سرویس مد و لباس هنرآنلاین: فرهنگ زاجفروشها از آن دست چهرههای فعال در حوزه مد به حساب میآید که سابقه طولانی در آموزش رشته طراحی و مدلسازی طلا و جواهر در کشورمان دارد و از نخستین افرادی است که مدلسازی زیورآلات از طریق نرمافزارهای رایانه ای را به ایران آورده است.
او مهمان خبرگزاری هنرآنلاین بود و صحبت های جالب توجهی از ورود تکنولوژی و پرینترهای سه بعدی تا جایگاه ایران در بازار جهانی طلا و جواهر را مطرح کرد. مشروح گفت و گو با این هنرمند فعال در عرصه مد را در ادامه بخوانید:
آقای زاج فروشها فعالیتتان در زمینه طراحی و مدلسازی طلا و جواهر را از چه زمانی آغاز کردید؟
من در سالهای 80-81 برای اولین بار در کشور آموزش رشته طراحی و مدلسازی طلا و جواهر با کامپیوتر را شروع کردم. خاطرم هست که آن روزها وقتی در مورد حرفه طراحی طلا و جواهر به دیگران توضیح میدادم، برایشان عجیب به نظر میرسید و میگفتند که مگر همچین شغلی هم وجود دارد؟ البته من تا قبل از آن بیشتر در زمینه ساختمان فعالیت میکردم ولی مدلسازی از طریق نرمافزار را هم به خوبی انجام میدادم. سپس رشته گوهرشناسی را خواندم و دیدم که میشود از این تکنیک برای ارائه کارها استفاده کرد، به طوریکه پیش از ساخت و حتی قبل از این که ضرر و زیانی متوجه کسی باشد، با ساخت مدل اثر، گزارشی از کار ارائه شود و یک برآورد قیمتی صورت بگیرد تا دیگر برای مشتری مشکلی پیش نیاید و کاملاً بداند که چه اتفاقی میافتد. در گذشته بیشتر کار با دست انجام میشد اما حالا به دلیل رشد تکنولوژی و استفاده از پرینترهای سه بعدی که وارد کشور شده؛ کار به آسانی انجام میشود.
ورود تکنولوژی و پرینترهای سه بعدی چه تأثیری را در طراحی و مدلسازی طلا و جواهر گذاشته و چقدر به حرفهای شدن فضای این کار کمک میکند؟
در گذشته به دلیل این که کار از ابتدا با دست ساخته میشد، مشتری نیاز داشت که برای سفارش خود به شخصی که سازنده کار بود اعتماد کند و سازنده هم با توجه به توانش شروع به ساخت میکرد و در بعضی موارد ظرافت آنچنانی هم نمیتوانست به کار ببرد. همچنین برآورد آنچنانی هم روی قیمت نداشت و در کل تواناییاش بسیار محدود بود. پس از اتمام کار هم ممکن بود که اصلاً نیاز و خواسته مشتری تأمین نشود و در این شرایط امکان داشت مشتری و سازنده به اختلاف بخورند و یا مشتری علیرغم میلش کار ساخته شده را قبول کند که این امر هم موجب ضرر و زیان دو جانبه و نارضایتی هر دو طرف میشد. اما پس از ورود تکنولوژی، ما میتوانیم عیناً هرآنچه که میخواهیم را با در نظر گرفتن کلیه ظرایف توسط پرینترهای سه بعدی بسازیم و به مشتری در مورد تعداد سنگها، جواهر به کار رفته و وزن و عیار قطعه گزارش بدهیم. حتی میتوانیم از خروجی کار یک عکس تهیه کنیم تا مشتری پیش از شروع ساخت و صرف هزینه، اثر نهایی را ببیند.
