سرویس سینمایی هنرآنلاین: فریبا رمضان‌پور از جمله گویندگانی است که پس از انقلاب وارد این عرصه شد و در آثار بسیاری در مقام گوینده به صحبت پرداخت. او علاوه بر گویندگی در رادیو و دوبله در فضای تبلیغات نیز خوش درخشید و از آن زمان به شکل تخصصی این راه را ادامه داد. او معتقد است در تمام دنیا افرادی گوینده تبلیغات هستند که بسیاری از آن‌ها مانند سوپراستارها برای مردم قابل باور و اعتماد هستند زیرا به دلیل شهرت و محبوبیت در آن زمان کوتاه می‌توانند این باور را در مخاطب ایجاد کنند. با او که چهارشنبه‌ها صدایش را از رادیو پیام می‌شنویم در یکی از روزهای پاییزی به گفت‌وگو نشستیم و درباره دوبله و گویندگی به صحبت پرداختیم که ماحصل این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید:

خانم رمضانپور، چطور شد که وارد عرصه دوبله و گویندگی شدید و این علاقه از کجا نشأت گرفته است؟

من برخلاف بسیاری از جوانان که امروز عاشق و شیفته دوبله هستند و برای رسیدن به هدف خود به هر دری می‌زنند، بسیار اتفاقی وارد این عرصه شدم. در واقع یکبار که برای تماشای یک مسابقه تلویزیونی دعوت شده بودم، همانجا ابراز تمایل کردم که از نزدیک بخش دوبله را هم ببینم  و پس از دادن تست و پذیرش در دوره‌های آموزشی آن شرکت کردم. در آن زمان به من گفتند که برای گویندگی و دوبله مناسب هستم و انگیزه بیشتری برای ادامه مسیر پیدا کردم و علاقه‌ام به هنر دوبله بیشتر شد. از میان اعضای خانواده ما فرد دیگری در این عرصه حضور نداشت و نمی‌توان گفت فعالیت در این عرصه بینمان موروثی بود، اما پس از ورود جدی به حوزه دوبله و گویندگی به این مسئله معتقد شدم که حتی بازی‌های کودکانه هم با این جریان بی ارتباط نیست. آن زمان الگوی من یکی ازخوانندگان بود و از او تقلید می‌کردم، برای عروسک‌ها و کتاب‌هایم صحبت می‌کردم و به سخنرانی همچون معلمان بسیارعلاقه‌مند بودم، اما این که از ابتدا به طور خاص بر روی هنر دوبله تمرکز کنم، خیر اینطور نبود.

فریبا رمضانپور

شما در همان گروهی قرار داشتید که برای نخستین بار آموزش در زمینه دوبله را فرا گرفتند؟

خیر. ما به عنوان گروه دوم پس از انقلاب اسلامی ایران وبه فاصله کوتاهی پس از گروه اول وارد این عرصه شدیم.

چه تفاوتی میان دوبلورهای دوره اول و دوم وجود داشت؟

برای گروه اول، کلاس‌های آموزشی از سوی استادانی همچون مرحوم کسمایی برپا شده بود. در حالی که برای گروه دوم این کار انجام نشد و بخش تئوریک آن حذف شد. دوره کارآموزی من حدود سه سال و با حضور مستمر در استودیوهای دوبله و کنار استادان این حرفه سپری شد. دوبله را باید در کنار گویندگان بزرگ آموزش دید و اگر من صبح تا شب هم برای شما درباره هنر گویندگی صحبت کنم شما در عمل چیز زیادی نخواهید آموخت. هیچ کلاسی آن زمان در راستای آموزش ما برگزار نشد و ما دوبله را با حضور در کنار گویندگان بزرگ یاد گرفتیم اما صداوسیما کلاس‌هایی را برای گروه اول برگزار کرد، اما طبعاً این دوره‌ها پاسخگوی نیاز موجود نبود که برای ما هم برگزار نشد. من در سه سال کارآموزی پله به پله و با تجربه کردن کارهای کوچک آموزش این عرصه را پشت سر گذاشتم و با تکیه بر این تجربه معتقدم که اگر فردی برای نخستین بار و در تجربه اول بخواهد به عنوان شخصیت اول یک اثر گویندگی کند در واقع در حق او جنایت شده است. طی این سه سال و هربار که بر حجم میزان دیالوگ‌های من افزوده شد بسیار ذوق می‌کردم و همین پروژه‌های کوتاه بود که فن گویندگی را به من آموخت و من پس از چهار سال گویندگی یک نقش جدی را بر عهده گرفتم.

