سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: اصالت و ابقای تفکر شیعی دو هدف مهمی بود که امام صادق(ع) برای حفظ تفکر شیعی دنبال کردند. در مورد اصالت یک تفکر باید گفت، اگر تفکری بر پایه عقل سلیم باشد طبیعی است که این تفکر از اصالتی برخوردار است. تفکراتی که ناشی از هوی و هوس یا سیاسی کاری یا مربوط به برخی از مطامع انسانی باشد، ارزش و اصالتی نخواهد داشت. ارزش یک تفکر در این است که بر پایه‌های صحیح و محکمی بنا شده باشد.

امام صادق(ع) به خوبی در دوره حیات خود‌شان اثبات کردند که تفکر اسلام ناب بر اساس منطق و عقل استوار است و ما در میان مکاتبی که در عصر امام صادق(ع) بودند یا بعدها به وجودآمدند، این جهت گیری را به این وضوح نمی بینیم، حدیثی است از آن حضرت که "خداوند ثواب اعمال انسان‌ها را در عالم آخرت بر اساس عقل آنها می‌دهد" اما حضرت چه هدفی را از این روایت دنبال فرموده اند؟

اساسا آن تعداد روایتی که از امام صادق(ع) پیرامون مسأله عقل رسیده است، در هیچ یک از کتب روایی ملاحظه نمی شود. برخی از این روایات آن قدر ارزشمند هستند که باید کتاب‌ها پیرامون همان یک روایت نوشته شود، مانند این روایت: "ان الله عزوجل خلق العقل هو اول خلق من الروحانیین العرش من نوره" حضرت می فرمایند، خداوند عقل را از نور خودش خلق کرد و آن را بر همه مخلوقان خویش برتری داد.

پاسخ به سؤالاتی نظیر اینکه حقیقت عقل چیست یا عقل چگونه خلق شد و… فقط در کلمات ائمه اطهار(ع) و خصوصا در کلام امام صادق(ع) دیده می‌شود.

در روایت دیگری حضرت به "هشام" فرمودند: "ان لله علی الناس حجتین، حجه ظاهره وحجه باطنه فاما الظاهره الرسل و الانبیاء و الائمه فاما الباطنه فالعقول" یعنی خداوند برای هر بشر ۲ حجت و ۲ راهنما را دلیل قرار داده است، یکی دلیل بیرونی مثل انبیاء ائمه و… دیگری دلیل درونی که در درون هر شخصی موجود است و آن عبارت از عقل است.

بنابراین یکی از ملاک‌های ارزش یک تفکر، عقل است و مکتبی که به تعقل ارزشی ندهد محل توجه نیست و ما می‌بینیم که در مکتب شیعه و اندیشه‌های امام صادق(ع) نسبت به این معنی بسیار توجه داشته‌اند.

نکته دیگر اینکه اگر مکتبی به علم بها داد، باز آن مکتب از ارزش بالایی برخوردار خواهد بود. مکتبی که جامعه و مردم را به جهل و جهالت ترغیب کند، هیچ ارزشی نخواهد داشت و اساسا یکی از راه های محک زدن صحت یک فکر این است که ببینیم تا چه حد این فکر با علم و حقیقت آشنا و نزدیک است. ما روایات متعددی نیز از امام صادق(ع) در باب ترغیب به کسب علم داریم. در کنار همین امر، مکتب شیعه همیشه مردم را به تفقه در دین خدا ترغیب کرده است و این امر میسر نمی شود جز اینکه ائمه طاهرین خودشان مطمئن بوده ‌اند که این دین بر اساس موازین صحیح عقلی و علمی استوار است.

بنابراین می‌توان گفت ارزش و اصالت فکری امام صادق(ع) در پرتو بها دادن به علم است. نکته دیگر این است که حضرت امام صادق(ع) مناظرات فراوانی با صاحبان مذاهب و افکار داشتند . این مناظرات در کتب ما ثبت شده و از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

مجموع این امور، یعنی بها دادن به عقل و علم و گشودن باب مناظره و بحث و گفت ‌و گو دراندیشه جعفری بسیار محل توجه است، همچنین در بعد تربیتی، آنچه از امام صادق(ع) به عنوان ادعیه رسیده است اهمیت بسزایی دارد، همان طور که قبلا صحیفه سجادیه داشتیم، شاید به همان اندازه بلکه بیش از آن صحیفه صادقیه داریم؛ یعنی دعاهایی که آن حضرت به وسیله آنها جامعه و مؤمنان را آموزش می‌دادند که از این راه و اینگونه خداوند را مناجات کنند.

خالی از لطف نیست اشاره کوتاهی کنم به فقهی که از امام صادق(ع) امروزه در اختیار بزرگان ما است. شاید بیشترین احادیث فقهی در میان ائمه طاهرین(ع) از آن حضرت رسیده است "اربعمأه" از کتب اصولی است که اصحاب آن حضرت از قول ایشان نوشته اند. گرچه برخی مانند شیخ مفید می‌گویند اینها از زمان امیر‌المؤمنین(ع) ثبت شده ، اما مشهور این است که ۴۰۰ نفر از اصحاب معتبر امام صادق(ع) احادیث آن حضرت را ثبت می کردند و سپس آنها را بر امام عرضه می داشتند.

امام مردم را به همین " اصول اربعمأه" یا "۴۰۰ گانه" ارجاع می‌دادند تا به آنها عمل کنند و این اصول "اربعمآه" منشایی شد برای اینکه بعدها کتب اربعه روایی ما یعنی "کافی" "من لایحضره الفقیه"، "تهذیب" و "استبصار" تولید شود؛ این کتب اربعه امروز منبع فقه شیعه در کنار قرآن کریم و سایر ادله فقهی است.

بعضی از اصحاب امام صادق(ع) حدود ۳۰ هزار حدیث از آن حضرت نقل کرده اند که در کتب رجال موجود است. ادعای ما این است، امروز اگر شیعه و فقهای شیعه قدرت پاسخگویی به مسائل جدید جامعه بشری را دارند، این به برکت فقهی است که توسط امام صادق علیه السلام در اختیار ما قرار گرفته است انصافا روایاتی که از آن امام بزرگوار به ما رسیده باعث جامعیت فقه شیعه شده است.