اما متأسفانه این تکنولوژی هم مثل سایر فناوریهایی که به کشور وارد می شود، از مسیر اصلیاش منحرف شد. در ابتدا تولیدکنندگان و سازندگان طلا و جواهر از ورود این تکنولوژی خوشحال شدند چون دیگر مجبور نبودند که از کشورهایی مثل ترکیه، تایلند و ایتالیا و... قطعه وارد کنند اما در ادامه همه به کپیکاری روی آوردند و بعضاً اجناس تولید شده را با نام کشوری مثل ایتالیا به فروش میرساندند. به همین خاطر کمتر کسی به ایدهپردازی و انجام کارهای خلاقانه میپرداخت و کمتر اثری بر اساس نقش مایههای اصیل باستانی و موتیفهای ایرانی ساخته میشد. همین مسأله باعث شد که بعد از چند سال تمام مدلهای موجود شبیه هم شوند و تنوع اجناس در بازار از بین برود و در نتیجه رقابت در بازار معنای خودش را از دست داد.
در ایران طراحان به بازار نگاه میکنند و بر اساس آن کاری را طراحی میکنند. به طور مثال فلان ایده و طراحی در بازار با استقبال خوبی مواجه است پس باید بر اساس تقاضا و با همان سبک طراحی را انجام دهند، در حالی که این ساختن و طراحی مد نیست و این مسأله هم به نوعی همان کپیکاری است. البته به این معنا نیست که ما ایده پرداز نداریم بلکه برعکس طراح ها و ایده پردازهای خلاقی داریم که باید با تولید کننده ها هماهنگ شوند و کارگاهها به ایشان اعتماد کنند. آثار ارائه شده در جشنواره ها و رقابت های داخلی و خارجی تایید کننده این گفته است.
با این وجود در حال حاضر عدهای نیز به فکر برندسازی هستند که باعث میشود بتوانند طراحی و سبک خودشان را ارائه بدهند و تعریف مد و مدسازی خودشان را داشته باشند. با این روش تا حدودی می شود امیدوار بود که طراحانی پا به عرصه بگذارند که ایده های جدید داشته باشند و براساس طرحها و موتیفها و فرهنگ ایرانی کار بسازند.
چه عواملی میتواند موجب بهبود این جریان شود؟
دولت و یا بخشهای خصوصی میتوانند از طریق مسابقات و یا جشنوارهها از طراحان حمایت بکنند. یکی از پیشنهاداتی که من همیشه داشتهام این بوده که فضاهایی چه به صورت مجازی و چه به صورت فیزیکال ایجاد شود تا طراحانی که تحت آموزش قرار میگیرند بتوانند کارشان را ارائه کنند. الان هیچ پل ارتباطی در میان طراحان آموزش دیده و کسانی که در این زمینه فعال هستند، وجود ندارد. من متقاضایان زیادی برای ایدهپردازی و مدلسازی دارم و به شخصه تا به امروز هر هنرجویی که کار خوب ارائه کرده را به بازار معرفی کردهام.
منظورتان طراحی و مدلسازی با کامپیوتر است یا طراحی و مدلسازی دستی؟
هر دو جایگاه خودشان را دارند. در دورهای که نرخ بیکاری بالا است، اگر کسی در حیطه کار من توانایی داشته باشد، به راحتی میتواند با حقوق مناسب جذب بازار کار شود. یک جمله کلیشهای وجود دارد که میگوید مسئولین باید از فلان جریان حمایت کنند؛ این جمله درست است و باید حمایتی از جانب مسئولین صورت بگیرد اما به نظرم یک بخشی از کار به بخش خصوصی و کسانی که این کار را درک میکنند و در آن توانایی دارند مربوط میشود. آنها باید مراکزی را ایجاد کنند تا کسانی که در این حرفه به صورت آزاد مشغول هستند، بتوانند کارهایشان را ارائه کنند.
بازار کار طراحی و مدلسازی طلا و جواهر کجاست و شما و همکارانتان طراحان را برای کار به کجا معرفی میکنید؟ به طور کلی چه تعداد کارگاه برای طراحی و تولید طلا و جواهر وجود دارد؟
من از تعداد این کارگاهها در کل کشور اطلاعی ندارم اما در شهر تهران حدود 2 یا 3 هزار کارگاه طراحی و تولید طلا و جواهر وجود دارد که تعدادی از این کارگاه به شکل بسیار گسترده در حال کار هستند و میزان طلای مورد استفادهشان در حدود چند تن است. این در حالی است که بازار ایران یک بازار بینالمللی نیست و بیشتر برای مصارف داخلی است و کمتر تولید کنندهای می تواند با آن شرایط بسیار سخت کارش را صادر کند. کما اینکه بسیاری از شاگردان من پس از آموزش، جذب بازار کشورهای خارجی شده اند.
