گروه سینمای «هنرآنلاین»: آرمان خوانساریان یکی از فیلم اولی‌های جشنواره چهل و یکم فیلم فجر بود که با فیلم «جنگل پرتقال» در این جشنواره حاضر شد و رسول صدرعاملی برای دومین بار  در کنار یک کارگردان جوان و تازه کار قرار گرفت و از او حمایت کرد.

فیلم سینمایی «جنگل پرتقال» داستان معلمی به نام «علی بهاریان» و با نام هنری «سهراب بهاریان» است که در رشته نمایشنامه‌نویسی تحصیل کرده و حالا پس از سال‌ها بی‌کاری به تازگی در یک مدرسه به عنوان معلم ادبیات مشغول به کار شده است و از طرف مدیر مدرسه موظف می شود مدرک دانشگاهی خود را برای ادامۀ فعالیت ارائه دهد. او برای دریافت مدرک مجبور به سفر به شهری می شود که دانشگاهش را در آن گذرانده و با دختری که همکلاسی او بوده روبرو شده و اتفاقات بعدی رقم می خورد.

این فیلم در ادامه فیلم‌های اصطلاحا«حال خوب کن» سینما است که در انبوه فیلم‌های سیاه اجتماعی، اجازه نفس کشیدن به مخاطب می‌دهد.

هنرآنلاین به بهانه اکران عمومی این فیلم به گپ و گفت با آرمان خوانساریان پرداخت که در ادامه می‌خوانید؛

jangal-porteghal-poster1

اکنون سینمای ایران در وضعیتی قرار دارد که معمولا فیلم‌سازان تازه نفس ترجیح می‌دهند که فیلم‌هایی در ژانر اجتماعی و یا کمدی بسازند. ساختن فیلمی مثل «جنگل پرتقال» کمی ریسک است. از این جهت که یک ملودرام ساده‌ای است که حال آدم را خوب می‌کند. آیا مخاطب امروز تماشاگر چنین فیلمی خواهد بود؟

آرمان خوانساریان_ ما در سینما یک مسئولیت فرهنگی هم داریم. همانطور که من معلم یک مدرسه هستم و در قبال دانش آموزان مسئولیت دارم، در سینما هم این گونه است. دلیل این که چند سال صبر کردم تا فیلمم را بسازم همین بوده است که نمی‌خواستم صرف این که همه فیلم‌ها مبتذل و یا تلخ شده‌اند من هم همان گونه بسازم. ما از همان ابتدا گمان می‌کردیم که «جنگل پرتقال» مخاطب محدودی دارد اما اکنون بعد از اکران می‌بینم که مخاطبان زیادی دارد. من به این قضیه ایمان می‌آورم که در زمینه تولید تحلیلگران خوبی نداریم تا تشخیص دهند چه فیلمی برای مخاطبان مناسب است و تولید شود. ما سینمای تنبلی داریم که متاسفانه فرصت ورود نگاه جدید را نمی‌دهد. من هم خوش شانس بودم که کسی مانند رسول صدرعاملی پشت فیلمم ایستاد.

تجربه اکران «جنگل پرتقال» با مخاطبان زیادش به من نشان داد که نباید توپ را در میدان مردم انداخت و بگوییم که این مردم هستند که ذائقه‌شان فقط کمدی است.این ما هستیم که خوراک خوب به مردم نمی‌دهیم. من از کودکی همراه خانواده سینما می‌رفتم اما اکنون در سینماها خبری از حال خوب نیست.

اگر من به جای فیلم«جنگل پرتقال» یک فیلمنامه کمدی و یا اجتماعی جنوب شهری داشتم چندسال طول نمی‌کشید تا فیلم را بسازم و همه با آن موافق بودند. متاسفانه عرصه تولید اعتماد نمی‌کند و تنها به سراغ ژانری می‌رود که امتحانش را پس داده است.

photo_2023-02-02_07-53-56-2

چقدر جای فیلم‌هایی مانند «جنگل پرتقال» در سینمای ایران خالی است و چقدر نیاز است که نسل جدید از این سیاهی مفرطی که در فیلم‌ها است رها شود و ذائقه‌اش به سمت فیلم‌هایی چون فیلم شما بیاید؟

آرمان خوانساریان_ این سیاهی که می‌گویید به این دلیل است که در سینمای ما تخیل مرده است و ریشه‌های تخیل را خشک کرده‌اند. اکنون هرجا نشانی از تخیل و روح تازه باشد ریسک نمی‌کنند. شما نگاه کنید در دهه شصت، علی حاتمی «مادر»، داریوش مهرجویی«هامون»  و عباس کیارستمی«خانه دوست کجاست» را می‌سازد. یعنی زمانه‌ای بود که نگاه و سلیقه‌های مختلف بر پرده‌های سینما بود.

امروز یک شابلون گذاشته‌اند و می‌گویند قصه خیانت و لات‌بازی می‌فروشد. این شابلون فیلم را سیاه کرده است و تبدیل به سیاه‌نمایی جعلی شده است. ما فیلمسازانی داریم که با فضای جنوب شهر آشنایی دارند و فرهنگشان را می‌شناسند و فیلم‌های خوبی هم ساختند. بعد از آن به فراخور موفقیت آن‌ها، کسانی که شناختی از فضای جنوب شهر ندارند هم فیلم می‌سازند و تنها به صورت توریستی سیاهی آن را می‌فهمند. مثلا می‌گوییم که فیلمی درمورد فقر بسازیم. مگر «مهمان مامان» درمورد فقر نیست؟ اما درون آن از انسانیت حرف می‌زند و دوربین فیلمساز سمت روشنی است.

