به گزارش هنرآنلاین، استاد را عصر چهارشنبه داغ خردادى در منزلش که خود اثری هنری ست دیدار کردم . مثل همیشه در کارگاه معروفش به شدت مشغول آفرینش های تازه هنری بود . همه این سال ها تنها به دو دلیل دست از کار کشیده و به گفت و گوی بلند راضی شده است یکی معرفی کتاب ها و تحقیقات تازه اش و دیگری نمایشگاه هایی که شاگردانش برگزار می کنند بهانه این مصاحبه البته دلیل دومی ست . استاد پرویز تناولی به همراه 23 نفر از شاگردانش این روزها در نمایشگاه مجسمه سازی با اشیاء بازیافتی ،سه بعدی بر دیوار و معاصر کردن اسطوره در گالری اصلی فرهنگسرای نیاوران گرد هم آمده اند که خود بازتابی از تنوع دلپذیر و جوشش درونی جامعه مجسمه سازی کشورمان است .با استاد مثل همیشه زیر سایه درختان سبز و خنک حیاط خانه اش به گفت و گو نشستیم در حالی که از برپایی نمایشگاه شاگردانش ابراز رضایت بسیار می نمود ؛به حراج تهران امتیازهای بسیار داد اما در پایان اندکی از دل نگرانی هایش را هم گفت که امیدواریم به زودی حل و فصل شود . شایان ذکر است در این نمایشگاه در کنار اثر سیمرغ در چمنزار پرویز تناولی آثار آتنا اخوان،مصطفی اسماعیلی ،سهیلا ایلدار ،امیر آذر ،علیرضا آمدی ،فریش البرزکوه ،کوروش آمری، رضا شبان؛مهروز بلادی ،سوگل جمعدار ،پگاه حاجی محمدی ،ترنه خانجانی ،سارارزمی ،علیرضا رسول زاده،نیلوفر صالحی ،لیلی طاهری،مریم طبایی،آیه قاسمی ،شاهین قاسمی ،شبنم قفقازی،زهرا محسنی ،امیر موسوی زاده و علی موسوی زاده به تماشا گذاشته شده است .

از نمایشگاه شاگردانتان در موسسه فرهنگی و آموزشی ماه مهر بگویید که این روزها در فرهنگسرای نیاوران برپاست؟

نمایشگاه جمعى از شاگردانم است که در سه دوره مختلف کلاس هاى آموزشى ماه مهر حضور داشته اند ؛ دوره بازیافت ،مجسمه سازی روی دیوار و امروزی کردن اساطیر گذشته ؛ بنابر موضوع هر دوره ، این هنرمندان جوان آثارى خلق کرده و به نتایجی که امروز در گالری اصلی فرهنگسرای نیاوران به نمایش در آمده رسیده اند البته تعداد شاگردان این دوره ها بسیار بیشتر از این بوده ولی بعضی ها کارشان آماده نشده وبعضی ها هم به علت هزینه هایی که نمایشگاههایى اینچنیى دارد نتوانستند شرکت کنند ؛ هر چند که این تعداد که آمده اند از نظر من بسیار خوب است .

 



تاکید و استمرارتان بر برگزاری کلاس های آموزشی در موسسه ماه مهر جالب توجه است.

این کلاس ها در ماه مهر برای این است که تجدید حیاتی برای مجسمه سازی ایران مهیا شود ، شاهد نسل نوین و نوجوى مجسمه سازى در ایران هستیم که ماحصل همین دوره هاى فشرده و کاربردى ست ؛ در کنار تکنیک در این دوره ها مضامین متنوع امروزی و به ویژه مضامینی که بچه ها بتوانند احساساتشان را بیان کنند محوریت دارد.

دوره هاى این کلاس ها را خودتان برمى گزینید؟

بله ،من هر بار که به ایران می آیم یک کلاس آموزشی برای هنرجویان علاقمند برپا می کنم ؛ این کلاس ها معمولا بین هشت تاده جلسه است که معمولا دو ماه طول می کشد . کلاس ها هفته ای یکبار است و من فقط یک موضوع می دهم موضوعاتی که قبلا تکرار نشده است . این ٩ سالی که من در موسسه ماه مهر تدریس می کنم حداقل هر سال ٣٠ تا ٤٠ دانشجو فارغ التحصیل شده است . بیش از ٤٠٠ تا شاگرد از این کلاس ها بیرون آمده البته همه فعال نیستند ولی نصف این ها در صحنه مجسمه سازی ایران ظاهر شدند و فعالند ، نمایشگاه می گذارند و کار می کنند ؛ حتى آنها که کار هم نمى کنند دانش این حوزه را پیدا کردند وبا آگاهی بیشتر در حوزه مورد علاقه شان کار می کنند . خیلی هاشان معمار یا گرافیست بودند و کارهای دیگری داشتند و این دوره ها را گذراندند .