نخستین بار چه زمانی این اتفاق افتاد؟

من با گویندگی نقش سارا به عنوان پرستار سریال "شمال شصت" که آن زمان از شبکه سه در 100 قسمت پخش شد به این عرصه معرفی شدم و اثر خاطره‌انگیزی هم برایم بود.

خانم‌ها به دلیل نوع و جنس صدا هم می‌توانند بجای کودکان صحبت کنند و هم در پروژه‌های انیمیشن بهتر و بیشتر می‌توانند تیپ سازی کنند. این موضوع تا چه اندازه برای شما به عنوان یک امتیاز محسوب می‌شود؟

به یاد دارم نخستین فعالیت‌های من با انیمیشن رقم خورد و با توجه به شیوه تیپ گویی موجود در انیمیشن، تجربیات قابل توجهی را در این زمینه به دست آوردم. حتی بسیاری از دوستان که کار را با انیمیشن آغاز کردند در این حوزه ماندگار شدند و صدای گویندگانی همچون خانم‌ها حجت و افشاری خاطرات بسیار زیبایی را برای همه ما رقم زدند. به یاد دارم روزی آقای افشاریه به من گفتند که توصیه می‌کنم با صدای خودت صحبت کنی و از تغییر صدا و تیپ گویی پرهیز کنی، به جای کودکان صحبت نکنی و بیشتر در قالب خانم‌های جوان گویندگی را انجام بدهی.  این توصیه را پذیرفتم و مدتی هم کم کار شدم  ولی در ادامه با صدای خودم به کارم ادامه دادم، اما  اکنون و با گذشت سال‌ها بسیار علاقه دارم که به جای نقش‌های کودکانه و انیمیشن صحبت کنم. چرا که شیطنت‌های ناخودآگاه همکاری با گروه دوبله کار ویژه کودکان و انیمیشن همواره برایم جذاب است.

در عرصه دوبله، جنسیت افراد تا چه اندازه موجب شده تا دچار تبعیض شوید و به طور مثال از دستمزد پایین‌تری نسبت به گویندگان مرد برخوردار باشید؟ 

دستمزدهای ما هم در تلویزیون و هم خارج از آن تعریف شده است. ما جدول مشخصی برای دستمزدهایمان داریم. ضمن اینکه بیرون از سازمان هر یک از گویندگان می‌توانند دستمزد مشخصی را برای خود تعیین کنند. البته به دلیل مدیریت خوب سازمان، در حال حاضر دستمزدهای داخل و بیرون سازمان تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. در بخش تبلیغات هم خودم دستمزدم را تعیین می‌کنم و در تمامی موارد از میزان ارقام پرداختی رضایت دارم.

فریبا رمضانپور

از چه زمانی وارد فعالیت در رادیو شدید؟

زمانی که کار دوبله را آغاز کردم، همزمان برای حضور در رادیو نیز تست گویندگی دادم، اما رادیو را به دلیل وقت و زمان بسیاری که حضور در استودیوهای دوبله در زمان کارورزی از من می‌گرفت رها کردم، ولی پس از مدتی و با تأسیس شبکه سه سیما، با حضور در برنامه "چشم اندازی به جهان" در تلویزیون دیده شدم و از آن پس برای حضور در "برنامه عصر بخیر تهران" رادیو دعوت شدم و یک هفته در میان در این برنامه زنده در رادیو تهران حضور پیدا کردم. درواقع کار رادیو را با راه‌اندازی رادیو تهران آغاز کردم و بلافاصله پس از افتتاح رادیو پیام، همکاری من با این شبکه نیز آغاز شد که تا به اکنون این همکاری ادامه داشته و چهارشنبه‌ها به شکل نیم روزی در این شبکه شیفت دارم.

شما دوره ای را هم با آقای نوذری همکاری داشتید.

بله. البته آن زمان همکاری من با رادیو بیشتر بود و خاطرات بسیار خوشی در کنار ایشان داشتم. روحشان شاد.

