سرویس تجسمی هنرآنلاین: بخش اول گفت‌وگو با مژگان والى‌پور، مدیر نگارخانه والى را در ٢٢ سالگى تاسیس نگارخانه‌اش پیش از این خواندید. او همزمان مشارکت هاى تاثیرگذار در راه اندازى موسسه فرهنگى آموزشى ماه مهر و فروش سال هنرهاى تجسمى هفت نگاه گفت و درادامه حرف های او را درباره حراج تهران، معرفى اثر به کریستیز دوبى و... خواهید شنید.

اگر بخواهید سلیقه گالری والی را پس از ٢٢ سال فعالیت معرفی کنید چه مى گویید؟

راستش خیلى پیچیده نیست؛ بدیهى ست بخشی از آن سلیقه شخصی من است و بخشی دیگر به آثارى که به من مى رسد و سلیقه من نیست اما احساس مى کنم بخش هایى از مخاطبانم آن را دوست دارند و من هم به احترام آن‌ها به نمایش می‌گذارم؛ از سویى دیگر روند جامعه هم به شما سلیقه کاری را می‌‎دهد. شاید همین منشورى که از سلیقه در گالرى والى ترسیم کردم سبب شده به بهترین کالکتور‌ها اثر بفروشم و در عین حال بسیارى را خریدار اثر هنرى کنم.

آیا در زمره گالرى هایى هستید با چند هنرمند خاص کار مى کنند؟

نه، درب گالرى‌ام به روى هنرمندان باز است اما در عین حال به موازاتش، الان براى معرفى چند هنرمند خاص هم کار می‌‎کنم که البته هیچوقت نگفته‎ام فقط باید با من کار کنند، اما تعهدات متقابل شفاهى بینمان هم متصور است؛ مثلا اینکه این هنرمندان الان خریدارانی در دنیا دارند لذا من از آنان خواسته‌ام که بدون اطلاع دادن به من کاری نفروشند چون واقعا با مراقبت از بازارشان مى توانند به موقعیت هاى خوبى دست یابند؛ اما در کل گالرى والى در خدمت اقشار مختلف هنرمندان هست.

اگر مایلید دوست داریم نام هنرمندانى که با آن‌ها کار مى کنیم را بدانیم.

اجازه بدهید فقط به اقایان سیامک عزمى و حامد صدرارحامی اشاره کنم، راستش کار در این سطح براى هنرمندان زمان بر و بسیار سخت است و هیچ وفت نمى توان در این سطح با هفت یا هشت هنرمند کار کرد، یعنى من امکانش را ندارم؛ زیرا بخش دیگری از انرژی‌ام را نیز به موسسه ماه مهر و دیگر فعالیت‌هایم اختصاص می‌‎دهم.

خانم والی‎پور به عنوان دست‌اندرکار حراج تهران مختصرى هم از این اتفاق بگویید.

