گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: سید روح‌الله مصطفوی ملقب به امام خمینی(ره)  فقیه، عارف، فیلسوف، مرجع تقلید، رهبر انقلاب اسلامی ایران و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بودند. ایشان ویژگی‌های منحصربه‌فردی همچون تقوا، زهد، تهذیب نفس، آزادگی و عشق به خدا، جاذبه و دافعه، غیرت دینی، عفو، تواضع و صبر و بردباری داشتند و درس آزادگی را در علم و عمل به همه‌ مردم دنیا آموختند.

از ایشان بیش از چهل عنوان کتاب و هزاران سند مکتوب و غیر مکتوب (تالیفات - تقریرات) در زمینه‌های مختلف فقهی، اخلاقی، عرفانی، سیاسی و ...، مجموعه اشعار و تقریرات درس‌های ایشان که توسط شاگردانش گردآوری شده‌اند، به یادگار باقی مانده است. تالیفات امام خمینی (ره) در موضوعات ده‌گانه زیر است:

۱- عرفان: در این رشته کتاب‌های متعددی نوشته‌اند که تاریخ تالیف آن‌ها از ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۵ (ق) است.

۲- اخلاق: در این موضوع نیز کتاب‌های متعددی به زبان فارسی نگاشته‌اند که تاریخ تالیف آن‌ها، میان سال‌های ۱۳۵۵-۱۳۶۰ (ق) است و گویا این همان زمانی است که درس اخلاق می‌فرموده‌اند.

۳- فلسفه: در این رشته گویا حاشیه «اسفار» داشته باشند که چندی پیش یکی از فضلای قم حاشیه‌ای از ایشان در مجله کیهان اندیشه (شماره‌های ۱۱و۱۸) نقل کرده بود.

۴- فقه استدلالی: در فقه استدلالی کتاب‌های متعددی دارند که تالیف آن‌ها مربوط به سال‌های ۱۳۶۵ تا تاریخی است که حضرت امام از نجف به ایران آمدند یعنی حدود سال ۱۳۹۷(ق).

۵- اصول فقه: در این زمینه هم رساله‌های متعددی دارند که تالیف آن‌ها مربوط به سال‌های قبل از ۱۳۷۰تا حدود ۱۳۷۱ (ق) است.

۶- رجال: در این موضوع بحثی دارند که در کتاب «الطهاره» درج شده است.

۷- رساله عملیه: رساله‌ها و حاشیه‌های حضرت امام که برای مقلدان نوشته‌اند غیر از تحریرالوسیله که پیش از سال ۱۳۸۰(ق) تالیف شده است.

۸- حکومت: در این موضوع رساله ولایت فقیه و مجموعه گفتارها و نوشته‌های پس از پیروزی انقلاب را باید نام برد.

۹- امامت و روحانیت: کتاب «کشف الاسرار» که حدود سال ۱۳۶۳(ق) تالیف شده، در این زمینه است.

۱۰- شعر: مجموعه اشعار حضرت امام خمینی(ره) که دیوانی را تشکیل می‌دهد.

امام خمینی(ره) اسلام‌شناسی عظیم بود که با ذره ذره‌ وجود خود اسلام را درک و آن را به خوبی شناختند؛ به همین دلیل اسلام را به شکل اصیل تفسیر کردند. ورزیدگی علمی و انبوه دانش را از لابه‌لای کتاب‌ها و بیانیه‌های حضرت امام(ره) می‌توان دریافت و از بارزترین خصلت‌های ایشان، می‌توان ایمان و اطمینان خاطر را نام برد؛ چرا که در تمام فراز و نشیب‌ها، حتی برای لحظه‌ای دچار اضطراب نمی‌شدند.