آیا می‌توان تفاوتی میان گویندگی رادیو و دوبله قائل بود؟

تفاوت مهم این است که من در زمان گویندگی فریبا رمضانپور هستم و هر آنچه از من شنیده می‌شود و هر متنی که خوانش می‌شود از شخصیت واقعی من نشأت می‌گیرد، اما در هنر دوبله ما در قالب آن شخصیتی که قرار است به جای او صحبت کنیم در می‌آییم. مثلاً من می‌شوم جنیفر لارنس و یا شخصیت‌های دیگر؛ شما در دوبله شخصیت جدیدی را خلق می‌کنید و اگر صدا و تصویر از یکدیگر جدا شوند، حس و حال به دل نمی‌نشیند و اثر بی روحی خلق می‌شود که ارزشی ندارد. من در زمان دوبله خودم را به شکل کامل کنار می‌گذارم. اخیراً فیلم "گرگم به هوا" را در بیرون از سازمان دوبله کردم. کاراکتر من در آن اثر هیچ ارتباطی با فریبا رمضان‌پور ندارد اما به شدت آن شخصیت و دیالوگ‌هایش را دوست دارم. یا دوبله یکی از نقش‌های جنیفر لارنس در "بازی گرسنگان" مربوط به شخصیت مظلوم و معصومی است که وارد یک بازی خطرناک شده و باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کند و صدای من باید کاملاً با آن کاراکتر همخوانی پیدا می‌کرد.

صدای شما از جایی به بعد در آنونس‌های تبلیغاتی نیز شنیده شد. آیا صدای شما در این عرصه یک برند است یا شیوه دیگری از گویندگی توسط شما به منصه ظهور رسیده است؟

می‌توانم بگویم جنس دیگری از گویندگی همراه با صدای شخص فریبا رمضان‌پور است؛ اما باز هم کاری است که مختص من است. مشابه مرحوم باغی که معتقدیم شبیه به هیچ فرد دیگری نبودند. به ویژه زمانی که در این بخش تبدیل به یک برند می‌شویم باید مراقب این مسئله باشیم. مهمترین تجربه من در زمینه تبلیغات، تبلیغ محصولات رشد به ویژه کیک رشد بود و بعدها تجربیات دیگری را هم پشت سر گذاشتم اما شما پس از مدتی در این زمینه هم تجربه مختص آن را به دست می‌آورید. یکی از ویژگی‌های تبلیغات این است که شما در زمان کوتاه باید حق مطلب را ادا کنید و این باور را به بیننده و شنونده برسانید که به پیام تبلیغاتی شما اعتماد و از آن برند خریداری کند. در تمام دنیا افرادی گوینده تبلیغات هستند که بسیاری از آن‌ها مانند سوپراستارها برای مردم قابل باور و اعتماد هستند زیرا به دلیل شهرت و محبوبیت در آن زمان کوتاه می توانند این باور را در مخاطب ایجاد کنند. متأسفانه اهمیت مقوله گویندگی در تبلیغات که من علاقه بسیاری به آن دارم و بسیار هم بر روی آن حساس هستم، چندان جا نیفتاده است در حالیکه با یک مطالعه در می‌یابیم جاهایی که به پیشرفتی در این زمینه دست یافته‌اند افراد مهمی گوینده تبلیغات بوده‌اند اما از جایی به بعد توجه درستی به این بخش نشد و برای صرفه جویی در هزینه‌ها، افرادی گویندگی تبلیغات را بر عهده گرفتند که تخصصی در این زمینه ندارند و واحد بازرگانی سازمان هم بر خلاف سال‌های آغازین رشد این بخش، به مرور توجه زیادی به کیفیت گویندگی در تبلیغات نداشت. زمانی صدای هر فردی مخصوصاً برای تبلیغات به روی آنتن نمی‌رفت و پیشینه کاری افراد از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود. این دقت در حال حاضر وجود ندارد و صداهای ناهنجاری در تبلیغات به گوش می‌رسد.

