سرویس سینمایی هنرآنلاین: بامداد افشار آهنگسازی فیلم‌هایی چون "مغزهای کوچک زنگ‌زده"، "تمارض"، "اعترافات ذهن خطرناک من" و "پوست" را در کارنامه خود دارد که فیلم آخر سال گذشته در جشنواره فجر سیمرغ بلورین بهترین آهنگساز را برای او به همراه داشت.

افشار در بخش اول گفت‌وگوی خود با هنرآنلاین که روز گذشته منتشر شد (اینجا)، از شروع کار خود در عرصه موسیقی، آهنگسازی در تئاتر و سینما و ورود به فضای طراحی صدا گفت. این هنرمند جوان در بخش دوم و پایانی گفت‌وگوی خود با هنرآنلاین از همکاری با برادران ارک در فیلم "پوست"، ساخت موسیقی فیلم "سینما شهر قصه"، فعالیت‌های گروه "اتاق" و ساخت ربات موزیسین می‌گوید که در زیر می‌خوانید:

مشخصاً اگر بخواهیم در مورد آهنگسازی فیلم "پوست" که  بر اساس موسیقی‌های "شمنیزم" است صحبت کنیم، شما برای ساخت این موسیقی فیلم چقدر روی موسیقی آن منطقه مطالعه کردید؟

واقعاً فیلم "پوست" یکی از شانس‌های بزرگ من در زمینه آهنگسازی بود. ممکن است شما برای چندین فیلم موسیقی بسازید تا درنهایت یک چنین پیشنهادی به شما بدهند. من این صحبت را به دلایل مختلف عرض می‌کنم که اولین دلیل آن به فضای خود فیلم برمی‌گردد که راجع به افسانه‌های محلی است. دوم به خاطر راوی داستان که عاشیق است و داستان را با ساز خود جلو می‌برد و آخر از همه به خاطر حضور دو کارگردان نوگرا مثل بهرام و بهمن ارک است که اجازه می‌دهند چنین موسیقی روی فیلمشان ساخته شود. حتی پیشنهاد اولیه که بیاییم موسیقی "شمنیزم" کار کنیم هم از سوی آن‌ها مطرح شد. اصلاً پایان‌نامه بهمن ارک در مورد نقاشی‌های محمد سیاه‌قلم است که من قبل از فیلمبرداری پایان‌نامه او را گرفتم و خواندم. این چهار عامل باعث می‌شود که یک آهنگساز بتواند خلاقیت خودش را نشان بدهد. من تقریباً می‌توانم بگویم مدیون این اتفاق سینمایی هستم. فکر می‌کنم اگر چنین پیشنهادی به یک آهنگساز دیگری هم داده می‌شد، شاید برای او هم چنین اتفاقی رخ می‌داد چون یک پیش‌زمینه‌ای از خود فیلم وجود دارد که دست آهنگساز را برای ساخت موسیقی باز می‌گذارد. من موسیقی‌های دیگری هم ساخته‌ام که آن‌ها دیده نشده‌اند چون شرایط آن فیلم‌ها این را حکم نمی‌کرد که موسیقی در آن‌ها پررنگ شود. من برای ساخت موسیقی فیلم "پوست" هم‌زمان با ساخت موسیقی تحقیقات تقریباً یک ماهه نیز داشتم. ما ابتدا یک بار موسیقی را ساختیم که با آن موافقت نشد و پس از تحقیقاتی که داشتیم یک موسیقی دیگر ساختیم که آن موسیقی مورد موافقت قرار گرفت. من از قبل یک سری اطلاعات در مورد موسیقی "شمنیزم" داشتم ولی باید اطلاعاتم بیشتر می‌شد.