امام خمینی(ره) به اصل ولایت فقیه در جامعه اسلامی و در زمان غیبت امام معصوم(ع) اعتقاد داشتند و بنا بر این اصل مبارزه با ظلم و تلاش برای برپایی نظام جمهوری اسلامی با حاکمیت ولی فقیه را از تکالیف مهم مسلمانان می‌دانستند. بنابراین نظام شاهنشاهی را نظام استبدادی دانسته و مبارزه علیه رژیم محمدرضا پهلوی شاه ایران را آغاز کردند. از سال ۱۳۴۰ به بعد با تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی این مبارزه جدی شد و در سال ۱۳۴۲ با دستگیری امام خمینی(ره) به قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ منجر شد.

مواضع سرسختانه امام خمینی (ره) علیه لایحه کاپیتولاسیون در سال ۱۳۴۳ سبب شد که رژیم شاه ایشان را به ترکیه و پس از آن به نجف تبعید کند. تبعید امام خمینی(ره) نه تنها حرکت انقلاب اسلامی را متوقف نکرد بلکه ایشان در تبعید نیز به روشنگری مردم نسبت به خیانت‌ها و جنایت‌های رژیم پرداخت و با اوج‌گیری اعتراضات در سال‌های ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷ سرانجام در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید. در پی این پیروزی امام خمینی(ره) مردم را دعوت به شرکت در انتخابات نظام جمهوری اسلامی ایران کرد و و با رای ۹۸ درصدی مردم این نظام را بنیان گذارد.

امام خمینی(ره) در شامگاه ۱۳ خرداد سال ۱۳۶۸ به علت ایست قلبی در بیمارستان دارفانی را وداع گفتند. خبر رحلت نخستین رهبر جمهوری اسلامی ایران صبح ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ از رادیو اعلام شد. برای برگزاری مراسمی جهت وداع، پیکر ایشان در روز ۱۵ خرداد ۱۳۶۸ به مصلای تهران منتقل شد و فردای آن روز در نزدیکی بهشت زهرا (س) مراسم تشییع صورت گرفت.

امام خمینی(ره) اشعاری از خود برجای گذاشتند که در قالب کتابی با عنوان «دیوان شعر امام» منتشر شده است؛ نمونه اشعار این کتاب:

سبوی‌‌ عاشقان

برخیز مطربا! که طرب آرزوی‌ ما است

چشم خراب یار وفادار سوی‌‌ ما است

دیوانگی عاشق خوبان، ز باده است

مستی عاشقان خدا، از سبوی‌ ما است

ما عاشقان ز قله کوه هدایتیم

روح الامین به «سدره» پی‌ جستجوی‌‌ ما است

گلشن کنید میکده را ای‌‌ قلندران!

طیر بهشت می‌زده در گفتگوی‌ ما است

با مطربان بگو که: طرب را فزون کنند

دست گدای‌ صومعه بالا به سوی‌ ما است

ساقی‌! بریز باده‌ گلگون به جام من

این خم پر ز می‌ سبب آبروی‌ ما است

باد بهار پرده‌ رخسار را گشود

سرخی گل، ز دلبر آشفته روی‌ ما است

ای‌ پردگی‌! که جلوه‌ات از عرش بگذرد

مهر رخت عجین به بن موی‌ موی‌ ما است

 

حسن ختام

ألا یا أیُّها السّاقی‌! ز می‌ پر ساز جامم را

که از جانم فرو ریزد هوای‌ ننگ و نامم را

از آن می‌ ریز در جامم که جانم را فنا سازد

برون سازد ز هستی‌ هسته‌ نیرنگ و دامم را

از آن می‌ ده جانم را، ز قید خود رها سازد

به خود گیرم زمامم را، فرو ریزد مقامم را

از آن می‌ ده که در خلوتگه رندان بی‌حرمت

به هم کوبد سجودم را، به هم ریزد قیامم را

نبودی‌ در حریمِ قدسِ گلرویان میخانه

که از هر روزنی‌ آیم، گلی‌ گیرد لجامم را

 

دیدار یار

عشق نگار، سر سویدای جان ما است

ما خاکسار کوی تو تا در توان ما است

با خلدیان بگو که، شما و قصور خویش!

