سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: دنیای ادبیات و ذهن یک نویسنده خلاق مرزی برای قلمرو خود و کنکاش در قلمرو ناشناخته‌ها نمی‌شناسد و اگر آن حس خود برتر بینی انسان نسبت به سایر پدیده‌ها و موجودات نباشد ( همان حسی که در این اثر مورد سوال و نقد قرار می‌گیرد) دنیای درونی و ذهن یک خر بسیارهم ایده جذاب و جالبی برای یک اثر روایی و یک نوول می‌تواند باشد. اما این کتاب و حاشیه‌هایش عناصر جذاب بیشتری برای مطالعه‌ای با لذت دارد. از جمله طنز آن که جدا از انتخاب موضوع و کاراکتر در کلیت اثروهسته مرکزی آن بسط یافته که به تفصیل به آن می‌پردازیم.

اما مترجم این اثر محمدحسن صنیع‌الدوله (ملقب به اعتماد السلطنه) در دارالفنون تحصیل کرد و زبان فرانسه را آموخت. بعدها در دربار ناصری سمت‌های مختلفی از جمله وکیل نظام، والی شوشتر، نایب اللوایه خوزستان بر عهده می‌گیرد تا اینکه به عنوان وابسته نظامی ایران به فرانسه مهاجرت می‌کند.

پس از بازگشت به ایران بود که به عنوان مترجم مخصوص شاه ، ناصر الدین شاه او را به سمت ریاست دارالترجمه همایونی و همچنین وزیر انطباعات (چاپ و نشر) گمارد و "روزنامه خاطرات" وی امروزه از منابع سودمند مطالعه تاریخ سیاسی و اجتماعی دوره قاجار و همچنین سندی مهمی برای درک آنچه در دربار ناصرالدین شاه می‌گذشت به حساب می‌آید. اعتماد‌السلطنه برای ترجمه این اثر به بازآفرینی آن در زبان فارسی دست می‌زند. یعنی نام مکان‌ها و شخصیت‌های اثر را فارسی انتخاب می‌کند و مهمتر از آن ترجمه کتاب تحت تاثیر نثر مسجع و آهنگین گلستان سعدی انجام گرفته که با توجه به فضای کتاب و عصری که نویسنده‌اش درآن می‌زیسته ترجمه‌ایست یکدست و خلاق.

همانطور که گفته شد این اثر با بن‌مایه اخلاقی و انتقادی وطنز گزنده‌ای که دار"ناصرالدین شاه" را خوش نیامده بود و همین سبب شده بود که شاه دستور توقیف و جمع‌آوری کتاب را به اعتماد‌السلطنه وزیر انطباعات و از قضا مترجم آن کتاب بدهد، اما کتاب آن زمان در بین قشر با سواد و تحصیلکرده دست به دست می‌شد و خوانده می‌شد. از عناصر تکنیکی و ساختاری این نوول می‌شود به زاویه دید آن اشاره کرد که به صورت اول شخص و از ذهن یک الاغ حالا دیگر پیر و با تجربه روایت می‌شود که روایت زندگی خود را از کودکی خود که هم‌زمان با کودکی پسر صاحب خود است شروع می‌کند و با مخاطب قرار دادن همان پسر که تقریبا همسن و سال هستند و حالا دیگر سنی ازشان گذشته داستان زندگی خود را از گذشته به حال می‌آورد و روایت می‌کند. داستان اینگونه شروع می‌شود : "آقای عزیز من از آن التفات و توجه که همیشه نسبت به این خادم بارکش و ارادت کیش بردبار خود داشتید ممنونم لیکن بنوع ما که جماعت خران هستیم به طور حقارت نظر فرموده حیوان بی‌شعور و از شعار تربیت دور تصور می‌کردید یا برای اینکه جناب عالی را به درستی از عالم روزگار خران آگاهی شود لازم دیدم این کتاب را ترتیب نموده بحضور عالی تقدیم کنم.

موضوع این لایحه سرگذشت و وقایع زندگانی این مخلص بارکش است ..." و اینگونه راوی می‌خواهد با روایت زندگی خود اعاده حثیت کند و شعور و کمالش را به رخ مخاطب انسانش بکشد و هر از گاهی هم خطاها و اشتباهات انسان را نسبت به خران با بزرگواری به او گوشزد کند. تفاوت و خلاقیت اثر از همان ابتدا و با انتخاب زاویه دید به چشم می‌آید. کنتس دو سگور با انتخابش خر را به سخن می‌آورد و اینگونه تکلیف روایت را از روایت‌های بسیاری که با زاویه دید سوم شخص به زندگی حیوانات و رنج و درد آنها در زندگی در کنار انسان می‌پردازند جدا کرده است و با استفاده از راوی اول شخص مفرد که چندان هم در زمانه نویسنده (قرن هجدهم) باب نبود خود به خود طنزی را در ساختار کار نهادینه می‌کند که منطق این طنز در ادامه سویه‌های مدرن اثر را برجسته و آنرا متفاوت می‌کند وازعمق فلسفی اثر پرده برداری می‌کند.

عنصر جابه‌جایی یکی از تکنیک‌ها و شیوه‌هایی است که محتوای طنز در آن نمایان می‌شود مثلا جابه‌جایی موقعیت‌ها به عنوان مثال توصیف تجربه‌ای روزمره مثل تراشیدن ریش با لحنی حماسی یا غنایی (یولیسس بخش اول) جابه‌جایی انسان‌ها و نقش آن‌ها در جامعه مثل جابه‌جایی نقش مجرم زندانی با کشیش در فیلم "ما فرشته نیستیم" و... به کار گرفتن عنصر جابه‌جایی به نوعی به توصیف تجربه خرق عادت یا آشنایی‌زدایی می‌انجامد و قالب‌های از پیش آماده را به هم می‌زند و امور بدیهی و قطعی را نسبی می‌سازد.

نوعی بی‌‎نظمی که فضایی برای اندیشیدن به نظم پیشین را در اختیارانسان قرار می‌دهد. کنتس دو سگور با به کارگیری عنصر جابه‌جایی (اینجا راوی حیوان به جای انسان) دستکم از یک چیز اسطوره‌زدایی می‌کند: راوی انسان که از ادیسه تا به حال سرگرم روایت کردن است جهان از دید خود است البته به استثنا تجربیاتی که طی پنجاه سال اخیر در هنر روایت و تنوع راوی شده است. ناشر این کتاب یعنی "بیوگرافی و خاطرات یک خر" روی جلد پایان کتاب آورده است :"اگر شیطان گوته و یا فاوست یا لرمونتوف را خوانده‌اید این کتاب را هم بخوانید و اگر آنها را نخوانده‌اید این را بخوانید مکمل هردوست.

در کنار ترجمه‌های جدید سهیلا صفوی و محمد‌حسین سروری از این کتاب با عنوان"خاطرات یک الاغ" جای ترجمه اعتماد‌السلطنه به عنوان سندی تاریخی و احتمالا اولین ترجمه این کتاب در بازار نشر خالی ست.

انتهای پیام/

محمد قاسمی