آیا ورود به این بخش نیازمند آموزش خاص و ویژه‌ای است؟

قطعاً. البته هم آموزش و هم کسب تجربه از اهمیت بسزایی برخوردار است که هر دو زمانبراست. امروز می‌بینم که وقتی بازیگران تئاتر وارد حیطه گویندگی تبلیغات می‌شوند از آنجایی که سواد لازم برای حضور در این عرصه را دارند برای مردم باور پذیرترند. متاسفانه امروز بسیاری از گویندگان تبلیغات عملکرد خوبی ندارند. من به توصیه مرحوم آقای باغی وارد این کار شدم و گویندگی تبلیغات را کنار ایشان آموزش دیدم. امروز خوشبختانه بزرگان بسیاری همچون آقایان جلیلوند، طهماسب و تهامی وارد این عرصه شده‌اند. اگر فردی بخواهد در این زمینه پیشرفت کند باید تجربه گویندگی رادیو و دوبله را پشت سر گذاشته باشد. نداشتیم افرادی که بدون این تجربیات به موفقیتی در زمینه گویندگی تبلیغات دست یابند. من پس از 15 سال پشت سر گذاشتن تجربه دوبله و گویندگی رادیو وارد حیطه تبلیغات شدم. الفبای این کار را می‌دانستم، پس صرف علاقه به این کار نمی‌شود وارد این عرصه شد. علاقه شرط لازم است، اما کافی نیست.

فریبا رمضانپور

آیا داشتن صدای خوب می تواند فردی را به عنوان یک گوینده موفق معرفی کند؟

اگر بگویم خیر نحوه ورود خودم به این عرصه را زیر سؤال برده‌ام. به عقیده من افرادی که صدای خوب دارند می‌توانند دراین زمینه تست دهند، اما توصیه‌ای برای حضور در کلاس‌های آموزشی این عرصه ندارم. به عقیده من بهترین راه برای ورود به عرصه دوبله همان صداوسیماست که نسبت به افراد متعهد است، کما اینکه سال‌های اخیر تعداد زیادی از جوانان وارد این عرصه شده‌اند. من در سال‌های اخیر به عنوان کارشناس در زمان تست برخی از این افراد حضور داشتم و شاهد بودم که صداهای خوبی در حال معرفی شدن به این عرصه است اما از جایی به بعد، صبر، حوصله و استعداد و تحمل مشکلات از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است چرا که قرار نیست فردی یک شب دوبلور شود و حتی کلاس‌های آموزشی چندماهه هم دستاورد چندانی به دنبال نخواهد داشت.

در چنین شرایطی و علی رغم وجود چهره‌های مستعد برای ورود به عرصه دوبله و گویندگی، تکلیف عدم تناسب میان عرضه و تقاضا با وجود کاهش چشمگیر خرید آثار خارجی چه می‌شود؟

این تصمیمی است که واحد دوبلاژ اتخاذ کرده و بسیاری از دوستان برای زمان نیاز رزرو در نظرگرفته می‌شوند. مسئولینی هستند که بر اساس نیاز و بدون هیچگونه حب و بغضی این تصمیم را می‌گیرند اما به هر روی ظرفیت محدود است.

آیا دوبله‌ها و استودیوهای زیرزمینی به این روند کمک می‌کنند؟

من با عنوان استودیوهای زیرزمینی مخالفم چرا که تعداد زیادی از جوانان علاقه‌مند و مستعد در این بخش فعالیت دارند. من هم به دلیل ضوابط و قوانین سندیکای گویندگان حاضر به همکاری با آن‌ها نشدم. امروز شرایط مشابه با آن زمان که من وارد عرصه دوبله شدم نیست. در حال حاضر متأسفانه شخص یا گروهی در قالب سندیکای جوانان راه را برای حضور در عرصه دوبله باز کرده‌اند و این مسئله انشعاب پیدا کرد و مشکلاتی به وجود آورد. اگر این سندیکاها به دست افراد متبحر هدایت شود می‌تواند با موفقیت همراه باشد و به نفع همه است. اتفاقی که افتاده این است که افراد علاقه‌مند می‌توانند وارداین گروه‌ها شوند اما متأسفانه بسیاری از آن‌ها در ادامه مسیر و انتها آسیب می‌بینند.

 آیا این دست آثار از کیفیت قابل قبولی برخوردارند؟

در بخش انیمیشن آثار خوبی ارائه و موفقیت‌هایی حاصل شده است اما آثار شاخص در این حوزه وجود نداشته است.