من در این سه سال در کنار دوستان حراج تهران بودم و به نظرم این رویداد اتفاق بزرگی محسوب می‌‎شود. روزی که این اتفاق آغاز شد اصلا قرار نبود حراجی در کار باشد. مجله هنر فردا پس از چند شماره در حال تعطیلی بود. من نقشی در مجله نداشتم ولی در پیدا کردن اسپانسر برای مجله کمک می‌کردم. به این ترتیب بود که تصمیم گرفتیم با به حراج گذاشتن آثار هنری، کمک مالی برای مجله داشته باشیم. اما پس از مدتی آثای دکتر سمیع‌اذر گفت فرایند پیش روى جامعه تجسمى چنان است که ضرورى است یک حراج تمام عیار براى هنر ایران فراهم کنیم که شایسته نام ایران باشد و در منطقه بدرخشد؛ لذا حرکت به یک شکل جدی ترى جلو رفت و در ‌‌نهایت حراج به این شکل و با اهداف بزرگ‌تر شکل گرفت که حالا به محل بررسى کارشناسى حراج هاى بزرگ بین المللى درباره آثار هنرى ایران بدل شده است؛. حراج تهران به پدید آمدن مجموعه‎داران جوان کمک کرد و هنر ایران را نیز در خارج از ایران بیش از پیش مطرح کرد. اما نکته‌ای که باید هنرمندان بدانند این است که قیمتی که در حراج چکش مى خورد، الزاما قیمت واقعی آن در بازار هنر نیست. بدیهى ست حراج و قیمت بالا باعث تثبیت یک هنرمند می‌‎شود و زمینه ارتقاى قیمت آثارش را فراهم مى کند اما نه یک دفعه، شاید این کار سال‌ها طول بکشد؛ بنابراین از فرداى حراج هیچ هنرمندى نباید بگوید کار بالای چند میلیون فروش رفت و لذا قیمتم ضربدر دو است. فروش در حراج فقط نشان می‌‏دهد اثار آن هنرمند پتانسیل رسیدن به چنین جایگاهی واقعى را در حضور در یک حراجى مى دانند، از طرفی جوى به وجود آمده انگار همه هنرمندان باید به حراج وارد شوند حال آنکه این جورى نیست؛ هم تاریخ هنر و هم همین روز‌ها هنرمندان صاحب نام کشورهاى دیگر ثابت مى کند حضور در حراجى متضمن موفقیت نیست. این حرف که هنرمندی که به حراج راه نیافته کارش ارزش کمتری دارد، الزما بى اساس است و از آن طرف هر کس کارش به سالن حراج رسید، آثارش کیفیت بالایى دارد.

سال اول دوم حراج تهران، قیمت آثار در ایران و خارج را برابر کرد. اما در حراج سوم، قیمت‌ها به جایى رسید که نشان داد آثار هنرى در تهران گران‌تر است...

بله تا همین دوره قبل هم حراج‌های خارجی گران‎‌تر بود. اما در یکی دو ماه اخیر به این نتیجه رسیدم که کارهای هنری در داخل ایران در حال گران‌تر شدن است. شاید یکی از دلایل این باشد که پولدار شدن در داخل ایران خیلی آسان‎‌تر است و اینجا مردم بیشتر پول در اختیار دارند. با این حال خود من هم در ماه‌های اخیر با این موضوع مواجه شده‎ام و برای من سوال شده است. چیزی که هنرمندان ما باید بدانند این است که نباید اجازه بدهند بخش بین‎الملل زمین بخورند یعنی اگر احساس می‌‎کنند اثر آنان خارج از ایران ارزان‌تر است نباید از حضور در بخش بین‎المللی صرف نظر کنند زیرا بودن در این عرصه بین الملل برای هنر ایران بسیار مهم است.

شما و جمعى از اصحاب فرهنگ و هنر اخیرا با وزیر اقتصاد دیدار داشتید. درباره آن نشست و بحث مالیاتى بخش هنر که یکی از دغدغه‎های هنرمندان و جامعه هنری ماست صحبت کنید.

من نگاه آقای وزیر اقتصاد را بسیار مثبت و خوب دیدم. ایشان دغدغه‎های جامعه هنری را پیش از آنکه ما صحبت کنیم به خوبی می‌دانست. چون نگاه ایشان فرهنگى و درست بود احساس می‌‏کنم جای امیدواری وجود دارد. ببینید مسئله مالیات در کشور ما درست جا نیفتاده است و با فرهنگ مالیات آشنا نیستیم. اگر این جریان درست اجرا شود مشکلی نخواهد بود به همین دلیل درست اجرا نشدن قانون هاى مالیاتى و مشخص نبودن برنامه مشگل بزرگتری برای ما محسوب می‌شود. از طرفی درست است که برخورد وزیر بسیار خوب است اما کسانی که در بخش مالیات فعالیت می‌‎کنند که متاسفانه نگاه جامع و مثبت وزیر را ندارند؛ در اداره دارایی هم به جای آنکه به شکل قانونی با موضوع برخورد کنند با نگاه سلیقه‎ای خود ما را دچار مشکلات بیشتری کرده‎اند. همین مشکلات است که موجب شده یک ایرانی به راحتی در خارج از کشور مالیات پرداخت کند اما در کشور خود به دنبال راه‎های فرار از مالیات باشد