بامداد افشار

برای فیلم "سینما شهر قصه" چطور؟ به هر حال این فیلم یک ادای دین به سینمای پیش از انقلاب است و این کار شما را سخت می‌کند چون در این فیلم از تصاویری استفاده می‌شود که مخاطب نسبت به آن پیش‌زمینه ذهنی دارد و می‌داند کدام فیلم است. درست است؟

موسیقی فیلم "سینما شهر قصه" بسیار جالب بود؛ از این جهت که آقای علی‌محمدی به من گفت می‌خواهم موسیقی این فیلم در ستایش سینما باشد. در بخش‌هایی از این فیلم از موسیقی‌های قدیم استفاده می‌شود که ما بتوانیم از آن بخش نوستالژی ماجرا بهره ببریم. حالا اینکه شما چه موسیقی بسازید که این وسط یک‌دفعه بیرون نزند و در ستایش سینمای ایران باشد، کار بسیار سختی بود. اولین کار سخت آن پروژه این بود که من باید خودم را به کل فراموش می‌کردم و خودم را در قالب آهنگسازان مهم آن دوره قرار می‌دادم تا بتوانم یک ترکیبی درست کنم تا مخاطب متوجه نشود موسیقی‌های انتخابی چطور وارد موسیقی‌های اورجینال می‌شود. من برای ساخت موسیقی "سینما شهر قصه" روی آثار آهنگسازان مطرح پیش از انقلاب، مانند واروژان و اسفندیار منفردزاده مطالعه کردم. البته آهنگسازان دیگری هم بودند ولی ما ترجیح دادیم فقط روی یکی از آن‌ها تمرکز کنیم و این‌طور شد که آقای منفردزاده را به خاطر استفاده از ساز سنتور و ملودی‌های درخشانشان انتخاب کردیم. برای ساخت این موسیقی مشخص شده بود که من باید از سازهای زهی استفاده کنم و در جهت ستایش آثار آقای منفردزاده از ساز سنتور بهره ببریم. از طرفی باید صداها را قدیمی می‌کردیم تا شبیه موسیقی‌هایی شود که ما روی پرده می‌بینیم. من مستر خروجی نهایی موسیقی فیلم "سینما شهر قصه" را از روی نوار رد کردم تا به‌اصطلاح صدای گرم‌تری بدهد. درنهایت در مرحله صداگذاری باز هم به‌واسطه افکت‌ها سعی کردیم آن‌ها را کمی قدیمی‌تر کنیم تا وقتی خروجی نهایی کار را می‌شنویم، فضای موسیقی پروژه دورنگ نشود.

خودتان فکر می‌کردید آثارتان در جشنواره سی و هشتم این‌قدر مورد توجه قرار بگیرد؟

 به‌خصوص پس از انتقالی که از تئاتر به سمت سینما داشتم، دوست داشتم که بتوانم خودم را در سینما تثبیت کنم و موسیقی‌های من در فیلم‌هایی که آهنگسازی آن‌ها را بر عهده دارم شنیده شوند،اما انتظار نداشتم که مثلاً فیلم "پوست" وارد بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر شود. تمام تلاشم را کردم که برای این فیلم‌ها موسیقی خوب بسازم و الآن بابت اتفاقاتی که افتاده بسیار خوشحال هستم.

به‌عنوان آهنگسازی که کارتان را از تئاتر شروع کردید، تا چه اندازه برای ورودتان به سینما برنامه داشتید؟

 از چند سال پیش زمانی که احساس کردم در تئاتر ایران آن کارهایی که باید انجام می‌دادم را انجام داده‌ام برای ورود به سینما برنامه داشتم. درواقع همه چیز برای من در تئاتر تکرار شده بود. حدود هفت سال من را به‌عنوان موزیسین تئاتر می‌شناختند و در تئاتر به یک دور باطل رسیده بودم. در سال‌های اخیر تئاتر برای من به‌شدت بار مالی پایینی داشت و زندگی من عملاً با تئاتر نمی‌چرخید. ضمن اینکه هیچ پیشرفت دیگری هم برای من حاصل نمی‌شد و به همین خاطر تصمیم گرفتم در تئاتر کمی گزیده‌تر کار کنم و کارهای درخور را انتخاب کنم. بر همین اساس هم در دو سه سال اخیر شاید فقط سه یا چهار پروژه تئاتری را پذیرفتم. یکی از آن‌ها پروژه "سی" بود که در آن پروژه به‌عنوان طراح صدا نقش داشتم. پس از آن در تئاتر "بینوایان" به کارگردانی آقای حسین پارسایی حضور داشتم که در آن پروژه بستر بزرگ‌تری برای طراحی صدا فراهم بود. علاوه بر این‌ها، در دو پروژه امیررضا کوهستانی که در آلمان اجرا شد نیز حضور داشتم که برای من تجربه بسیار جالبی بود. از جایی به بعد به این نتیجه رسیدم که می‌توانم در سینما آثاری را بسازم که ماندگارتر شوند. بسیاری از موسیقی‌هایی که من در سینما استفاده کرده‌ام، از موسیقی‌های تئاتری من بوده است. حتی در موسیقی فیلم "پوست" هم آثار موسیقی تئاتری من دیده می‌شود و به نظرم مفید واقع شده است.