فکر میکنید که چرا با توجه به تعداد کارگاههایی که فعال هستند، هنوز تعداد طراحان ما به حد اشباع نرسیده است؟
چند دلیل عمده برای کم بودن تعداد طراحان وجود دارد. یکی از آنها این است که کار طراحی یک کار بسیار تخصصی و مشکل است. یک بخشی از دشواری آن مربوط به کار طراحی و سهبعدی سازی با کامپیوتر است و بخشی دیگر مربوط به شناخت استانداردهای طلاسازی و جواهرسازی. اگر این دو با هم تلفیق شوند، کار بسیار سخت میشود و فرد باید کاملاً منضبط و دقیق عمل کند تا موفق شود. من برای اولین بار استانداردهای فنی و حرفهای و حتی سیلابس آموزشی رشته ساخت طلا و جواهررا برای یکی، دو دانشگاه تدوین کردم و مجوزهای وزارت علوم هم در این زمینه اخذ شده است. میزان ساعتی که ما برای آموزش این حرفه تعیین کردهایم چیزی در حدود 120 تا 150 ساعت است. البته این تعداد ساعت آموزشی در نهایت از دانشجو یک طراح مبتدی میسازد و حالا لازم است که او وارد یک کارگاه شود و کارآموزی کند. او بعد از آن که یک جریانی را در کارگاه یاد میگیرد، بعد از یک یا دو سال کارآزموده میشود و سپس میتواند جوری طراحی کند که قابلیت اجرا داشته باشد.
قبلاً کارها با دست ساخته می شد، اما الآن قالبسازیها مکانیزه شده و پرینتر سه بعدی به کمک ما آمده است. این پرینترها نیاز به یک اپراتور و مدلساز دارند که بشود با آنها کار کرد. واقعیت این است که این 2 یا 3 هزار کارگاه که گفتم وجود دارد، همه دستگاه ندارند و حتی ممکن است نسبت به روشهای جدید طراحی آگاهی نداشته باشند. اگر در همه این کارگاهها تکنولوژیهای جدید بود و استفاده میشد، اوضاع خیلی بهتر از اینها بود. الأن دستگاهها به سمت عمومی شدن پیش میروند، به طوری که افراد در منازل بتوانند به راحتی طراحی و قالبسازی کنند و چه بسا میشود اثر را به یک ریختهگر سپرد و عملاً ایده را اجرایی کرد. این جا است که اهمیت مدلسازی مشخص میشود.
نکته جالب آن است که این جنس از طراحی که در مورد طلا و جواهر کاربرد دارد، در صنایع هم حائز اهمیت است. الان صنعت و تولید در شاخههای مختلف وابسته به پرینترهای سه بعدی است و من حتی یک مهندس معماری را سراغ دارم که با کمک این پرینترهای سه بعدی در آمریکا ساختمانسازی میکند. موتور جت و بسیاری از قطعات دیگر با کمک این فناوری ساخته شده است؛ یعنی طراحی و صنعت در دنیا کم کم به سمت طراحیهای سه بعدی پیش میرود. بنابراین افرادی که بخواهند وارد صنعت شوند باید کاملاً با این رشته آشنا شوند. الآن بعد از چند سالی که این فناوری وارد کشور شده، هنوز نو پا است و نیاز به زمان دارد تا افراد تخصصهای لازم را کسب کنند.
اکنون چند شرکت در داخل کشور هستند که اقدام به ساخت پرینترهای سه بعدی کردهاند و کم کم در حال پیشرفت هستند اما آن چیزی که در کشور بسیار مهجور ماند بحث ایدهپردازی است که بسیار اهمیت دارد. شما اگر ایدهای نداشته باشید، عملاً چیزی هم برای ساخت ندارید. من فکر میکنم که جوانان ما در حال حاضر کم کار شدهاند و منتظر هستند تا به سمت یک جریان پولساز هدایت شوند. صنعت طلا و جواهر هم همانطور که از اسمش پیداست، از این جریان مستثنی نیست. اما واقعیت این است که در حال حاضر فقط چند موسسه و دانشگاه از جمله دانشکده علمی و کاربردی در بحث آموزش پیش قدم هستند و به طبع وقتی شناختی وجود ندارد، تقاضایی هم مطرح نیست. ما ایرانیها معمولاً باید تحت فشار باشیم و احساس نیاز کنیم تا به سمت یک جریان حرکت کنیم. معمولاً در کارها خودمان پیش قدم نمیشویم که این رویه باید تغییر کند.
