سرویس سینمایی هنرآنلاین: فیلم سینمایی "لباس شخصی" به کارگردانی امیرعباس ربیعی در بخش نگاه نو سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد.

مهدی نصرتی، توماج دانش بهزادی، مجید پتکی، میلاد افواج، عماد درویشی در اولین فیلم بلند سینمایی ربیعی بازی می‌کنند که روایتی از حزب توده در اوایل دهه 1360 است. "لباس شخصی" امروز جمعه 18 بهمن در پردیس سینمایی ملت برای اصحاب رسانه نمایش داده خواهد شد.

به همین بهانه با این کارگردان جوان به گفت‌وگو نشستیم که در زیر می‌خوانید:

آقای ربیعی، چطور شد که رفتید به سراغ موضوع حزب توده و ایده آن از کجا شکل گرفت؟ چه اندازه بحث‌های انقلاب و اتفاقاتی که در آن سال‌ها در کشور رخ داده است باعث شکل‌گیری قصه این فیلم شد؟ و شما تا چه اندازه به اصل موضوع وفادار ماندید... آیا تخیل و قصه را هم وارد فیلمنامه کردید؟

علاقه من به ژانر سیاسی است و تمام فیلم‌های کوتاهی که کار کردم نیز در همین زمینه بود. موضوع حزب توده ابتدا من را جذب نکرد، چون شناختی نسبت به آن نداشتم. با این قصه از طریق یک دوست آشنا شدم و آن‌قدر دراماتیک و جذاب بود که رفتم به سراغ آن؛ ما در نوشتن فیلمنامه به اصل واقعیت وفادار بودیم، اما به هر حال یک فیلمنامه داستانی نوشتیم و مستند کار نکردیم و در نگارش آن برخی جاها از تخیل استفاده کردیم تا دراماتیزه شود، اما مراقب بودیم تا به اصل داستان خللی وارد نشود.

فیلم لباس شخصی

روند نگارش فیلمنامه چه مدت زمانی طول کشید و تا چه اندازه از ابتدا تا انتها که امروز بر روی پرده سینما دیده می‌شود این فیلمنامه با تغییر و تحول روبه‌رو شده است؟

تحقیق و پژوهش و نگارش حدود سه سال طول کشید و زحمت بسیاری برد، بخصوص مرحله تحقیق این واقعیت تاریخی و آنچه امروز بر روی پرده سینما دیده می‌شود، به‌شدت نزدیک است به آن فیلمنامه‌ای که کار کردیم. این نزدیکی هم به این دلیل است که بخشی از سکانس‌ها در ایام تولید به دلیل شرایط تولید حذف شد و مجبور شدیم یا جابه‌جایی داشته باشیم و یا بازنویسی کنیم. بخشی هم در مرحله تدوین به دلیل زمان و ریتم قصه حذف شد و بخشی هم بنا به دلایلی که نزدیک به جشنواره بودیم از فیلم حذف شد. اما درمجموع نزدیک بود به آنچه می‌خواستیم بسازیم.

عنوان فیلم چطور انتخاب شد؟

"لباس شخصی" به معنای مصطلح جامعه، به نیروهای امنیتی گفته می‌شود که در ظاهر فعالیتشان مشخص نیست. در وهله اول نام جذابی برای خودم بود و از این حیث که ما هم در فیلم یک موضوع امنیتی را دنبال می‌کنیم مرتبط با اثر است، اما جنبه‌های دیگری دارد که اگر بازگو کنم قصه لو می‌رود و دوست دارم مخاطب خودش با تماشای اثر به انتخاب این عنوان پی ببرد.

انتخاب بازیگران بر چه اساسی بود؟ بازیگران شما همگی از بازیگران تئاتر هستند که همین امر از نکات مثبت فیلم شماست که باعث شده برای مخاطب باورپذیرتر باشند، اما نکته‌ای که وجود دارد بحث گیشه است و فکر می‌کنید که این گروه تا چه اندازه می‌تواند در جذب مخاطب در گیشه موفق باشد؟