چرا دوره بازیافت را برپا کردید؟

بازیافت یک دغدغه روز جهانى ست ؛ همیشه مقدار زیادی مازاد کارخانجات،بازیافت های خانگی ،بازیافت های سطح اجتماعی وجود دارد که این ها به دور ریخته می شود و خبر خوبی ست که مجسمه سازان بتوانند از این بازیافت ها استفاده کنند . اگر هنرمندان جوان بتوانند از این مازاد دور ریختی به عنوان متریالی برای ساخت مجسمه استفاده کنند خبر بسیار خوبی ست . امر بازیافت و یا پسماندهای صنعتی یک امر ایرانی نیست یک امر جهانی ست و همه جای دنیا با این موضوع در گیرند و در صدد پیدا کردن راه حل هایی هستند که این ها را به یک صورتی در گردونه بازیافت بچرخانند و آن را قابل استفاده بکنند لذا بدیهى ست اگر هنرمند هم بتواند بخشی از این را به دوش بکشد و به عهده بگیرد الگویى عملى و زیباشناختى به جامعه اش ارائه مى کند؛ نمونه شاخص این مهم در همین نمایشگاه به تماشاست ؛ هنرجویان از پسماندهای اقسام مختلف دور یختی ها استفاده کرده اند . هنرمندان به جاهایی مانند کاراژها ی میدان خراسان رفته اند و مواد دور ریختنى را خریداری کردند و هر کدام از بچه ها روی بخشی از این ها کار کرده اند .

خود شما از نخستین مجسمه سازان ایرانى هستید که از مواد بازیافت برای ساخت مجسمه بهره گرفتید ؟

بله ، البته سالهاى دور از این کارها می کردم . در سال 1960 و 1961 دهه سی و چهل خیلی کارهای بازیافتی می کردم هر چند که آن زمان پسماند ها این قدرها هم زیاد نبود ولی علاقه داشتم از این ها به گونه اى استفاده کنم ، بعد ها مدت ها این کار را نکردم ولی اخیرا خیلی علاقمند شدم که این همکاری را با بچه ها داشته باشم .

 



کارهای شاگردانتان در نمایشگاه بازیافت ، سه بعدی روی دیوار و اسطورها را دوست داشتید ؟

بله ،من برای چیدمان هم ایده های دادم و فضا ها را تقسیم کردم البته من کارها را قبلا هم دیده بودم ، خوب بعضی از کارها تمام نشده بود ولی من از آثار به نمایش درآمده در این نمایشگاه کاملا راضی هستم .

نمى دانم موافقید یا نه ؛ ما کارهایی را از هنرمندان جوان امروز می بینیم که مستقل از استاد عمل می کند و به نوعی تحت تاثیر آثار شما نیستند ؟

بله این خیلی من را خوشحال می کند . به عقیده من در وجود هر فردی یک بخش خلاقه وجود دارد که باید آن را تقویت و متبلور کرد ؛ حتی یک زن خانه دار هم مقداری خلاقیت در وجودش هست که این را به گونه های مختلف مثل پختن غذا ،چیدمان خانه و... عرضه می کند . در هنر این موضوع بسیار حرفه ای تر و جامع تر می شود . توجه دادن هنرمندان جوان به همین خلاقیت ، اصل منظور من برای دوره های مجسمه سازی است. من تلاش مى کنم علاوه بر جنبه های فنی که هنرجویان باید یاد بگیرند ، خلاقیت نهفته ای که در درونشان هست را بیدار کنم و وقتی آن بیدار شد هر کسی راه خودش را پیدا می کند و می رود و می بینیم که خوشبختانه نسل امروز مجسمه سازی نه از روی هم و نه از روی من ، کپی نمی کنند . هر کسی یک راهی برای خودش پیدا می کند که این مطلوب من است.

و همین با استمرار همین آموزش ها ،یک نسل تازه در هنر مجسمه سازی بوجود آورده اید؟

تناولی ـ بله . نسل خیلی خوبی از مجسمه سازی بوجود آمده اند ؛ اهل تفکر و خلاق هستند؛ من بیست سال در دانشگاه تهران تدریس کرده ام ولی نتایجی که در این دوره های کوتاه می گیرم به مراتب بیشتر و درخشان تر از دروس دانشگاهی ست .

فکر نمی کنید بخشی ازنتیجه به این دلیل است که نسل امروز با گذشته فرق کرده اند؟

بله نسل امروز خیلی فرق کرده اند . خیلی خواسته هایشان فرق کرده و خیلی جدی ترند و می خواهند که موفق باشند ؛ در گذشته بیشتر دنبال مدرک گرایی بودند ولی الان واقعا تمام سختی ها را مثل راه دور ،هزینه های بالاو... را تحمل می کنند چون می خواهند موفق باشند .