به نظر شما چرا هنوز گالری‌داران ما یک صنف برای خود ندارند؟ چرا تشکلی برای گالری‌ها وجود ندارد که دستاوردهای گالری‌داران در همه این سال‌ها را نیراث دارى کند؟

از‌‌ همان سال‌های نخست دولت آقای خاتمی بحث تشکیل صنف همیشه بود اما یکی از مسائلی که مانع تشکیل اتحادیه بوده، بوروکراسی و کاغذبازی بسیاری است که در این زمینه وجود داشت. در یکی دو سال اخیر هفت نگاه خواست این موضوع را پیگیر شود و حتی تصمیم گرفت بودجه بگذارد و کسی این موضوع را دنبال کند. اما این موضوع نیز به نتیجه نرسید چون آن فرد پس از تحقیقات وسیع گفت اکنون مجوز راه اندازى اتحادیه نمى دهند و باید به شکل انجمن صنفی فعالیت کرد. متاسفانه یکی از ایرادهای موضوع این است که بسیاری از گالری‎داران به این حرفه به عنوان یک سرگرمی نگاه می‌‎کنند و وقتی این جدیت وجود نداشته باشد اتحادیه هم شکل نمی‌‏گیرد. با این حال امیدوارم اتحادیه شکل بگیرد زیرا این فضا متعلق به همه است و وجود آن به فعالیت همه گالری‎‌ها کمک خواهد کرد. در عین حال به شما خبر خوب بدهم که هفت نگاه در این زمینه کارهایى انجام داده است که احتمالا به زودى اطلاع رسانى خواهد شد.

خانم والی‌پور در کنار گالرىتان در اتفاقات خوب بسیاری مشارکت فعال دارید: موسسه ماه مهر، هفت نگاه، حراج تهران، کریستیز دوبی و.... چه اتفاقی افتاد که حس کردید در فضای تجسمی به کارهای بیشتری نیاز است؟

نخست اینکه من بسیار پرانرژی هستم، خیلى وقت‌ها این راه و حرکت هاى تازه است که مرا با خود مى برد؛ از سوی دیگر کار گالری‎داری و همراهى با چهره هاى فرهیخته هنرى باعث شده من احساس وظیفه مضاعف یابم تا براى سرزمینم مفید و موثر باشم؛ به علاوه دوستان خوبی پیدا کردم که بسیار به من کمک کردند. برایم بسیار شیرین است که این دوستان مشکلانشان را با من در میان می‌‏گذراند و مرا آدم بی‎طرفی می‌‎دانند و این‌ها برای من بسیار با ارزش است.

شما برای گالری‎ای که امروز می‌‎خواهد تاسیس شود چه توصیه اى دارید؟

برای شروع شاید یک گالری نتواند خط مشی خاصی داشته باشد رفته رفته آن را مى یابد؛ اما بسیار مهم است که گالرى دار یک مدیر خوب و کاربلد باشد؛ وقتی مدیر خوبی باشی می‌‎توانی همه امور را به بهترین شکل هدایت کنید. گالری‌دار نباید هنرمند را با پول بسنجد و باید به همه کسانی که هنر مى آفریند و همه اعضاى خانواده هنرى از مجموعه دار و خریدار و مردم تماشاگر گرفته تا رسانه‌ها و... را ضمن احترام بگذارد به دایره گالرى خود اضافه کند و آن‌ها را سرمایه اصلى خود بداند.

آینده تجسمی ایران را چطور می‌‎بینید؟

ممکن است که روند هنر در ایران شتابان نباشد اما من روند رشد را به خوبی می‌‏بینم. اگر کمى اوضاع اجتماعی و سیاسی کشور ما بهبود یابد، هنرهای تجسمی ما هم تثبیت بیشتری خواهد یافت. به هر حال هر کاری نوسان دارد اما مطمئنا به دوره سخت هشت ساله معروف بازنخواهد گشت.

انتهای پیام/