جایگاه ایران در بازار جهانی طلا و جواهر چطور است؟
ایران در بازار جهانی طلا و جواهر جایگاه برجسته ای ندارد. بازار کار ایران بازاری بینالمللی نیست و برای صادرات و واردات تولیدکنندگان باید پروسه بسیار طولانی طی شود، همین دلیل بازار ایران بسیار مهجور است و عملاً هیچ جایگاه و سهمی در بازارهای جهانی ندارد. البته بازار ایران به لحاظ تقاضا بسیار خوب است چون ما 80 میلیون علاقهمند به طلا داریم، در حالی که در کشورهای اروپایی و آمریکایی طلا خواهانی ندارد مگر افرادی که علاقمند به برندهای مختلف هستند. کشورهایی مثل ایران هند و حتی چین و کشورهای عربی استفاده بسیاری از طلا دارند. استفاده چینیها و هندی ها به حدی زیاد است که روی شاخصهای جهانی تاثیرگذار است و بازار جهان را دچار نوسان میکند.
بازار ایران به لحاظ صادرات محدود است اما به لحاظ واردات، قالبهای کشورهای ترکیه، تایلند، هنگکنگ و دستگاههای کشورهای ایتالیا، آلمان و آمریکا (با واسطه) به ایران وارد میشوند. بنابراین در ایران هر نوع دستگاه مدرن و امروزی وجود دارد و برخلاف سایر صنایع، خود استاد کارها و فعالان طلا و جواهر با صرف هزینه اقدام به وارد کردن پیشرفتهترین دستگاه ها میکنند. کشور ما در زمینه طراحی و مدلسازی طلا و جواهر، استاد کارهای بسیار ماهری دارد اما با این حال ما در دنیا حرفی برای گفتن نداریم چون ارتباطمان با سایر کشورها قطع است. کشورهایی مثل ترکیه به اندازه درآمد نفتی کشور ما، از طلا و جواهر صادرات و درآمد دارند اما در ایران در حالیکه قابلیت های بسیار زیادی وجود دارد ولی جایگاهی نمیشود برای طلا و جواهر کشور در بازار جهانی متصور شد.
در ایران تقاضا تعیین میکند که طراح چه چیزهایی را عرضه کند و در نتیجه عملاً مد از بین میرود چون طراح نمیتواند اثری را با توجه به سلیقه شخصیاش به تولیدکننده ارائه دهد. تولیدکننده برای آنکه بتواند یک طرحی را در بازار جا بیندازد باید سرمایهگذاری کند اما چون قانون کپی رایت وجود ندارد و طرحش در جایی ثبت نمیشود، تولیدکنندگان دیگر سعی میکنند که با کپی کردن کار او تولید را ادامه دهند. از طرفی نبود قانون کپی رایت باعث میشود که اکثر نرمافزارها بدون پرداخت هزینه و به صورت کرک شده وارد ایران شوند و اصولا اگر فردی بدون هزینه صاحب چیزی شود ارزش آن را نخواهد دانست. شما اگر این نرمافزارهای کرک شده را با لپتاپ خود به خارج از کشور ببرید، بزرگترین مجازاتها را برایتان در پی خواهد داشت. ارزش این نرمافزار در یک کشور اروپایی در حدود 7000 دلار و آموزش آن در حدود 10 تا 20 هزار دلار است و اگر کسی بخواهد این حرفه را نه در حد و اندازه ایران، بلکه در سطح بسیار پایین بیاموزد، حداقل باید چیزی در حدود 18000 دلار هزینه کند. طراحان و مدلسازان ایرانی بسیار با استعداد و قدرتمند هستند اما چیزی که مانع پیشرفتشان میشود این است که هیچ پل ارتباطی را با بازار خارجی ندارند و جایی برای عرضه کارشان موجود نیست.