 

شما خودتان چقدر در سمت روشنی هستید؟

آرمان خوانساریان_ سینما برای من شبیه تراپی و درمان است. در زمان انباشت سیاهی‌ها من دوست دارم که دوربینم سمت روشنی باشد. فکر می‌کنم که ما باید زیبایی‌هایی که وجود دارد را نشان دهیم و از میان آن زیبایی‌ها است که خشونت در یک جامعه کم می‌شود. به عنوان یک معلم مدرسه می‌گویم که دیده‌ام خشونت و بزهکاری دانش آموزان چطور در کار تئاتر تخلیه می‌شود و کمتر می‌شود. ما مسئولیم. زمانی که نسل جدید روی پرده سینما خشونت و لات‌بازی ببینند نمی‌توانیم از آن‌ها انتظار داشته باشیم که نسل اندیشمندتری باشد. گمان می‌کنم من مسئولم که زیبایی نشان دهم. به این کاری ندارم که چقدر حالم بد باشد.وقتی فیلم می‌سازم دوربینم سمت روشنی است و پیشنهاد زیبایی می‌دهد.

Jangale-Porteghal-7

متاسفانه این ظرافت که مرزبندی سیاه‌نمایی و فیلم اجتماعی رعایت شود و ما مسائل اجتماعی را هنرمندانه بیان کنیم، کم شده است.

آرمان خوانساریان_ من اگرچه که با این گونه از فیلم‌ها مشکل دارم اما با این کلمات هم مشکل دارم. به نظر من سیاه‌نمایی وجود ندارد. از وقتی که این واژه‌ها در سینمای ما جا افتاد باعث شد که اتفاقا بیشتر به این سمت حرکت کنیم. ما گاهی کلماتی را خرج می‌کنیم که خرج کردن آن قبحش را از بین می‌برد.

 

کمی به فیلم «جنگل پرتقال» بپردازیم. از نظر من یک فیلمی است که به روابط انسانی می‌پردازد و این که ما چقدر نسبت به اعمال و اشتباهمان در گذشته مسئولیم. کمی در رابطه با محتوای قصه و اهمیت پرداختن به آن برایمان بگویید.

آرمان خوانساریان_ من فکر می‌کنم که ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که برگترین خلائی که در آن وجود دارد،خلاء گفت و گو است. ما گفت و گو کردن را بلد نیستیم. بخش زیادی از آن هم به این مربوط است که ما آموزش گفت و گو نداریم. این که چگونه به جای خشونت و به جان هم افتادن با یکدیگر حرف بزنیم. من خواستم فیلمی بسازم که پیشنهاد گفت و گو دهد و این در کل قصه تنیده شده است. فکر می‌کنم وقتی این فیلم را می‌ساختم با خودم می‌گفتم این همان دنیایی است که من دوست دارم و آدم‌ها با یکدیگر حرف می‌زنند و اشتباهات خود را می‌دانند. ما جامعه‌ای داریم که به دلیل فضای مجازی، هویت مجهول زیاد است. یعنی آدم‌هایی هستند که نمی‌دانیم واقعیتشان چیست.

Jangale-Porteghal-8

شما اشتراکاتی از قبیل معلم بودن و تجربه زیست در تنکابن را داشتید. آیا می‌توان گفت سهراب همان آرمان خوانساریان است؟

آرمان خوانساریان_ فیلم بسیار شخصی است و اشتراکات زیادی با من دارد. اما شخصیت بیرونی من هرگز شبیه سهراب نیست. من بیشتر در این فیلم شبیه به شخصیت «هژیر» هستم اما آدم‌هایی مثل سهراب را زیاد دیده‌ام. من از سن کم وارد عرصه فیلم کوتاه شدم و جزو افراد موفق بودم و آدم‌های زیادی را دیده‌ام که حس حسادتشان را از آن‌ها دریافت می‌کردم. من زیاد دیده‌ام افرادی که تلاش نمی‌کنند و گمان می‌کنند دیگران جای آن‌ها را گرفته‌اند.

 

به سینمای کوتاه اشاره کردید. چقدر تجربه فیلمسازی فیلم کوتاه به شما در ساخت «جنگل پرتقال»کمک کرده است؟

آرمان خوانساریان_هر آن چه که من از سینما یاد گفته‌ام از سینمای کوتاه بوده است.

 

چقدر از نگاه و نظرات آقای رسول صدرعاملی به عنوان یک فیلمساز با تجربه بهره بردید؟

آرمان خوانساریان_ این که فیلم در دفتر شخص آقای صدرعاملی درحال تولید بود برای من پر از امید بود. چون می‌دانستم این دفتر فیلم‌هایی ساخته است که خوب بوده‌اند و کسی پشت کار بود که سینما را به خوبی می‌شناخت و خودش کارگردان بود. آقای صدرعاملی در تهیه‌کنندگی نقطه نظرات مشخصی داشتند و آن هم این بود که کارگردان جلو رود و به کارگردان اعتماد داشتند. چیزی به اسم دخالت وجود نداشت چرا که آقای صدرعاملی فیلم‌های مهمی ساختند و باز هم خواهند ساخت. منش ایشان بسیار بزرگ‌تر از این است که چنین نگاهی داشته باشند.

Jangale-Porteghal-2

به عنوان سوال پایانی، با توجه به مفاهیم بیان شده در فیلم، آیا به نظر خودتان آیا می‌توان اشتباهات گذشته را جبران کرد و پل‌های خراب شده را برگرداند؟

آرمان خوانساریان_ من در فیلم هم پاسخش را داده‌ام که دختر قصه صددرصد نمی‌گوید که بخشیده است اما این امید به بخشش وجود دارد. عذرخواهی معنایش این نیست که بخشیده شویم اما شاید راهی برای ترمیم زخم‌هایی باشد که به دیگران زدیم.

 

گفتگو: هانیه علی‌نژاد