سرویس سینمایی هنرآنلاین: نخستین تجربه کارگردانی‌ حمیدرضا قربانی فیلم "خانه‌ای در خیابان چهل و یکم" بود که در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر در بخش نگاه نو حضور یافت و مورد توجه واقع شد. او این بار پس از گذشت چهار سال باز هم موضوعی اجتماعی را دستمایه کار خود قرار داد و فیلم "مغز استخوان" را ساخت که در بخش سودای سیمرغ حضور دارد و امروز چهارشنبه 16 بهمن‌ماه در پردیس سینمایی ملت به روی پرده می‌رود.

در خلاصه داستان فیلم که بخشی از دیالوگ‌های یک سکانس است، نوشته شده: "الان مسئله‌ی شما چیه؟! می‌خواین بگین قانونی نیست؟! یعنی اینجا همه‌چی همیشه قانونی اتفاق می‌افته؟! هممون درستیم؟! هیچکی هیچ غلطی نکرده تا حالا؟!" پریناز ایزدیار، جواد عزتی، بهروز شعیبی، بابک حمیدیان، نوید پورفرج، علیرضا میرسالاری در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند.

قربانی در گفت‌وگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره این فیلم توضیحاتی داده است که در زیر می‌خوانید:

آقای قربانی، چرا این وقفه چهار ساله میان فیلم اول و دومتان ایجاد شد؟

بعد از ساخت فیلم اول برای فیلم دومم به دنبال یک قصه ملتهب‌تر و فضایی بکر و جدید می‌گشتم که هم جذابیت‌های بصری داشته باشد و هم از طرفی روحیه اخلاقی من در آن جریان نیز دیده شود. وقتی با علی زرنگار دراین‌باره صحبت کردم که به دنبال سوژه‌ای جدید هستم که به‌روز و دارای ابعاد انسانی باشد و به تفکرات من نیز نزدیک باشد، او دو طرح پیشنهاد داد که مورد قبول واقع نشد و فرصت خواست به پیشنهاد‌های دیگری فکر کند. بعد از آن علی با این طرح برگشت و احساس کردم با فضای ذهنی من همراه است چرا که هم آن قصه ملتهبی را که می‌خواستم داشت و هم ریتم بهتری نسبت به فیلم اولم داشت. با همفکری هم طرح را جلو بردیم و به اینجا رسید که "مغز استخوان" شکل گرفت. هم در فیلم اول و هم در فیلم دومم عشق مادر و فرزندی دیده می‌شود و روابط افراد با هم اهمیت دارد.

 چرا عنوان"مغز استخوان" را برای فیلم انتخاب کردید؟

این عنوان معنای دووجهی دارد هم در ارتباط با قصه اول است که به پیوند مغز استخوان مرتبط است و هم در ارتباط با این است که گاهی فشار زندگی و اتفاقاتی که به همراه دارد باعث می‌شود تا فرد دچار استیصال شود که اصطلاحاً از ضرب‌المثل "کارد به استخوان رسیده" و برای شدت بیشتر گاهی از "کارد به مغز استخوان" رسیده استفاده می‌شود. درواقع کاراکترهای من وقتی به این دووجهی بودن فضا می‌رسند در چنین شرایطی قرار می‌گیرند و این فضا را تداعی می‌کنند.

فیلم مغز استخوان

انتخاب بازیگرانتان برچه اساسی شکل گرفت؟

از ابتدا که مشغول نگارش فیلمنامه بودیم به پریناز ایزدیار فکر می‌کردیم و در همان زمان هم با او صحبت‌های اولیه را انجام دادیم و زمانی که طرح را خواند اعلام آمادگی کرد و فضا را دوست داشت. جواد عزتی نیز به همین صورت بود و نقش را دوست داشت. بابک حمیدیان دیرتر به این جمع پیوست چرا که سر کار دیگری بود، حتی در مقطعی اعلام کرد که تداخل زمان‌بندی دارد و نمی‌رسد، اما در نهایت خودش را به ما رساند و به‌درستی و زیبایی نقش را ایفا کرد و همراه ما بود که من از این همکاری بسیار لذت بردم. نوید پورفرج نیز بازیگر جوانی است که وقتی فیلم دیده شود قطعاً مخاطبان متوجه چرایی انتخاب او خواهند شد چون به این نوع نقش نزدیک‌تر است. بهروز شعیبی از دوستان خوب و همراه من است و از نظراتش بسیار بهره بردم و به خاطر وجه اخلاقی که دارد حس کردم مثمر ثمر است و از او دعوت کردم.