در کشور ما در زمینه طراحی طلا و جواهر تمرکز منطقهای وجود دارد؟
شهرهای کشور با توجه به میزان مصرف طلا، هر کدام بورس خودشان را دارند. در مناطق جنوبی کشور، طلا با عیار 22 مورد پسند مردم است. جنوبیها بیشتر سبک طلای هندیها، اعراب و پاکستانیها را میپسندند و در طراحی و میزان طلای مصرفی در اجناس هم شبیه به آنها عمل میکنند. شهرهایی مثل مشهد، اصفهان، تهران، تبریز و کردستان هم بازار خودشان را دارند. حتی من گاهاً کسانی را دیدهام که به اربیل عراق کار میفرستند و استقبال خوبی هم از کارهای آنها میشود. این شهرها آنطور که گفته میشود، میزان استفادهشان از طلا زیاد است.
در اواخر سال 94 هفته طراحی جواهر در تهران برگزار شد که شما هم در آن دوره حضور داشتید. تجربه آن رویداد چطور بود و چرا دیگر برگزار نشد؟
من در آن رویداد داور بودم و سخنرانی کردم. انجمن دانشجویی و علمی دانشگاه تهران پیگیر اجرای آن بود. تا اونجایی که شنیدم فکر می کنم زمان برگزاریش تغییر کرده. یکی از نقاط ضعف بزرگ در جشنوارههای ایران، عدم تداوم و انضباط آنها است. اگر یک جشنوارهای هر ساله برگزار شود و انضباط داشته باشد، اعتبار زیادی به دست میآورد.
جشنواره مد و لباس فجر هم در دو سال اخیر بخش طراحی و ساخت زیورآلات را هم اضافه کرده است. به نظرتان آیا لزوم این اتفاق وجود ندارد که طراحی و ساخت زیورآلات خودش به طور جداگانه یک جشنواره، نه در قالب جشنواره فجر و بلکه به عنوان رویدادی مجزا داشته باشد؟
من معتقدم که این ضرورت وجود دارد. تا به حال هم یک سری مسابقات در زمینه طراحی و ساخت زیورآلات برگزار شده اما چون استقلال و انضباط نداشتهاند، مقطوع مانده و یا مختوم شدهاند. خود جشنواره مد و لباس فجر پس از برگزاری 6 دوره توانسته اعتماد همه را جلب کند و مطمئناً این اعتماد از ابتدا وجود نداشته است. از یک جشنواره مخصوصاً در ایران نمیشود انتظار داشت که از همان ابتدا ایدهآل باشد. در سال 95 حدوداً یک هفته به افتتاحیه جشنواره مد و لباس فجر مانده بود که فراخوان بخش زیورآلات را ارائه دادند و در عرض آن یک هفته سریعاً ۵۰ نفر جمع شدند و در جشنواره شرکت کردند. من هم در آن دوره کارهای ارائه شده را داوری کردم که البته بخش زیورآلات جشنواره اصلاً دیده نشد. در سال 96 هم من با مسئولین خیلی بحث کردم و در نهایت به سختی 10 استند را در جشنواره قرار دادم که البته یک قدم رو به جلو و خوب بود.
قطعاً این وضعیت ایدهآل و مورد پسند ما نیست اما خودمان هم باید پیگیر باشیم. باید سال بعد برنامهریزی بهتری داشته باشیم و اهمیت جریان زیورآلات را به مسئولین جشنواره بگوییم تا نگاه جدیتری به آن شود. مسئولین جشنواره خودشان گفتند که شرکتکنندههای شما باید با حضور جدیشان ما را متقاعد کنند که ما متوجه شویم این جریان جدی است. برای دوره اخیر حتی میخواستند که حضور بخش طراحی زیورآلات را حذف کنند که ما خیلی پیگیری کردیم و گفتیم که افراد بیایند حداقل از حقوق خودشان دفاع کنند. در این زمینه با واکنش منفی طراحها هم مواجه شدیم چون جشنواره مد و لباس فجر یک جریان دولتی است و بعضاً وزارت فرهنگ و ارشاد مورد قبولشان نبود. ما گفتیم که این جریان دست شماست. شما شرکت کنید و این جریان را به دست بگیرید.
