سرویس سینما هنرآنلاین: انتقاد کردن حق هر انسانی است و هیچکس نباید و نمیتواند این حق مسلم را از کسی بگیرد. پدیدهها برای این به وجود میآیند که مورد نقد قرار گرفته و در صورت تایید، پذیرفته شوند. نقد یعنی تمیز سره از ناسره. تشخیص سره از ناسره نیز کار هر کسی نیست و متخصص آن فن را میخواهد. در قدیم و حتی امروز برای سنجیدن معیار طلا از سنگ محک استفاده میکنند.
آدمی، حق دارد که از هر چیز و هر کس انتقاد کند، اما حق تخریب ندارد، تخریب از چارچوب نقد خارج است و مخرب مطرود هر جامعهای است. آثار هنری از مهمترین پدیدههای جهان هستی هستند که همواره با سنگ محک نقد معیارسنجی میشوند. اگر نقد منطقی و دلسوزانه وجود نداشته باشد، هیچ رشته هنری مسیر پیشرفت را در پیش نخواهد گرفت. آنانی که به درستی نقد میکنند، بزرگترین حامیان هنر و هر پدیده دیگری هستند. کسانی هم که منظورشان از نقد تخریب است، فقط ممکن است صاحب اثر را کمی دلخور کرده و چوب لای چرخ هنر و هنرمندان بگذارند، اما نمیتوانند چرخ هنر را از حرکت بیندازند. منتقدان مخرب خیلی زود از چرخه خارج شده و توسط هنرمندان و مردم طرد میشوند.
وقتی منتقدی میخواهد اثری یا پدیدهای را نقد کند، باید در آرامش کامل و بدون عصبانیت این کار را انجام دهد. اگر غیر از این باشد نقدش بوی غرض و مرض گرفته و تهی از ارزش میشود.
کسی که به واسطه دشمنی یا دلخوری از هنرمندی یا مرکزی زبان و قلم به نقد میگشاید، انتقادش از ارزش افتاده و کسی برای آن ترهای هم خرد نخواهد کرد. زیرا میدانند فرد منتقد برای منافع و رضای شخصی به نقد کسی، هنری و یا سازمانی پرداخته است. این گونه افراد هرگز نمیتوانند منتقد مصلح و دلسوزی باشند، زیرا منفعت طلبی، خودخواهی و خودنمایی تمام وجود آنان را فرا گرفته است. چنین فردی قلم و کلامش مسموم است و هر چه بگوید و بنویسد سمی است مهلک که باید از آن پرهیز کرد.
بارها دیده شده و میشود که عدهای همواره مجیز کسی یا سازمانی را میگویند، اما به محض آنکه منافع و موقعیتشان به خطر میافتد، زبان و قلم مسمومشان به کار افتاده و زهر افشانی میکنند. منتقدی که مستقل باشد و اعتقاد به عدالت در وجودش موج بزند، هرگز قلم و زبانش این گونه به حرکت در نخواهد آمد، زیرا چنین منتقدی برای اصلاح دست به نقد میشود، نه منافع شخصی و موقعیت اجتماعی. در این نوشته از قلم به مزدان و هنر فروشان سخن آورده نخواهد شد، زیرا این گروه ارزش آن را ندارند که از آنان نوشت و گفت.
بارها دیده شده کارگردان یا بازیگری از سازمان یا جشنوارهای به شدت دفاع و سینه فراخ خود را چاک داده، اما وقتی که در همان جشنواره جایزهای به او تعلق نگرفته یا در سازمان مورد نظرآنچه را که میخواسته در اختیارش قرار ندادهاند، زمین و زمان را به هم میدوزد! باید به این عده گوشزد کرد، جایزه و پول در هنر هدف نیستند، فقط میتوانند مشوق یا وسیلهای باشند برای ارائه هنر بهتر و بیشتر.
بازیگران و کارگردانان بسیاری در جهان جایزه اسکار و جایزههای رنگارنگ دیگری گرفتهاند، اما هرگز این جوایز باعث ماندگاری آنان نشده، بلکه هنرشان موجب شد مردم نام آنان را به یاد بسپارند. بسیاری از جایزه گرفتهها، جرقهای بیش نبودند که زود خاموش شدند، زیرا نتوانستند مسیر پیشرفت را ادامه دهند. هنرمندی که چشم به جایزه داشته باشد هرگز به مقام والا در عالم هنر نخواهد رسید. در این روزها و در ایام جشنوارهها، زبان و قلم منتقدان غیر مصلح به کار افتاده و همه کس و همه چیز را از دم تیغ میگذارنند. باید از جشنوارهها و آثار ارائه شده در آنها انتقاد کرد و از کاستیها گفت، اما چگونه گفتن و چگونه نوشتن مهم است. آیا وقتی منتقدی از جشنوارهای بهره نبرد یا از اثری خوشش نیامد، باید به روی همه شمشیر کشیده و با سیلی نقد صورت همه را سرخ کند؟! در نقد باید با زبانی لطیف و قلمی شریف، کاستیها را موشکافی و از محاسن تعریف کرد. این گونه نقدها کارساز خواهد بود و برای ساختن آیندهای بهتر توسط نقد شدهها به کار گرفته می شود. انتقاد باید سفیر اعتماد باشد، نه شمشیر بی اعتمادی!
سید رضا اورنگ