آقای قربانی، از آنجایی که در یک سال گذشته اغلب آثار اجتماعی در گیشه بسیار مهجور واقع شده‌اند و بیشتر فروش به فیلم‌های کمدی تعلق گرفته است، فکر می‌کنید وضعیت سینمای اجتماعی به کجا خواهد رسید؟

من به‌عنوان فیلمساز نمی‌توانم خودم را حذف کنم. شاید برخی از دوستان به این نتیجه برسند که از عرصه اجتماعی به سمت ساخت فیلم کمدی بروند که در گیشه موفق باشد، اما به نظر من باید استقامت داشت و با این مسئله مقاومت کرد. یافتن سوژه بکر و رفتن به آن سمت می‌تواند اتفاق خوبی باشد که گاهی برخی از آن کپی‌برداری می‌کنند و همین عامل نیز موجب می‌شود هر بار موجی از آثار اجتماعی شبیه به هم راه بیفتد. مثلاً فرهادی بعد از این که "درباره الی" را ساخت بسیاری از آثار او کپی کردن و یا حتی وقتی روستایی "ابد و یک روز" را ساخت نیز این جو به راه افتاد. هرکسی باید اندیشه خودش را بسازد و برای آن مقاومت داشته باشد. بچه‌های جوان این روزها روی سوژه‌های بکر و نو کار می‌کنند که این بسیار اتفاق خوبی است. سینمای ما به سینمای کمدی نیز نیاز دارد و آن هم از نوع خوبش مورد احترام است، اما این که بگوییم سینما به اشباع رسیده است خوب نیست و بچه‌ها برای انتخاب سوژه‌های اجتماعی باید دقت بیشتری کنند و به دنبال موضوعاتی باشند که با مخاطب ارتباط بهتری برقرار کند. متن قصه من حرف بزرگی به همراه خود دارد که زیر قصه فیلمم است. اگر می‌خواهیم به سینمای اجتماعی مورد مقبول بیننده برسیم باید خود را به‌روز کنیم و فیلم‌هایی بسازیم که دغدغه‌مند باشند و مخاطب با آن‌ها همزادپنداری کند. اگر این‌طور باشد قطعاً موفق می‌شوند. باید معضلاتی که وجود دارد را با زبان سینما و جذابیت‌های بصری آن بیان کنیم. درواقع فیلمسازان جوان باید سعی کنند سوژه‌ها را با پرداخت قوی دوست‌داشتنی کنند.

شما پیش از این که وارد عرصه کارگردانی شوید تدوین انجام دادید و هنوز هم این کار را می‌کنید، آیا در این فیلم هم تدوین را خودتان انجام دادید؟

خیر خانم هایده صفی یاری و مریم نراقی با هم این کار را انجام دادند. برعکس آنچه بسیاری می‌گویند کارگردان نمی‌تواند از سکانس‌های خود بگذرد و کارش را تدوین کند من به‌راحتی از سکانس‌ها می‌گذرم و این را در قبال فیلم سایر همکاران نیز انجام می‌دهم و به کوتاه کردن سکانس‌ها اهمیت می‌دهم. اما در مورد این فیلم خانم صفی یاری با مهارت بالای خود این کار را انجام داد و الان بسیار از این اتفاق راضی هستم.