روند کاهش کیفیت نه فقط در این بخش که در آثار پخش شده از سوی صداوسیما همچون سریال‌های کره‌ای هم متاسفانه دیده می‌شود. مشکل کار کجاست؟

دلیل پخش سریال‌های کره‌ای، علاقه مندی طیف وسیعی از مخاطبان به این آثار است. به طور مثال  پیام‌های بسیاری برای ما می‌فرستند که آیا به تازگی سریال کره‌ای دوبله کرده‌ایم یا نه. آثار جدیدی هم به ویژه در قالب فیلم‌های خارجی دوبله و پخش شده‌اند. به طور مثال برای ایام نوروز آثار بسیار خوبی دوبله شدند. امابه تازگی مدیریت سازمان بر روی این مسئله دقت قابل توجهی دارد. البته انتخاب مدیر دوبلاژ به عنوان یک شاخصه مهم در رهبری پروژه اهمیت دارد و انتخاب نادرست گوینده از سوی مدیر دوبلاژ موجب به وجود آمدن ناهنجاری در کار می‌شود. مدیر دوبلاژ به مثابه کارگردان یک اثر است که باید دقت زیادی در چینش گویندگان داشته باشد.

فریبا رمضانپور

روند رسیدن به موفقیت در کار مدیریت دوبلاژ چیست؟

 از آنجا که خودم هم تجربیاتی در این زمینه داشته‌ام معتقدم که مدیریت دوبلاژ روند دشواری  دارد. به هر روی پس از رسیدن به درجه‌ای از رشد می‌توان وارد این کار شد، اما جوانب احتیاط را باید رعایت کرد. یک مدیر دوبلاژ باید بتواند اشتباهات گویندگان را به سمت مسیر درست هدایت و رهبری کند پس یک مدیر دوبلاژ باید خود یک گوینده متبحر باشد و با انصاف انتخابات درستی برای هر پروژه داشته باشد. مدیر دوبلاژ باید برداشت درستی از شخصیت‌های آثار داشته باشد و در زمان مشاهده نسخه خارجی، به درستی تشخیص دهد که کدام گوینده انتخاب درستی برای فلان شخصیت با این مشخصات است. شاید مدیر دو یا سه انتخاب داشته باشد، اما اگر اولویت‌ها به هر دلیل حاضر نشوند، نتیجه کار قابل قبول نخواهد بود. البته گویندگانی مانند آقایان والی زاده و خسرو شاهی همچنان می‌توانند به جای بازیگران جوان صحبت کنند چون جنس صدایشان این را ایجاب می‌کند. به هر روی هم خوانی صدای دوبلور با شخصیت بازیگر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

شما به عنوان مدیر دوبلاژ تا چه اندازه تلاش می‌کنید صداهایی نزدیک به صدای بازیگر اصلی اثر را انتخاب کنید؟

گاهی صدای بازیگر اصلی فیلم یا سریال ممکن است مدیر دوبله را فریب دهد، اما صدا ربطی به تصویر ندارد. اگر به بسیاری از بازیگران آمریکایی دقت کنید این را متوجه می‌شوید که به طور مثال گاهی یک صدای بسیار بم از دهان یک خانم 25 ساله شنیده می‌شود. من نمی‌توانم به جای او یک صدای مسن و بم را انتخاب کنم. وقتی آن بازیگر دارای یک چهره جوان و شیرین است من به عنوان مدیر دوبلاژ ناخودآگاه مثلا به یاد مینو غزنوی می‌افتم. چهره و بازی در انتخاب دوبلورها مهم است. گاهی اوقات یک صدا برای یک بازی و نقش مناسب نیست. گاهی یک صدا به شدت مثبت است اما برخی این قابلیت را دارند که بتوانند بر روی کاراکترهای مختلف صحبت کنند. مدیر دوبلاژ باید این ویژگی صدای گویندگان را به خوبی بشناسد. صدای اکثر این گویندگان در ذهن من و دیگر همکاران در مقام مدیریت دوبله وجود دارد و با دیدن شخصیت‌ها، خیلی زود صدای مورد نظر در ذهنمان متبادر می‌شود. بدون شک انتخاب صداهای بی ربط، نارضایتی مخاطب را به دنبال خواهد داشت.

اما این واقعیت وجود دارد که بسیاری از بازیگران خارجی و آثارشان به دلیل انتخاب صدای گویندگان درایران مورد توجه قرار گرفتند و ماندگار شدند.

در گذشته افراد بر اساس صدای خاص یک بازیگر به سینما می‌رفتند و تغییر این صداها به آشوب و اعتراض منتج می‌شد. حتی در فیلم‌های فارسی هم این اتفاق رخ می‌داد.