آرام ما به سایه‌ی‌ سرو روان ما است

فردوس و هر چه هست در آن، قسمت رقیب

رنج و غمی‌‌ که می‌‌‌رسد از او، از آن ما است

با مدعی‌ بگو که: تو و "جنّت النعیم"

دیدار یار، حاصل سر نهان ما است

ساغر بیار و، باده بریز و، کرشمه کن!

کاین غمزه، روح پرور جان و روان ما است

این باهشان و، علم فروشان و، صوفیان

می‌‌نشنوند آنچه که ورد زبان ما است

 

نمونه اشعاری که در سوگ ارتحال امام خمینی (ره) سروده شدند:

شب هرگز این‌ همه بیداری در پی نداشته

شب هرگز این ‌همه بیداران در خود نداشته

ای ضد خواب

ای روح دادگستر الله!

تو پیشتاز همه گردانی

تو گرد رسولانی

در عصر وسوسه و آز

عصر توافق آدمکشان

عصر تبانی طراران

رشوه‌گران و شب‌طلبان

در شب‌ترین شب تاریخ

تو مشرق تمام جهانی

و پرده‌ای میان تو و آفتاب نیست

طاهره صفارزاده

 

«یا مرگ، یا آزادی»!

شعر بزرگ خلق!

شعر بلند جاری!

هر شب تو را، بر پشت‌بام خانه

با واژه‌های روشن شعر ستارگان

پیوند می‌زنیم

طاغوت را دشنام می‌دهیم

و ز دور

بر چهره دلیر تو

گلخند می‌زنیم.

علی موسوی‌گرمارودی

 

به سجده بودی و انگار وقت خواب نمی‌شد

نماز صبح نمی‌خواندی آفتاب نمی‌شد

تو شعله بودی و در حیرتم مقابل هرمت

چطور تاج طلاکوب شاه آب نمی‌شد؟

تو تیغ بودی و طوفان وگرنه بر سر تاریخ

به محض باد وزیدن طبس خراب نمی‌شد

اگر به خاک نمی‌ریخت دانه‌دانه‌ انگور

که هشت‌ساله‌ این خوشه‌ها شراب نمی‌شد

کلاس‌های دبستان چگونه بوی خدا داشت؟

اگر که عکس تو بالای تخته قاب نمی‌شد

اگر معلم مردان این دیار نبودی

ترانه‌های شهادت دوباره باب نمی‌شد

تو آمدی و به هم ریختی محاسبه‌ها را

وگرنه با مردم شاه بی‌حساب نمی‌شد

اگر امام زمان می‌رسید جز تو در این خاک

کسی برای پذیرایی انتخاب نمی‌شد

اگرچه قلب همه تشنه‌ جوانه‌زدن بود

تو انقلاب نمی‌کردی انقلاب نمی‌شد

امیرعلی سلیمانی

 

لبخند تو خلاصه‌ خوبی‌هاست

لختی بخند، خنده‌ گل زیباست

پیشانیت تنفس یک صبح است

صبحی که انتهای شب یلداست

در چشمت از حضور کبوترها

هر لحظه مثل صحن حرم غوغاست

رنگین‌کمان عشق اهورایی

از پشت شیشه‌ دل تو پیداست

فریاد تو تلاطم یک طوفان

آرامشت تلاوت یک دریاست

با ما بدون فاصله صحبت کن

ای آن که ارتفاع تو دور از ماست

قیصر امین‌پور

 

