می‌کند.

صفدری با این توضیح که کلر بیلی در نمایشنامه «کانتینر»، علاوه‌بر نشان دادن رنج های آدم‌ها آنچه سبب کوچ اجباری می‌شود، موقعیتی خلاقانه طراحی کرده تا روابط میان شخصیت‌ها را نیز به تصویر بکشد، تصریح‌کرد: آیا انسان‌هایی که همه در شرایطی یکسان گرفتار شده‌اند، حاضرند به یکدیگر کمک کنند یا از سر خودخواهی و نفع شخصی، دیگری را نادیده می‌گیرند و چشمان خود را به روی مشکلات بقیه می‌بندند؟ در «کانتینر»، همان‌طور که از نامش پیداست پنج شخصیت نمایش در کانتینری هستند، مهاجرانی که به‌دلیل مشکلات زندگی در کشور خود، ناچار به شکل غیرقانونی سعی دارند به کشور دیگری مهاجرت کنند.

او با بیان این که کت رابرتس در «زنده ماندن» از تجربه مرگ نزدیکان حرف می‌زند، گفت: مادری به‌تازگی، پسر چهار ساله‌اش را از دست داده و کنار آمدن با شرایط برایش بسیار دشوار است، رابرتس این سئوال را مطرح می‌کند که آیا از دست دادن یکی از اعضای خانواده و به‌ویژه فرزند، رنجی است که با گذر زمان التیام می‌یابد یا آن‌که به عکس، هر چه زمان می‌گذرد، این درد عمیق‌تر و سخت‌تر خواهد شد. با از سر گذراندن چنین حادثه‌ای چه‌طور باید به زندگی بازگشت؟ اصلا چنین چیزی واقع‌بینانه و عملی است، راه‌حلی وجود دارد، یا آن‌که سایه سهمگین مرگ فرزند، همواره زندگی مادر را می‌پوشاند؟

صفدری همچنین درباره نمایشنامه «شک»، اظهارداشت:جان پاتریک‌شنلی برنده جایزه پولیتزر برای این نمایشنامه در کتاب «پسر ناخلف» که به‌عقیده خودش، تا حدی به زندگینامه شبیه است، به مسائل و مشکلات پسر نوجوانی می‌پردازد که وارد دنیایی ناآشنا می‌شود. او که در محله‌ای بدنام بزرگ شده، حالا در دبیرستانی تحصیل می‌کند که همه دانش‌آموزانش از طبقه ثروتمند و مرفه جامعه هستند. قهرمان داستان، به‌دنبال یافتن هویت خویش است، نمی‌داند کیست و از زندگی چه می‌خواهد. مدیر مدرسه، همسر مدیر و یکی از معلمان هر کدام به‌شیوه خویش می‌کوشند تا او را یاری کنند. اما کمک کردن به نوجوانی سرکش، که گاهی دروغ می‌گوید، و دزدی می‌کند و رفتار مناسبی با دیگران ندارد همیشه کار آسانی نیست. از سوی دیگر، شخصیت بزرگ‌سالان نیز، متفاوت است با آنچه وانمود می‌کنند. رنج‌ها و اشتباه‌های گذشته، روی قضاوت‌های کنونی آن‌ها تاثیر می‌گذارد. دو سال تحصیل در این دبیرستان و تجربه‌های خوشایند و ناخوشایند گوناگون سبب می‌شود که قهرمان داستان به بلوغ برسد و دست‌کم دریابد که مسیرش را چه‌طور ادامه دهد، حتی اگر پایان این مسیر برایش نامعلوم باشد.

او با این توضیح که «فصل درخشش» نمایشنامه مشهوری از دونالد مارگولیز است، ادامه‌داد: مارگولیز برنده جایزه پولیتز که با نمایشنامه «شام با دوستان» در میان اهالی تئاتر شناخته شده است در «فصل درخشش» به زندگی دو نویسنده می‌پردازد، دختری جوان و دانشجو که به‌تازگی نویسندگی را آغاز کرده، دستیار شخصی، استادش می‌شود که نویسنده‌ای معروف است. رابطه پر چالش میان این دو زن، سبب می‌شود که هر کدام به شناختی نو از خود و دیگری دست یابد. عشق مادرانه اما پنهان نویسنده سالخورده و تلاش دختر جوان برای دیده شدن و مورد تایید قرار گرفتن، هر کدام از آن‌ها را به مسیری جداگانه می‌برد. گاهی مرزها از میان می‌رود، کاری که به نظر ارزشمند می‌رسد، از سوی دیگری خطا به‌شمارمی‌آید. جزییاتی که از گذشته شخصیت‌ها در داستان می‌آید، مخاطب را ترغیب می‌کند که زندگی آن‌ها را دنبال کند. نویسنده با پرداخت دقیق شخصیت‌ها سبب می‌شود خواننده با آن‌ها همذات‌پنداری کند، به سرنوشت آن دو اهمیت دهد و داستان‌شان را دنبال کند. سرانجام اتفاقی می‌افتد که مخاطب ناگزیر است به‌قضاوت بنشیند، حق با کدام یک از این دو شخصیت است؟ هر یک از منظر خود، تفسیری از این ماجرا دارد، اما مرز میان درست و غلط دیگر چندان واضح به‌نظر نمی‌رسد. مارگولیز در این نمایشنامه پرسش‌هایی اساسی مطرح می‌کند اما جوابی قاطع برای آن‌ها ارائه نمی‌دهد، مخاطب است که باید به این سئوال‌ها بی‌اندیشد و پاسخ آن‌ها را از دیدگاه خویش بیابد.

صفدری همچنین در پاسخ این پرسش که مجموعه (دنیای درام) چه هدفی را دنبال می‌کند، اظهارداشت: وقتی پس از گفت‌وگو با محمدعلی قهرمان‌پور مدیر انتشارات همگو، تصمیم گرفتیم این مجموعه را منتشر کنیم، در مرتبه نخست کیفیت آثار برایم بسیار اهمیت داشت. همیشه دوست دارم نمایشنامه‎هایی ترجمه کنم که گنجینه آثار ادبیات نمایشی ما را غنی‌تر سازند. دیگر آن‌که، نمایشنامه‌نویسان شاخص بسیاری وجود دارند که هنوز هنرمند ایرانی با آن‌ها آشنا نیست، علاقه‌مندم تا حد امکان، نویسندگان جدید را به بازیگران و کارگردانان تئاتر معرفی کنم. نکته مهم دیگر امکان اجرای نمایشنامه‌ها است. از آن‌جایی که پیش‌تر سابقه کارگردانی داشته‌ام با مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد آشناییم. می‌دانم در شرایط کنونی اجرای نمایشنامه‌ای که شخصیت‌های زیاد داشته باشد یا دکور صحنه آن پیچیده و پرخرج باشد اگر نه غیرممکن اما کار بسیار دشواری است. کوشیدم در هنگام انتخاب نمایشنامه‌ها به این دو موضوع نیز توجه کنم.