آیا برای کسانی که میخواهند وارد رشته طراحی و مدلسازی طلا و جواهر شوند، اتحادیه و صنفی وجود دارد که به بحث بیمه و قراردادهای کاری امیدوار شوند؟
چندین انجمن صنفی و اتحادیه وجود دارد که میتواند از این قشر حمایت کند اما من به آنها نقدهایی دارم که همیشه این نقدها را عنوان کردهام. من ایدههای بسیار زیادی در زمین ارتقاء آموزشی و فنی و تجاری طراحهای بسیاری دارم اما در عمل خیلی تمایلی به کار کردن دیده نمیشود. ما جلسات زیادی برگزار کردیم که در نهایت به سختی توانستیم در نمایشگاه بینالمللی طلا و جواهر یک غرفه برای طراحها بگیریم که بیایند کارشان را در معرض نمایش بگذارند. برگزارکننده آن نمایشگاه خود اتحادیه بود که با همکاری یک شرکت آن نمایشگاه را برگزار کرد. ما پیشنهاد کردیم که اتحادیه کاری کند تا با همان حق عضویتی که از طراحها میگیرد، یک غرفه برایشان بگیرد تا کارهایشان را بفروشند ولی آنها این کار را انجام نمیدهند چون فقط به این وابسته هستند که یک حق عضویتی بگیرند و یک سری جلسات تشریفاتی را برگزار کنند. حداکثر کاری که اتحادیه میکند این است که به تولیدکنندهها مجوزی میدهد که بتوانند کار کنند، وگرنه در مورد مسائل وام و بیمه خیلی ضعیف است و عملاً هیچ اتفاقی در زمینههای دیگر نمیافتد.
خودتان در حال حاضر مشغول چه فعالیتهایی هستید؟
من 15-16 سال است که دارم کار آموزشی انجام میدهم. در سازمانهای مختلفی آموزش دادهام و موسسه خودم را هم دارم. من برای کارم تبلیغات نکردهام و الآن شما اگر در اینترنت بگردید، عکس و تبلیغی از من وجود ندارد. تبلیغات من اینطور بوده که اگر شاگردی کارم را پسندیده، رفته و به چند نفر دیگر هم گفته که به کلاسهای آموزشی من بیایند. من عقیده دارم که اگر کارم درست باشد، اینطور شاگرد جذب خواهم کرد و اگر کارم درست نباشد و شاگردانم مرا به بقیه معرفی نکنند، بهتر است که کار نکنم. من در مؤسسه انجمن جواهرشناسی ایران که زیر نظر سازمان فنی و حرفهای کشور است به آموزش میپردازم. استاندارهای آموزشی آن جا را هم خودمان نوشتهایم. همچنین من کار طراحی و قالبسازی برای بازار هم انجام میدهم و یک سری از شاگردهای خودم را هم به کار میگیرم. یک دفتر در کریمخان و یک دفتر در بازار تهران داریم و هم کار میکنیم و هم آموزش میدهیم.
در این مدت هیچگاه از شما به عنوان کارآفرین تجلیل شده است؟
من ادعای کارآفرینی ندارم. جذابترین بخش کار من این بوده که به شاگردهایم کار یاد بدهم و بعد از دو سال ببینم که دارد با همان کار زندگیاش را میچرخاند. این برای من جذاب و لذتبخش است.
در رابطه با سنگهای قیمتی بگویید که در حال حاضر چه سنگهایی در کشور وجود دارد و کدام یک وارداتی هستند؟
ایران در زمینه سنگهای قیمتی منابع چشمگیری ندارد. شناختهشده ترین سنگ قیمتی در ایران همان فیروزه است و بقیه سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی وارداتی هستند. سنگهایی چون گارنت سبزدر ایران استخراج می شود که برای کشوری مثل آمریکا و کشورهای اروپایی با ارزش است. سنگ گارنت جزو سنگهای نیمه قیمتی است که در داخل کشور حتی میتوان آن را زیر قیمت استاندارد جهانی پیدا کرد. در کشور افغانستان سنگهای نیمه قیمتی زیادی وجود دارد و اصلاً آمریکا به همین خاطر است که در افغانستان حضور دارد. به هر حال، ایران منابعی در زمینه سنگهای قیمتی نداشته و به همین خاطر رشته تراش سنگ در ایران توجیهی ندارد.