زمانی به دلیل نبودن امکان صدابرداری همزمان، بسیاری از بازیگران وارد فضای دوبله شدند و به جای خود صحبت کردند. امروز کمتر اثر ایرانی دوبله می‌شود فضای دوبله تا چه اندازه برای ورود سلبریتی‌های سینما باز است؟ این اتفاق در مورد برخی انیمیشن‌ها رخ داده است.

زمانی بازیگرانی مانند فردین و بهروز وثوقی قرارداد کاری‌شان را بر اساس استفاده از فلان دوبلور به جای نقششان می‌بستند و در این راستا بارها و بارها آقای جلیلوند گوینده نقش این بازیگران بودند. پس از انقلاب به یاد دارم که تا حدود 10 سال تعداد زیادی از فیلم‌های فارسی دوبله می‌شدند، اما به مرور کارگردانان این تصمیم را گرفتند که بهتر است صدابرداری بر سر صحنه انجام شود، در حالیکه گویندگان از این تصمیم چندان استقبال نکردند. به یاد دارم زمانی که برای همکاری در پروژه دوبله سریال "کلاه پهلوی" اثر مرحوم دری دعوت شدم، بجای صدای بهاره کیان افشار تست می‌گرفتند و وقتی من یک جمله را گفتم، ایشان از نتیجه کار راضی بودند و گفتند این صدا مناسب این تصویر است و برای آن کار انتخاب شدم.

آیا در ایران و به ویژه در حوزه دوبله انیمیشن، آثار به واسطه اسامی گویندگان مورد توجه قرار می گیرند و به فروش بالا دست می‌یابند؟ اتفاقی که در اروپا بسیار رایج است و بعضا به خاطر صدای بازیگران مطرح این آثار مورد توجه واقع می‌شوند.

در ایران بسیاری از چیزها بر روی اصول حرکت نمی‌کنند. متأسفانه خیلی از حرفه‌ها تبدیل به تجارت شده است و بر مبنای رقم قراردادها به پیش می‌روند. بر این اساس مشاهده می‌کنیم که صاحبان آثار با رقمی که سندیکای گویندگان قدیمی مشخص می‌کنند مخالف هستند و برایشان صرفه اقتصادی ندارد پس به سراغ دیگر گویندگان با رقم‌های پایین‌تر می‌روند و نتیجه آن می‌شود که آثاری با کیفیت پایین ارائه می‌شوند. در واقع آن‌ها می‌خواهند با هزینه کم آثاری را روانه بازار کنند. به همین دلیل است که بسیاری از حرفه‌ای‌های این حوزه کم کار شده‌اند. دوبله برای عده‌ای تبدیل به دلالی و "بیزینس" شده است. متأسفانه افرادی وارد این عرصه شده‌اند که هیچگونه شناختی راجع به گویندگی ندارند، چهره‌ها را نمی‌شناسند، شناختی از توانایی گویندگان ندارند و فقط از این طریق تجارت می‌کنند. زمانی افرادی وارد این کار می‌شدند که همه یکدیگر را می‌شناختند و به خلق و خوی هم آشنا بودند.

فریبا رمضانپور

آیا در عرصه دوبله هم تفکیکی میان گویندگان برای گویندگی نقش‌های منفی یا مثبت وجود دارد به طوریکه مثلاً فلان گوینده را به عنوان نقش منفی یا مثبت بشناسند؟

تجربه کاری گویندگان، قابلیت صدای آن‌ها را مشخص می‌کند. به طور مثال برخی از صداها به دلیل ویژگی خاصشان اگر به جای نقش مثبت صحبت کنند، نتیجه آن گونه که باید و شاید از آب در نمی‌آید و صدا از نقش بیرون می‌زند و بالعکس هم این اتفاق می‌افتد.