ما از بازیگران غیرچهره استفاده کردیم، چون فضای فیلمنامه یک فضای معمایی- جاسوسی است و ترجیحمان این بود که بازیگران پیشینه‌ای در ذهن تماشاگر نداشته باشند و ذهنیتی نسبت به آن‌ها وجود نداشته باشد. از سوی دیگر به دلیل هزینه بالای دستمزد بازیگران ترجیح دادیم از بازیگرانی بهره بگیریم که توقع مالی کمتری دارند، اما به ازای آن انرژی و انگیزه به‌مراتب بیشتری نسبت به بازیگران چهره دارند. سعی کردیم این هزینه را صرفه‌جویی کنیم و اگر قرار است در فیلم استفاده شود، در بخش تولید باشد تا دستمزد عوامل. از سوی دیگر با تعدادی از این دوستان در فیلم‌های کوتاهم همکار بودم و دوست داشتم در سینمای بلندم نیز همراهم باشند. به نظرم آنچه باعث فروش فیلم و جذب مخاطب می‌شود سوپراستار بودن بازیگر نیست، امروز تماشاگران سینما آن‌قدر حرفه‌ای هستند که دیگر این مسائل فریبشان نمی‌دهد و آنچه مهم است، فیلم خوب، بازی درخشان‌ و قصه جاندار است که سعی کردیم در این فیلم این اتفاقات بیفتد. بازخوردی که در جشنواره فیلم فجر از مخاطبان گرفتیم بسیار غافلگیرمان کرد، چرا که تماشاگر به‌شدت از فیلم راضی بوده و علیرغم این که بازیگر چهره نداشته ما را به‌شدت به اکران امیدوار کرد. البته که همه شرایط اکران ربطی به فیلم ندارد و مسائل پشت پرده و زد و بندهایی وجود دارد که از عهده ما خارج است. اما اگر واقعاً عدالت رعایت شود فیلم ما در این بخش نیز موفق خواهد بود.

فیلم لباس شخصی

رقابت در بخش نگاه نو امسال با برخی از فیلمسازان باتجربه‌ای که فیلم‌های قبلی‌شان در جشنواره‌ها خوش درخشیده است و صرفاً به دلیل پروانه نمایششان به این بخش آمده‌اند را چطور ارزیابی می‌کنید؟

رقابت بخش نگاه نو امسال بسیار جذاب است. فیلمسازان خوبی در این بخش داریم و فیلم‌های خوبی هم داریم و این نه‌تنها من را ناراحت نمی‌کند، بلکه برایم جذاب‌تر می‌شود، چراکه من عاشق رقابت هستم و عاشق این هستم که فیلمم در کنار فیلم‌های خوب دیگر دیده می‌شود. امیدوارم در داوری‌ها شایستگی‌ها مدنظر باشد تا مباحث دیگر؛ اما من از حضور فیلمم در کنار این فیلم اولی‌ها بسیار خوشحالم و ایرادی به دوستانی نیست که فیلم اولشان را نساختند اما در این بخش حضور دارند، چرا که این مسئله به آئین‌نامه جشنواره برمی‌گردد و دوستان اولین فیلم سینمایی‌شان را که برایش پروانه ساخت دارند در این بخش شرکت داده‌اند و فیلم اولی به‌حساب می‌آیند و از این حضور بسیار خوشحالم.

با توجه به سبک و سیاقی که فیلم شما دارد بسیاری از مخاطبان آن را نزدیک به آثار محمدحسین مهدویان می‌دانند، خود شما دراین‌باره چه نظری دارید و فکر نمی‌کنید این قیاس ممکن است به کار شما آسیب وارد کند؟

در مقایسه با آثار مهدویان و فیلم‌هایی که در این سال‌ها ساخته شده باید بگویم اتمسفری که قصه ما دارد با فیلم‌های او یکسان است و فیلم سال‌های اوایل دهه 1360 را از زاویه دید نیروهای امنیتی و اطلاعاتی مطرح می‌کند و از سوی دیگر طراح صحنه و طراح گریممان یکسان بوده است، اما ما سعی کردیم فیلم خودمان را بسازیم و از آن وام نگرفته‌ایم. لباس‌ها، گریم‌ها و اکسسوار صحنه ما شاید برای مخاطب تداعی فیلم "ماجرای نیمروز" را داشته باشد، اما ما سعی کردیم شبیه به واقعیت آن روز باشیم و "ماجرای نیمروز" نیز شبیه به واقعیت است و این بحث به این دلیل ایجاد شده است. ما سعی کردیم به جنس آدم‌ها، دکور، فضا، اتمسفر و اکسسوار دهه 1360 نزدیک شویم و فیلم خودمان را بسازیم در نوشتن فیلمنامه روایت خودمان را داشته باشیم، مستقل از دیگران و در کارگردانی، دکوپاژ و تکنیک نیز به همین شکل است.

اگر سازمان اوج به‌عنوان سرمایه‌گذار با شما همکاری نداشت فکر می‌کنید این فیلم ساخته می‌شد؟

به هر حال ما آن‌قدر می‌جنگیدیم تا فیلممان را بسازیم. سازمان اوج از ما حمایت کرد و من از آن‌ها سپاسگزارم که جسورانه وارد این میدان شد. ما سختی بسیار کشیدیم تا این ریسک از سوی سازمان اوج پذیرفته شود؛ من مسیرم را با آگاهی انتخاب کردم و ادامه می‌دهم، شاید در ساخت این فیلم دیرو زود می‌شد، اما تلاش می‌کردیم و این فیلم را می‌ساختیم. ضمن این که این مسیر ادامه دارد و فیلم‌های بعدی را محکم‌تر، قرص‌تر و با انگیزه بیشتری خواهم ساخت.