بامداد افشار

درواقع می‌توانیم بگوییم که شما بیشتر به مانایی فکر می‌کردید؟ به هر حال تئاتر اثری در لحظه  است، ولی شما یک اثر سینمایی را بارها می‌توانید مرور کنید.

یکی از دلایل اصلی‌اش همین موضوع است. البته من همچنان تئاتر را دوست دارم و اگر فرصت حضور در کار درخوری پیش بیاید قطعاً دوباره در تئاتر کار خواهم کرد. اصولاً تئاتر و سینما را با هم مقایسه نمی‌کنم چون داستان متفاوتی دارند. اما طبیعتاً در سینما ماندگاری بیشتری وجود دارد. ما هنوز یک تاریخچه‌ برای آهنگسازان تئاتر در ایران نداریم. آن شأن و منزلتی که موزیسین تئاتر می‌تواند داشته باشد را در ایران نداریم، اما شرایط در سینما کمی بهتر است. من دارم در ایران زندگی می‌کنم و برایم اهمیت زیادی دارد که بتوانم خودم را به‌عنوان یک آهنگساز تثبیت کنم، وگرنه من نسبت به سه سال پیش اصلاً تغییری نکرده‌ام. یعنی همان کارهایی که در تئاتر انجام می‌دادم را امروز در سینما انجام می‌دهم. قاعدتاً در این مسیر پیشرفت هم حاصل می‌شود ولی منظور من این است که این شناختی که از من به وجود آمده به خاطر فضای سینما است، در صورتی که من پیش از آن 10 سال در تئاتر کار می‌کردم. به نظرم اهمیت زیادی دارد که هر هنرمندی مخاطب داشته باشد و بتواند مخاطب جذب کند.

اجازه دهید کمی هم به فعالیت‌های شما خارج از فضای تئاتر و سینما بپردازیم. گفتید که گروهی به نام "اتاق" دارید این گروه چگونه شکل گرفت و همکاری شما با آقای اصغر پیران از چه زمانی آغاز شد؟

به نظر خودم گروه "اتاق" مهم‌ترین کار من در سال‌های اخیر بوده است. من آقای پیران را از تئاتر پیدا کردم. او بازیگر درجه یک تئاتر است و صدای بسیار خوبی دارد و به همین خاطر ترجیح دادم که گروه "اتاق" را با ایشان شکل بدهم و امسال پاییز سومین آلبوم ما نیز منتشر خواهد شد. این آلبوم ما مربوط به موسیقی بوشهری است و فضای بوشهری دارد. یک بخش از خواندن آن نیز بر عهده آقای پیران است.

برای من جالب بود که شما برای کمک به دیده شدن بیشتر موسیقی‌تان هم دارید ویدئوآرت‌های خوبی می‌سازید و هم پرفورمنس‌های بسیار خوبی دارید. درواقع در آلبوم‌های شما می‌توانیم ترکیبی از موسیقی، سینما و تئاتر را ببینیم. آیا روی این موضوع فکر کرده بودید؟

همه این‌ها به طرز فکر یک آهنگساز برمی‌گردد. من در تئاتر، سینما و گروه موسیقی "اتاق" یک طرز فکر مشخص دارم. اصولاً کارهای من تصویری هستند و کانسپت دارند. کانپست داشتن از اهمیت زیادی برخوردار است. مثلاً کانسپت من در آلبوم "شهر- بازی" تهران بود و پرفورمنس و هنر ساندآرت را در آن می‌دیدم. جلوتر که رفتم دلم می‌خواست در آلبوم "بالانس" با ربات‌ها کار کنم. عملاً این کانسپت است که من را وادار می‌کند کارهای من به‌صورت تصویری باشند یا سازهایی بسازیم که نیازمند به دیده شدن باشند. فکر می‌کنم آلبوم‌های ما هم به این دلایل بوده که این‌طور پیش رفته است. البته قطعاً پیشینه من در سینما و تئاتر هم به این قضیه کمک می‌کند چون من اصولاً دارم برای تصویر موسیقی می‌سازم و ذهن من تصویرگرا است. حالا آن تصویر یا به‌صورت پرفورمنس و کلیپ بیرون می‌آید یا به‌صورت فایل صوتی.