به نظرتان میزان استفاده و همچنین قیمت طلا در ایران منطقی و مطابق با استانداردهای جهانی است یا خیر؟
در خیلی از کشورهای مهم دنیا ، عوام خیلی به اندازه ایرانی ها از طلا استفاده نمیکنند و اگر استفاده کنند هم به متریالش نگاه نمیکنند و طراحی آن برایشان اهمیت دارد. از آنها کمتر خواهید شنید که بپرسند وزن طلای فلان دستبند یا آویز چقدر است. آنها به دنبال این هستند که ببیند در طلا چه هنری به کار رفته است. عیارهای مختلفی در طلاهای آنها استفاده میشود. آنها معمولاً از طلاهای 8 ،10 ،12 یا 14 عیار استفاده میکنند. طلا را بیشتر برای ازدواج استفاده میکنند که آن هم طلایی ظریف و کوچک است.
یکی دو سالی است که یک گالری به نام "فام" با مدیریت خانم رمضانی در انگلستان یک نمایشگاه برگزار میکند که در آن نمایشگاه در نهایت آثار دریافت شده به مسابقه گذاشته میشود و امسال از من هم برای داوری در این مسابقه دعوت شد. آثاری که به این نمایشگاه ارائه میشود باید طراحیهای هنری مبتی بر هنر ایرانی داشته باشند. هر هنرمندی میتواند 5 اثر را به این نمایشگاه ارائه دهد و این گالری آنها را برای فروش میگذارد. در نهایت به سه نفر اول هم جایزههای به ترتیب 500، 400 و 300 پوندی داده میشود. این کار باعث میشود که طراحهای ایرانی در خارج از این مرز و بوم هم شناخته شوند.
در ایران در زمینه طراحی و مدلسازی طلا و جواهر برند به خصوصی هم وجود دارد؟
یک سری از اسامی هستند که به صورت سنتی برند شدهاند. مثلاً برند جواهریان یا مظفریان، اینها به واسطه اسم خودشان و اسم مغازهشان در طول سالیان برند شدهاند. اما برندهایی هم وجود دارد که طبق اصول برندسازی یک برند درست کردهاند. مثلاً کیا گالری این کار را انجام داده و برندسازی کرده است. ما اگر در همین وضعیت حرکت کنیم، میتوانیم به سمت برندسازی برویم و همه به دنبال سبک و ایده خودشان بروند.
رویکرد ما به مقوله طراحی و مدلسازی طلا و جواهر بیشتر اقتصادی است تا هنری...
کوتاهی از سمت خود تولیدکنندهها است، وگرنه ما میتوانستیم با ارائه یک سری ایده، طراحی و مدلسازی طلا و جواهر را هنری کنیم. باید دو طرف اعتمادسازی کنند.
و کلام پایانی؟
من خیلی دوست دارم که در هنر و صنعت هر کسی جایگاه خودش را از نظر تخصصی پیدا کند و خیلی دوست دارم که ایدهپردازی هم جایگاه خودش را به دست بیاورد. منظورم یک ایدهپردازی نابی است که مبتنی بر هنر ایرانی و اسلامی باشد و هنر ایران را در سرزمینهای دیگر معرفی کند تا ایران بتواند جایگاه هنری خود را در سطح بینالمللی به دست بیاورد. ما باید در این جهت هر کاری که از دستمان بر میآید را انجام بدهیم، حتی اگر برایمان نفعی نداشته باشد. خیلی زشت است که در یک کشور خارجی بگوییم ایرانی هستیم و آنها فکر کنند که منظورمان عراق است! ما باید کاری کنیم که ما را از هنرمان بشناسند و از آن شگفتزده شوند. آرزویم این است که قضاوتهای نادرستی که در مورد ایران وجود دارد از بین برود و چهره واقعی کشورمان به دنیا شناسانده شود.