در این نمایشگاه ما با اثر متفاوتی از شما رو به رو می شویم که شاید علاقمندان آثار تناولی کمتر چنین اثری از او دیده اند؟

بله ،من در بیشتر نمایشگاه هایی که برای هنرجویان برگزار می شود ،خودم هم یک اثر به نمایش می گذارم که این رابطه خوب استاد- شاگردی حفظ شود . من البته روی این تم هایی که آموزش دادم کار نکردم ولی احساس کردم این کار به یکی از موضوعات امروزی کردن اسطوره نزدیک تر است . در واقع من در این اثر سیمرغ را ساختم که دقیقا سی تا مرغ گوناگون است که البته مرغ های ساخته شده است و من این ها در قفسی نشاندم و در چمنزاری قرار دادم . سیمرغی که اسیر قفس است ولی فضای بسیار مناسبی از چمنزار برایش آماده شده ولی متاسفانه سیمرغ آزادی ندارد . این مرغ ها پرنده های چینی گوناگون است و همانطور که در داستان عطار سی تا مرغ هر کدام از یک گونه ای بودند و به اتفاق تصمیم گرفتند دنبال حقیقت بروند. این سیمرغ های من نیز جمع شدند ولی در قفس گرفتارند .

این اثر در عین حال که مجسمه است به نوعی اینستالیشن هم هست؟

بله اینستالیشن هم هست به هر حال یک اثر امروزی ست که من حدود سه ،چهار سال پیش آن را خلق کرده ام . گاه که فرصت می کنم کارهای اینچنینی انجام می دهم از قدیم الایام حدود سال های 1340 اینجور کارها را همیشه می ساختم و گاهی هنوز هم هر وقت فرصت می کنم به جای مجسمه های سنگین برنزی و... کارهای سبک به خصوص برای روی دیوار کار می کنم .

ولی ما این گونه آثار شما را کمتر می بینیم؟

بله از این آثار نمایشگاهی نمی گذارم . در مارکت هم نیستند چون فروشی نیستند آنقدر تعدادشان کم است که کمتر دیده می شوند .

هنگام تماشای این اثر برای خودم خیلی جالب بود یک چنین اثری از استاد تناولی می بینم .

چون تا حالا نمایشگاهی از این آثار نبوده حالا امیدوارم یک روزی ببینید . اگر روزی نمایشگاهی از آثار کمتر دیده شده ام بگذارم از این دست کارها نیز بسیار خواهید دید . من خیلی کار دارم که اصلا دیده نشده و اصلا به نمایش نگذاشتم . به طور کلی نمایشگاه کم می گذارم مگر به مناسبت رونمایی کتاب هایم .



آنچه این روزها همه رسانه ها و جامعه هنری را به خود مشغول کرده برگزاری سومین حراج تهران است . نظر شما درباره این حراج چیست ؟

خبرهایی که از حراج تهران رسید بسیار خوب و خوشایند بود ؛ آن را یک رویداد بسیار موفقیت آمیزی مى بینم ؛ به خصوص انعکاس جهانی اش خیلی خوب و عالى بود و من باورم نمی شد که اینقدر از حراج استقبال شود . خیلی از این اقبال خوشحالم . البته به عقیده من چالش هایى هم ممکن است در پی بیاورد که باید براى این ها هم فکر شود ، مهمترینش رابطه هنرمندان جوان با گالری هاست . زمانی که اثر هنرمندی در حراج به چندین برابر قیمت معمولش فروخته می شود اصل توازنی قیمت اثر در بازار و کالرى را از بین مى برد ؛ بدیهى ست نباید میان قیمت حراج و گالرى ، خیلی اختلاف بیفتد ؛البته من بدبین نیستم و حراج تهران موفقیت هاى بزرگى دارد که این چالش ها را به مرور زمان برطرف خواهد کرد .

حراج تهران را در مواجهه با آثار اساتید چکونه دیدید؟

خیلى خوب است ؛ در بخش اساتید و مستر پیس ها حراج تهران کاملا درست
، موفق و به جا عمل کرده است . مثلا اثر سهراب سپهری ، قیمت دلاری اش با ریالی اش با پشتوانه حراج تهران در حال برابرى ست ؛ این خیلی خبر خوبی براى مارکت بین المللى ماست . برای اینکه تا قبل از این اگر اثر سپهری در لندن و یا دوبی فرخته می شد اگر خریداران خبر داشتند که در ایران می شود با یک سوم قیمت این اثر را خرید ، خوب در حراج نمی خریدند . حالا می دانند این قیمت در دنیا فرق نخواهد کرد و در ایران هم قیمت اثر سپهری برابر با تمام دنیاست . این قسمت کار کاملا درست است ؛