برای شما منفی گفتن سخت تر است یا تیپ سازی؟

نمی‌توانم بگویم کدام سخت‌تر است اما گویندگی به جای نقش منفی جای بیشتری برای بازی دارد و جذاب‌تر است. رل‌های غیر معقولی که من گاهی می‌گویم، به دلیل اینکه می‌توانم با صدای خود بازی بیشتری کنم و به شیطنت صدایم بیافزایم، برایم جذاب‌تر است و کار را شیرین می‌کند. به طور مثال در فیلم "گرگم به هوا" که دوسه ماه پیش دوبله شد و پروژه سنگینی بود، در نهایت رضایت من را به دنبال داشت. با اینکه به خاطر دخترم زمان کمی برای این کار در اختیار داشتم و فشرده کار کردم اما خستگی را در این پروژه حس نکردم چرا که کاراکتر به شدت جای بازی داشت و ازدوبله آن نقش به شدت لذت بردم. انگار هر اندازه کار از من انرژی بگیرد برایم جذاب‌تر است. رل‌های معمولی مثبت با ریتم خاص به عقیده‌ام کار چندان فوق‌العاده‌ای نیست. این‌روزها با وجود شبکه‌های اجتماعی و دنیای مجازی در معرض اظهار نظر مخاطبان قرار داریم. جالب است که خیلی‌ها به من گفته‌اند که صدایم تا چه اندازه بر روی فلان نقش نشسته و چقدر شبیه خودم است در حالیکه در حقیقت فاصله زیادی با شخصیت اصلی من دارد. در نتیجه هم خوانی صدا با بازیگر این باور را در مخاطب ایجاد می‌کند که این شخصیت چقدر شبیه شخص گوینده است.

در حقیقت دوبله جنس دیگری از بازیگری را نشان می‌دهد. شما خودتان تا چه اندازه علاقه مند به بازیگری بودید؟

همواره گفته‌ام که بازیگری بسیار دشوار است و با وجود پیشنهادهای بسیار خوبی که داشته‌ام اما این جرات را نکرده‌ام که پا به عرصه بازیگری بگذارم. یکی از پیشنهادها به من برای بازی در سریال "همسران" بود. به یاد دارم جلسه‌ای برگزار شد با حضور آقای رسام که ایشان درباره سریال به من توضیح دادند و بسیار تلاش کردند که من را برای این همکاری متقاعد کنند. آن‌ها فکر می‌کردند من علاقه‌ای به همکاری با این پروژه ندارم در حالی که من جرات پذیرش این کار را نداشتم. همیشه فکر کردم که شاید با یک بازی ضعیف، پیشینه کار خودم در عرصه دوبله را خراب کنم. هیچوقت بدم نیامد تجربه بازیگری را داشته باشم یا همواره دوست داشتم که بازی در یک تئاتر را در کارنامه کاریم ثبت کنم اما این اتفاق رخ نداد. شاید اگر پا به عرصه بازیگری می‌گذاشتم، سرنوشت کاریم تغییر می‌کرد.

فریبا رمضانپور

آیا فکر نمی‌کنید یکی از دلایل این مسئله آن بود که شما تمایلی به شناختن چهره‌تان به عنوان صاحب آن صدا از سوی مخاطب نداشتید؟ کما اینکه در مقطعی که گویندگان وارد حیطه بازیگری شدند با ریزش مخاطبان خود مواجه شدند.

بله. آقای خجسته از مدیران خوب در رادیو به شدت بر این اعتقاد مصر بودند. البته من به دلیل تجربیاتی که به عنوان مجری در تلویزیون داشتم این ترس دردرونم نبود که فردی تصویر من را نبیند. "چشم اندازی به جهان" با راه اندازی شبکه سه سیما از برنامه‌های خوب و پر بیننده بود. هرچند در آن زمان  از تعداد زیاد کانال‌های  تلویزیونی خبری نبود و ماهواره هم وجود نداشت اما این مجموعه چیزی شبیه به "دیدنی‌ها" بود با کارگردانی خوب و انتخاب جدیدترین تصاویر که در زمان خود بسیار مورد توجه واقع شد. در واقع من چون تصویر داشتم ترس از دیده شدن نداشتم اما این باور را هم نداشتم که می‌توانم بازی خوبی ارائه دهم و ممکن بود بازی بد پیشینه من را در عرصه دوبله و گویندگی رادیو و اجرا خراب کند.

و به چه دلیل دیگر کار اجرا را ادامه ندادید؟

با راه اندازی شبکه پنج هم اجرای برنامه‌ای به نام "دیدار" را بر عهده داشتم، اما به مرور تصمیماتی با توجه به روند زندگی‌ام گرفتم که این اتفاق رخ داد وگرنه هنوز هم دوست دارم که مجری یک کارخوب باشم. آن زمان هم گزینه‌ای کار می‌کردم و صرفاً هدفم قرار گرفتن مقابل دوربین نبود.