فیلمنامه شما از زمان نگارش تا زمانی که روی پرده رفت تا چه اندازه با تغییر و تحول مواجه شد؟

هشت بار فیلمنامه بازنویسی شد و نظراتی داشتیم و تغییراتی انجام دادیم و تنها قصه اولیه در فیلمنامه ماند تا تکمیل شد و پس از آن در مرحله اجرا و فیلمبرداری درصد زیادی تغییر نکرد و به فیلمنامه وفادار ماندیم و تنها جاهایی که با خوانش من همراه نبود ورود کردیم درواقع فیلمنامه علی زرنگار در مرحله پایانی کامل بود و همان را اجرا کردیم.

شما هم به دورخوانی پیش از ضبط معتقد هستید و آن را برای بازیگر و حتی کارگردان و عوامل پشت صحنه لازم می‌دانید؟

بله ما دو ماه تمرین کردیم و فضای تمرینی بسیار زیادی داشتیم و در این دورخوانی‌ها بیشتر روی حواشی قصه، پیدا کردن کاراکترها، شناسنامه آن‌ها و پیش قصه آن کار کردیم و تمرین داشتیم.

آقای قربانی، فیلم اول و موفقیت آن تا چه اندازه در کارنامه کاری یک کارگردان می‌تواند اثرگذار باشد؟

وقتی فیلم به فیلم کار می‌کنید نکاتی را هر بار پیدا می‌کنید که بسیار به شما به‌عنوان فیلمساز کمک می‌کند. من خودخواه نیستم چرا که در سینما مخاطب حرف اول را می‌زند ما برای مردم فیلم می‌سازیم و دوست داریم که آن‌ها راضی باشند. من نظرات را گوش می‌کنم و شنیدن آن‌ها برای فیلم بعدی به من کمک می‌کند. وقتی فیلم اول را ساختم متوجه شدم که مخاطب خاص بیشتر همراه این فیلم بود تا مخاطب عام، به همین دلیل فکر کردم ریتم و تمپو در کار دوم باید بیشتر باشد و این کشش را به وجود بیاورد تا مخاطب کامل در خدمت فیلم باشد و زمانی که در سالن حضور دارد کل حواسش را به فیلم بدهد. در این چند روز نیز حس کردم این اتفاق افتاده است و همه فیلم را دیدند و با آن همراه شدند. شاید مشکلاتی با قصه داشته باشند که البته در بازخوردها و صحبت‌هایی که با مخاطبان دارم اشاره می‌شود و به من برای فیلم بعدی کمک می‌کند. فیلم به فیلم باعث می‌شود تا شما مشکلاتتان را رفع کنید و در فیلم بعدی شاهد اتفاقات و پختگی بیشتری باشید.

با توجه به این که در بخش سودای سیمرغ سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر حضور دارید، جشنواره را چطور ارزیابی می‌کنید؟

درست است که جشنواره ویترین سینمای ایران است، اما این به معنای آن نیست فیلم‌هایی که از جشنواره بیرون ماندند آثار خوبی نبودند و فیلم‌هایی که در جشنواره نمایش داده می‌شوند فیلم‌های خوبی هستند. اگر فیلم "عنکبوت" از جشنواره بیرون است به معنای نبود این فیلم در سینما نیست. جشنواره بیشتر بر مبنای یکسری سلایق پیش می‌رود که ثابت نیست. در جشنواره امسال شاهد گوناگونی ژانرها هستیم و این باعث می‌شود تا همه سلیقه‌ها را در بربگیرد. فکر می‌کنم سال بعد در گیشه سینمای موفقی داشته باشیم و با صحبتی که داشتم برآیند مثبتی دارد و اگر اتفاق اجتماعی عجیبی رخ ندهد و مردم با فراغ بال جریان زندگی را ادامه دهند، حتماً با این آثار سال خوبی را برای سینما خواهیم داشت. البته بازهم تأکید می‌کنم این سال خوب صرفاً به آثار حاضر در جشنواره برنمی‌گردد و تمامی فیلم‌های خارج از جشنواره نیز محترم هستند و باید دیده شوند.

و سخن آخر؟

 امیدوارم برای همه در سینمای ایران شاهد اتفاقات خوبی باشیم.