سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: بیست و هفت شهریور ماه، سالروز درگذشت محمدحسین شهریار علاوه بر اینکه به عنوان روز ملی شعر و ادب نام گرفت، "روز بزرگداشت استاد شهریار" هم هست.

سید محمدحسین بهجت تبریزی معروف به شهریار در تبریز به‌دنیا آمد. شهریار در سرودن انواع گونه‌های شعر فارسی -مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی- نیز تبحر داشته‌است. اما بیشتر از دیگر گونه‌ها در غزل شهره بود و از جمله غزل‌های معروف او می‌توان به "علی ای همای رحمت" و "آمدی جانم به قربانت" اشاره کرد.

شهریار را باید جزو آخرین حلقه شاعران بزرگ ادبیات کلاسیک فارسی ایران دانست. در معرفی شهریار باید به جنبه‌های گوناگون شعر و شخصیت او توجه داشت. شهریار به مفهوم مطلق کلمه شاعر غریزی بود و عاطفه‌ای سیال داشت.

برخی معتقدند آنچه بر عظمت و غنای شعر شهریار می‌افزاید دو زبانه بودن شاعر است چرا که او هم در فولکلور زبان فارسی و هم در شعر ترکی موفق بوده است. از سوی دیگر او را شاعر محفلی نیز دانسته‌اند. البته ویژگی‌های ادبیات محفلی در رفتار ادبی و آثار او نیز قابل ردیابی است؛ چرا که اگر چیزی را تأیید می‌کرد و از حرکتی خوشش می‌آمد، آن را در شعرهایش منعکس می‌کرد. او در محافل دوستانه و عارفانه یک شاعر محفلی بود. در سرزمین مادری یک شاعر بومی بود و درد قبیله‌اش را می‌فهمید.

شهریار شاعری غزل‌سراست بدون آنکه فقط غزل سروده باشد و بدون آنکه انواع دیگر اشعارش از ارزش کمتری برخوردار باشند. مهمترین ارزش غزل او در ایجاد ارتباط سخت عاطفی با خوانندگان شعر است. سادگی، شیوه مخصوص او در غزل‌سرایی است و شاعر ساده‌گرایی را گاه تا آنجا می‌رساند که بعضی بیت‌های یک غزل او همطراز با سایر بیت‌های بلند شعرش نیستند، اما همین خود خصیصه دیگری از شعر او را آشکار می‌سازد که برای عرضه اندیشه و احساس خود به زبان ساده از خطر کردن نمی‌هراسد و همین دل به دریا زدن و خطر کردن اوست که او را در سرودن غزل‌های ساده و دل‌انگیز سرآمد هم عصرانش می‌سازد و غزلش را امتیازی خاص می‌بخشد.

دیگر خصوصیت شعری او بیشتر از شخصیت و نبوغ فکری او مایه می‌گیرد، شناخت شعری اوست. شهریار بر خلاف دیگر شاعران هم‌عصرش از همان آغاز به ستایش نیما برخاست و مدافع روش شعری نیما شد و حتی خود او در قالب‌های شعری نیما چندین شعر سرود از بعضی از آنها مانند "ای وای مادرم" و "پیام به انیشتین" بسیار مشهور شد و از طرفی دیگر نیز بهترین شاعران نوگرای معاصر چون: سایه، مشیری، اخوان، سیمین بهبهانی، شفیعی و... علی‌رغم اخلاق خاص شهریار به او ارادت می‌ورزیدند و او را بهترین نوسرایان معاصر می‌دانستند و در هر فرصتی به دیدار او می‌شتافتند.

خصوصیت دیگر شعری شهریار نوگرایی و ابداع او در ترسیم تابلوهای شاعرانه است که از جمله آنها می‌توان "هذیان دل" و "افسانة شب" و تابلو بدیع و بی‌نظیر او "مولانا در خانقاه شمس‌تبریزی" و "تخت‌جمشید" و "دو مرغ بهشتی" و... نام برد که این شعرها نشانه توجه خاص شهریار به منظومه‌سرایی است و شهریار در نحوه منظومه‌سرایی طرحی کاملاُّ نو و بدیع ارائه می‌دهد، تصویرهایش همه ابتکاری و به دور از ابتذال تقلید است. درباره منظومه بلند "حیدربابا" که به زبان ترکی سروده شده و از شهرتی بی‌مانند برخوردار است اهل زبان سخن فراوان گفته‌اند که باید به زبان ترکی آشنا بود تا پی به ارزش واقعی آن برد اما حتی ترجمه‌های فارسی این منظومه خواننده را چنان مجذوب خود می‌سازد که از راه قیاس می‌توان دریافت که ارزش واقعی شعر چگونه است.

سیدعباس سجادی منتقد ادبی، می‌گوید ویژگی‌های شعری شهریار را این‌گونه می‌توان خلاصه کرد: "حساسیت فوق‌العاده، حافظه بسیار قوی شعری، آشنایی با زبان عربی و شناختش از قرآن کریم، علاقه مفرط او به حافظ و در درجه بعد به سعدی و شناخت عمیق او از ادبیات کلاسیک، آشنایی او به زبان فرانسه، مطالعه عمیق او در ادبیات معاصر و زبان فلکلوریک، و زندگانی آمیخته با اضطراب و آشفتگی که برایش لحظات شعری فراوان ساخت".

شعری مشهوری می‌خوانیم از استاد شهریار:

آمـدی، جـانـم بـه قـربـانـت ولــی حـالا چـرا بی وفـا

حـالا کــه من افـتــاده ام از پـا چـرا

نوشـدارویی و بعـد از مرگ سهـراب آمدی

 سنگدل این زودتر می خــواستی، حالا چـرا

عـمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست

 من که یک امروز مهـمـان توام، فـردا چـرا

نـازنـیـنا مـا بـه نـاز تـو جـوانـــی داده ایــم

 دیگـر اکنون با جوانان ناز کـن، بـا مـا چـرا

وه کـه بـا ایـن عـمرهـای کـوتـه بی اعـتبار

 این همه غافل شدن از چون منی شیدا چـرا

شورفرهادم به پرسش سر بزیر افکنده بود

ای لـب شـیـرین جـواب تـلخ سربالا چـــرا

ای شب هجران که یکدم در تو چشم من نخفت

 این قدر با بخت خواب آلود من، لالا چـرا

آسمان چـون جمع مشتاقان پریشان می کند

 در شگـفـتم من نمی پاشد ز هـم دنــیـا چـرا

در خـزان هـجر گـل ای بلبل طبع حــزین

 خامُـشی شـرط وفـاداری بـود، غـوغـا چـرا

شهـریارا بی حبـیب خود نمی کردی سفر

این سفـر راه قـیامت می روی، تـنهـا چـرا