تحلیل تان از گردش مالی 13 میلیاردى در جامعه تجسمى ، توسعه تاریخى این بخش است ؟

من شکی ندارم الان ما به یک شکوفایی رسیدیم ولی امیدوارم که این پایدار باشد ؛ باید دید خریداران جدید آثار هنرى این راه را در دراز مدت هم انجام مى دهند ؛ از قرار مجوعه داران تازه خیلی تشنه هستند و مى خواهند با شتاب و بسیار سریع صاحب مجموعه در خور توجه هنرى شوند ؛ گویا دست و بالش هم باز است و حاضر است پول های بزرگ هم هزینه کند . اگر این ها در این حوزه ماندنی شوند دل نگرانى ها حل مى شود ؛ ولی اگر اینها هوسی باشند خوب خبر خوبی نیست ؛ در هر حال باید صبر کرد و امیدوار بود این یک آغاز خوب باشد ؛ نکته مهم دیگر اینست که در هنرهاى تجسمى همه چیز خودجوش و به صورت خصوصی انجام می شود ما شاهد تاسیس موزه جدید و موسسات هنری بزرگ نیستیم ؛ من امیدوارم دولت خودش را برساند و پا به پای این ها به جلو بیاید برای اینکه جمعیت مملکت بیشتر از دو برابر شده و هنرمندانش بیشتر از ده برابر شده اند . موزه هنرهاى معاصر دیگر اصلا کفاف مشتاقان میلیونى هنر را نمی دهد ؛ اگر موسسات جدید درست نشود اگر ایران در نمایشگاه های جهانی شرکت نکند که همه این ها باید با حمایت دولت انجام شود ، موقعیت جهانی ما دچار تحول مثبت نمى شود ؛ بسیار امیدوارم دولت جدید آگاه مقدمات این مهم را فراهم کند.


اخیرا نامه اى به آقاى رییس جمهور نوشتید.

بله ، من نامه ای به رئیس جمهور نوشتم و خواستم روزنامه ها ننویسند دادگاه ما مختومه شده ،این دادگاه اشکال فنی داشت و به علت کسر مدارک دادگاه موقوف و به دادگاه بعدی موکول شد . ولی برخى رسانه ها نوشتند دادگاه مختومه شده و شهرداری برنده شد و در واقع قضیه به همین جا ختم شده است . من یک نامه ای نوشتم که این دادگاه ادامه دارد . اصل داستان این است که آثار یک هنرمند را نمی آیند از خانه اش ببرند این خانه موزه بوده با رضایت من تبدیل به موزه شده و رسما افتتاح شده و شهردار وقت آقای ملک مدنی آمده موزه را افتتاح کرده است . آثاری در اینجا موجود بوده است . بعد از آن آقای احمدی نژاد پس از سه ماه گفته ما موزه نمی خواهیم و در اینجا را بسته و کارها را هم برداشته و برده است . ما قرارداد داریم و مطابق مضامین موجود در آن ،قرارداد قبلی باطل است زیرا آن آثار برای اینجا خریداری شده و باید سال به سال تمدید می شد، در نتیجه این کارها را به صورت غصبی برده اند و باید به اینجا برگردانند ؛ من زیر بار این موضوع نمی روم که این ها می گویند ما پولش را داده ایم ، پولش را داده اید با چه شرایطی ،قرار دادی که در آن شرط و مدت دارد این قرار داد خرید نیست بیعی اسلامی نیست این قراردادی ست که مطابق قانون زمان و شرایطش باید رعایت می شدکه نشد و مقصر شهرداری ست نه من . اصل حرف ما این است که می گویم شما هستید که گفتید دیگر موزه نمی خواهیم .

آیا نمی شود دور یک میز نشست و ماجرا را حل کرد ؟

من که حرفی ندارم و بارها اعلام کرده ام من آماده گفت و گو با شهرداری هستم . من که دشمن نیستم ، من غریبه نیستم ، من هنرمندهمین مملکت هستم ؛ چرا این ها باید با من اینگونه رفتار کنند و من را از خودشان برنجانند ؛ بیایند در بشکنند و آثارم را از درون حیاط ببرند ،هیچکدام این ها با عقل جور در نمی آید . من هر لحظه منتظرم که آقایان بیایند و بنشینیم و گفت و گو کنیم . من وکیل دارم آنها هم وکیل دارند حرف هایشان را بزنند و ما هم حرف هایمان را بزنیم .

دوست دارید همچنان خانه موزه تناولی دایر باشد ؟

صد در صد ؛ دلم می خواهد ،خودم شخصا موزه ام را تاسیس و افتتاح کننم خودم امروز از عهده هزینه هایش برمی آیم. اتفاقا باری هم از روی دوش شهرداری برداشته می شود.

انتهای پیام/

آزاده جعفریان

گزارش تصویری مرتبط

شایان ذکر است این گفتگو ، همزمان در روزنامه شرق انتشار یافته است./ عکس ها اختصاصی هنرآنلاین است.