برای همه آهنگ‌ها این کار را انجام می‌دهید یا فقط برای برخی از تک آهنگ‌ها؟

برای آلبوم "بالانس" چون ماه‌به‌ماه ترک‌هایمان را بیرون می‌دادیم، توانستیم ایده‌های تصویری که من در ذهنم داشتم را برای هر قطعه با ویدئو گرفتن پخش کنیم، اما در مورد آلبوم‌های دیگر این‌طور نخواهد بود. احتمالاً ابتدا آلبوم منتشر خواهد شد و بعد یک ویدئو مشخص برای کل آلبوم بیرون می‌آید.

شما برای یکی از کارهایتان دست به ساخت ربات موزیسین زدید. این ربات چطور ساخته شد و ایده آن از کجا آمد؟

قصه مفصلی دارد. در برج آزادی رباتی را دیدم که پیانو می‌زند و آهنگ‌های انقلابی می‌خواند. ضمن اینکه پیشینه خواندن آثار آیزاک آسیموف را هم داشتم. برای پایان‌نامه دوره لیسانسم تصمیم گرفتم که با آن ربات اجرا داشته باشم ولی نتوانستم از پس هزینه آن بربیایم و این اتفاق نیفتاد. مجدداً در دوره فوق لیسانسم تصمیم گرفتم با ربات‌ها اجرا داشته باشم و ربات‌ها را هم خودم بسازم و این کار را با دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی آغاز کردیم. از آنجایی که دانشگاه شهید بهشتی اولین دانشگاهی است که سه ربات نوازنده ساخته که سه اسم مشخص دارند. من با مکالمه‌ای که با این دانشگاه داشتم، متوجه شدم که متأسفانه بین استادان و دانشجویان دانشگاه  بر سر مالکیت ربات‌ها بحثی به وجود آمده که درنهایت آن ربات‌ها خراب شده‌اند. آن موقع که هنوز هزینه‌ها بالا نرفته بود، آن‌ها به من یک پیشنهاد مالی دادند که ما حاضر هستیم این ربات را دوباره برای شما بسازیم ولی رقم بالایی را گفتند که من دیدم این همکاری نمی‌تواند شکل بگیرد. درنهایت تصمیم گرفتم خودم با گروهم یک ربات بسازم. البته ربات‌هایی که ما ساختیم شاید چندان ربات‌های پیشرفته‌ای نباشند ولی کار گروه "اتاق" را راه می‌اندازند. من با بچه‌های دانشگاه صنعتی شریف و بخصوص محمد سپاهی ارتباط برقرار کردم که انسان بسیار درجه یکی است و او در ساخت ربات به من کمک بسیار زیادی کرد. ما مطالعات زیادی انجام دادیم تا توانستیم دو سه ربات بسازیم و امید داریم که در آینده تهیه‌کنندگان بهتری داشته باشیم تا بتوانیم ایده‌هایی که برای آلبوم "بالانس" در ذهنم داشتم را پیاده کنیم. چون این فقط بخشی از چیزهایی بود که درون ذهن من وجود داشت. من دوست داشتم ربات‌های قوی‌تر و پیشرفته‌تری بسازیم که در آن زمان میسر نشد.

بامداد افشار

قصد دارید به‌زودی این کار را انجام بدهید یا نه؟

واقعاً هزینه این کار از عهده من به‌تنهایی برنمی‌آید، اما اگر کسی باشد که چنین هزینه‌ای را تقبل کند انجام می‌دهم. من دوست داشتم یک دست رباتیک بسازم که کاملاً طبیعی باشد و بعد خواننده ما آن دست‌ها را بپوشد و کسی متوجه نشود دست‌های خواننده ربات است. در آن زمان که می‌خواستم چنین کاری را انجام بدهم به 300-400 میلیون تومان پول احتیاج داشتیم که چنین پولی را نداشتیم و درنهایت تصمیم گرفتیم یک دست ساده درست کنیم. اگر کسی پیدا شود که روی این طرح سرمایه‌گذاری کند، ما می‌توانیم آلبوم را با شکل و شمایل بهتر کار کنیم.