زنده‌تر از تو کسی‌ نیست، چرا گریه‌ کنیم؟

مرگ‌مان‌ باد و مباد آن‌ که‌ تو را گریه‌ کنیم

هفت‌ پشت عطش‌ از نام‌ زلالت‌ لرزید

ما که‌ باشیم‌ که‌ در سوگ شما گریه‌ کنیم؟

رفتنت‌ آینه‎ آمدنت‌ بود، ببخش‌

شب‌ میلاد تو تلخ‌ است‌ که‌ ما گریه‌ کنیم

ما به‌ جسم‌ شهدا گریه‌ نکردیم، مگر

می‌توانیم‌ به‌ جان‌ شهدا گریه‌ کنیم؟

گوش‌ جان‌ باز به‌ فتوای‌ تو داریم، بگو

با چنین‌ حال‌ بمیریم‌ و یا گریه‌ کنیم؟

ای‌ تو با لهجه‎ خورشید سراینده‎ ما

ما تو را با چه‌ زبانی‌ به‌ خدا گریه‌ کنیم؟

آسمانا! همه‌ ابریم گره‌ خورده‌ به‌هم‌

سر به‌ دامان کدام‌ عقده‌‌گشا گریه‌ کنیم؟

باغبانا! ز تو و چشم‌ تو آموخته‌ایم‌

که‌ به‌ جان‌تشنگی باغچه‌ها گریه‌ کنیم

محمدعلی بهمنی

 

ای آفتاب! بی‌تو چه شب‌ها گریستیم

چون ابر تیره، در شب یلدا گریستیم

آتش گرفت خیمه گردون ز آه ما

با آن‌که در عزای تو دریا گریستیم

بی‌سایبان دست ‌تو در غربتی عظیم

امروز تا همیشه فردا گریستیم

ما در غروب چشم تو ای آفتاب خاک

با قدسیان عالم بالا گریستیم

نصرالله مردانی

 

زمین اگر برابر کهکشان تکرار شود

حجم حقیری است

که گنجایش بلندی تو را نخواهد داشت

قلمرو نگاه تو، دورتر از پیداست

و چشمان تو معبدی

که ابرها نماز باران را در آن سجده می‌کنند

این را فرشته‌ها حتی می‌دانند

که نیمی از تو هنوز

نامکشوف مانده است

زمین اگر برابر کهکشان تکرار شود

حجم حقیری است

که گنجایش بلندی تو را نخواهد داشت

قلمرو نگاه تو، دورتر از پیداست

و چشمان تو معبدی

که ابرها نماز باران را در آن سجده می‌کنند

این را فرشته‌ها حتی می‌دانند

که نیمی از تو هنوز

نامکشوف مانده است

زمین اگر برابر کهکشان تکرار شود

حجم حقیری است

که گنجایش بلندی تو را نخواهد داشت

قلمرو نگاه تو، دورتر از پیداست

و چشمان تو معبدی

که ابرها نماز باران را در آن سجده می‌کنند

این را فرشته‌ها حتی می‌دانند

که نیمی از تو هنوز

نامکشوف مانده است

سلمان هراتی

 

تو آن سروى که چون سر بر کنى سرها بیارایى

وگر سرور شدى آیین سرور ها بیارایى

به نقاش ازل مانى که با نقشى جهان آرا

چمن‌ها با گل و سرو و صنوبر ها بیارایى

نه هر کو کاروان راند رموز رهبرى داند

تو روح الله رهى دارى که رهبرها بیارایى 

بدین شوق شهادت‌ها چه بیم از لشکر کافر

که هر آنى تو آن دانى که لشکر ها بیارایى

همان تیغ جهاد و خطبه‌هاى مسجد کوفه‌‌ست

که رنگین می‌کنى محراب و منبرها بیارایى

به روزن‌هاى چشم و دل همه نور جمال توست

به هر روزن تو منظورى و منظرها بیارایى

تو بودى آفتاب از مغرب آن کو در حدیث آمد

به کشورها گذر کردى که کشورها بیارایى

اگر خاور به خورشیدى درخشان می‌کند آفاق

تو آن خورشید رخشانى که خاورها بیارایى

کجا با مشک و عنبر کلک مشکین تو آرایند

تویى کز خط مشکین مشک و عنبرها بیارایى

شهریار