سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین : ویلیام فاکنر در 25 سپتامبر سال 1897 به دنیا آمد. او در ۱۹۰۲ خانوادهاش به آکسفورد، مرکز دانشگاهی میسیسیپی، نقل مکان کرد. به دلیل وزن کم و قد کوتاه در ارتش ایالات متحده پذیرفته نشد ولی به عنوان دانشجوی دانشگاه افسری در یگان پرواز سلطنتی در تورنتوی کانادا نام نویسی کرد و در ۲ دسامبر ۱۹۱۸ به عنوان افتخاری ستوان دومی نایل شد.
وارد دانشگاه می سیسی پی شد و در سال ۱۹۲۴ از دانشگاه انصراف داد و در ۱۹۲۵ همراه با دوستش با یک کشتی باربری به ایتالیا رفت و از آنجا پای پیاده رهسپار آلمان و فرانسه شد.
ویلیام فالکنر یکی از بزرگترین و پر آوازه ترین نویسندگانی است که امریکا به خود دیده است. نویسندهای که با قلم بینظیرش همواره حماسه انسانهای معمولی ولی شگفت انگیز امریکا را روایت می کند.او همزمان صاحب حماسه هومر، شیوایی تولستوی و قدرت هوگو است تا با حماسه ای چون خشم و هیاهو که هر کس آن را می نوشت و دیگر هیچ نمی نوشت بیگمان یک نویسنده برتر بود اما او آثار بسیاری با همان قدرت پدید آورده است.
"خشم و هیاهو"ی ویلیام فاکنر را بهسختی میتوان تا انتها خواند و بهدشواری میتوان داستانش را تمام و کمال فهمید اما این رمان پررمز و راز ویژگیهای منحصربهفردی دارد که آن را در کنار شاهکارهای ادبیات جهان قرار میدهد. اما این ویژگیها کدامند؟ "ویلیام فاکنر" در سال ۱۹۳۳ بر خشم و هیاهو مقدمهای افزود اما فاکنر در نخستین عبارت این مقدمه، که میتوانید آن را همراه با متن اصلی کتاب به زبان انگلیسی بخوانید، مینویسد: "این کتاب را نوشتم و یاد گرفتم که چطور کتاب بخوانم." شاید مهمترین ویژگی رمان "خشم و هیاهو" در همین عبارت کوتاه فاکنر نهفته باشد، اینکه با این رمان میتوان یاد گرفت که چطور کتاب خواند. فاکنر در ادامهی این مقدمه توضیح میدهد که پیش از این نیز در بهکار بردن کلمات و "زبان" و بهتبع آن نزدیکی به آن دو محتاط بوده است، همچون احتیاط یک مقالهنویس در بهکارگیری کلمات، اما با نوشتن "خشم و هیاهو" یاد گرفته که در نزدیکی به زبان و کلمه احترام یا پروای خاصی را هم داشته باشد، مثل ترس همراه با لذت نزدیک شدن به دینامیت یا پروا و احتیاط نزدیکی با یک دختر [و یا یک پسر].
"خشم و هیاهو" کارکردهای تازهای از رمان و رمانخوانی را به خواننده معرفی میکند. به آدم یاد میدهد که رمان، روایت، دیالوگ و شخصیتها میتوانند کارکردها و ویژگیهایی فرای تعاریف معمول خود داشته باشند و فاکنر در این رمان این ویژگیهای تازه را بهکار بسته است و آن را به خواننده معرفی میکند. در عین حال، "خشم و هیاهو" اوج سبکیاست که در ادبیات امروز به "سبک فاکنر" معروف است. همان سبکی که فاکنر بعد از "خشم و هیاهو" نیز آن را در رمانهایی چون کتاب خواندنی "گور به گور" [با ترجمهی خوب نجف دریابندری] و "حریم" و "آبشالوم، آبشالوم!" بهکار گرفت اما بعدها خود اعتراف کرد که هیچگاه همچون نوشتن "خشم و هیاهو" در بهکارگیری این سبک ارضا نشده است.