شما که در این فضا کار می‌کنید، فکر می‌کنید حضور یک آهنگساز یا حتی طراح صدا چقدر در مرحله پیش‌تولید در سینما اهمیت دارد؟

این سؤال را تقریباً نمی‌شود پاسخ داد. این اتفاق بستگی به روند نگاه کارگردان به موسیقی و عواملش دارد. من کاری مثل "مغزهای کوچک زنگ‌زده" را دارم که موسیقی آن قبل از فیلم ساخته شده است. یعنی من ابتدا موسیقی را ساختم و تحویل دادم و آن‌ها خودشان موسیقی را روی فیلم مونتاژ کردند. از طرفی فیلمی هم مثل "پوست" دارم که هم‌زمان و پا به پای تدوین و کارهای دیگر جلو رفتم. به همین خاطر نمی‌شود یک فرمول مشخصی برای آن در نظر گرفت که ما طبق آن پیش برویم. ما کسانی را داریم که در خارج از کشور آهنگسازی را انجام می‌دهند و در کنار عوامل فیلم حضور ندارند ولی کار بسیار خوبی هم تحویل می‌دهند. ساخت موسیقی اهمیت زیادی دارد که بدانیم در کدام منطقه است. مثلاً من برای فیلم "مغزهای کوچک زنگ‌زده" مجبور شدم بروم از چوپان‌های محله شمال کشورمان صدا ضبط کنم و یا برای فیلم "پوست" هم کلی صدای عاشیق گرفتیم. شاید اگر آهنگسازی خارج از کشور بود نمی‌توانست این‌گونه وارد عمل شود و کاری را ضبط کند. به همین خاطر می‌گویم بستگی به نوع پروژه دارد که بدانیم به چه نوعی از صدا و آهنگسازی احتیاج دارد.

در فضای فنی سینما چنین اتفاقی زیاد می‌افتد که برخی عوامل در خارج از کشور با گروه کار می‌کنند. ما بارها شنیده‌ایم که مثلاً فلان کمپانی خارجی برای سینمای ایران یک کار فنی مثل آهنگسازی فیلم را انجام داده است. آیا بچه‌های ایران آن‌قدر در این زمینه توانسته‌اند فعال باشند که مثلاً از سینمای هالیوود خواهان کار آن‌ها باشند؟

باید بگویم نظر من منفی است. تقریباً به خاطر تحریم‌هایی که ما داریم، اکثر پلتفرم‌های جهانی نظیر اسپاتیفای و ساندکلود برای ما بسته شده است. ما حتی یک کارت اعتباری درست هم نداریم که از آن طریق بتوانیم کارهایمان را در پلتفرم‌های جهانی به اشتراک بگذاریم. بر همین حساب بستر فراهم نیست که آثار آهنگسازان ایرانی دیده شود تا بتوانند با پلتفرم‌های جهانی همکاری کنند ولی قطعاً این استعداد بین آهنگسازان ایرانی وجود دارد که بتوانند همکاری داشته باشند. مدتی پیش یکی از آثار من در پلتفرم اسپاتیفای منتشر شد و شرکت تلویزیونی کانادایی "وایز" اثر من را خرید. یعنی آن‌ها خودشان من را از طریق اینترنت پیدا کردند. علاوه بر آن یک گروه ژاپنی به نام "اوزابا" هم من را از طریق اینترنت پیدا کردند و حالا ما می‌خواهیم باهم در یک پروژه همکاری داشته باشیم.

این روزها به غیر از آهنگسازی سریال "قورباغه" چه کارهایی در دست ساخت دارید؟

در پروژه‌ به اسم "گربه سیاه" به کارگردانی آقای کریم امینی و تهیه‌کنندگی بهران رادان کار می‌کنم و در حال حاضر مشغول ساخت موسیقی آن هستم. یک کار موسیقی فیلم کودک هم هست که احتمالاً آن را هم انجام بدهم.