ویلیام فاکنر در "خشم و هیاهو" داستان زوال زندگی "کامپسون" را از سال ۱۸۹۸ تا سال ۱۹۲۸ نشان میدهد و از این بابت رمان فاکنر شباهتهایی با رمان خواندنی "بودنبروکها"ی توماس مان دارد و البته با روایتهایی کاملا متفاوت. موسسهی انتشارات نگاه ترجمهی "بهمن شعلهور" از "خشم و هیاهو" را پیش از نوروز تجدید چاپ کرده و میتوان آن را با قیمت ۶۲۵۰ تومان از کتابفروشیها خرید. توضیحات "ویکیپدیا" دربارهی این رمان راهگشا است و خواندن مقدمهی فاکنر و راهنمای این سایت بر رمان "خشم و هیاهو" بسیار مفید است.
او مخالف سرسخت برده داری بود و از آنها که هنوز از سیاهان به عنوان برده استفاده می کردند، سخت خشمگین بود و از سیاهانی که هنوز تن به برده شدن می دادند سخت آزرده دل بود. این گونه تفکر و آزادمنشی و مخالفت با هرگونه تبعیض در اکثر آثار او قابل لمس است.
فالکنر چون "دس پاسوس" و "همینگوی" اولین کتاب خود را در سال 1926 با نوشتن داستان جنگی "مزد سرباز" که قهرمان آن سربازی است که مجروح و بدبین و ناراضی به وطن برمی گردد و در اطراف خود جز خودپرستی نمی بیند شروع کرد. او داستان "خشم و هیاهو" را در سال 1929 نوشت که سرگذشت تأثر انگیز خانواده ای را شرح داده است، این کتاب نام فالکنر را بلند آوازه ساخت.
داستان دیگر این نویسنده که نام آن "سارتوری" است نیز در 1929 منتشرشد. در این داستان موضوعی مورد بحث قرار گرفته است که بعدا اساس فکر و نوشته های این نویسنده شد و آن ترسیم جنوب آمریکا یعنی قسمت "می سی سی پی" و جنگهای انفصال است. بر اثر این جنگ ها به عقیده نویسنده، نسل مردان شریف قدیمی منقرض شده و دسیسه کاران و اشخاص متقلب و حیله گر به روی کار می آیند. داستان "معبد" را فالکنر در سال 1931 منتشر کرد که از خشن ترین و زننده ترین داستانهای او است. این کتاب خواننده زیاد داشته است و "آندره مالرو" نویسنده شهیر فرانسه بر ترجمه فرانسه آن مقدمهای نوشته و " ژان پل سارتر" نیز مقالاتی درباره آن نگاشته است.
فالکنر در سال 1927 داستان "پشه ها" را منتشر کرد که مورد توجه فراوان واقع شد. وی در سال 1931 کتاب "این اعداد سیزده" را نیز به رشته تحریر کشید. در سال 1933 او مجموعه اشعارش را به نام "شاخههای سبز" منتشر کرد و در 1935 کتاب "برج" را منتشر نمود. در سال 1939 کتاب "نخلهای جنگلی" وی با استقبال عمومی روبرو گشت. کتابهای "هملت" در 1940 و "مزاحم دربار" در 1948 نام او را در ردیف نویسندگان بزرگ معاصر آمریکا قرار داد. فالکنردر سال 1951 "مجموعه داستان های کوتاه" و در 1953"گل سفید" و در 1954 "یک افسانه" را به رشته تحریر کشید و در 1955 "جنگلهای بزرگ" و "عمو ویلی" را منتشر کرد.
این نویسنده، خواننده را در مقابل اجزای پراکنده موضوع و مسئلهای میگذارد که تعبیر و حل آن فقط پس از صحبتها و مکالماتی که قطع شده و دوباره شروع می شود، میسر میشود. "فالکنر" در سال 1943 به اخذ جایزه ادبی نوبل نایل آمد و در سال 1954 جایزه "پولیتزر Pulitzer" را دریافت نمود. او نویسندهای است که به تدریج در آمریکا کسب شهرت کرده است. آثار این نویسنده هنوز هم در این کشور خواننده کثیر و فروش زیاد ندارد، برعکس در فرانسه طبقه روشنفکر ارزش فوق العاده ای برای او قائلند.
انتهای پیام/