به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی صحنه‌ کاغذی؛ در این نشست ابتدا این اثر با نقش‌خوانی کاظم هژیرآزاد، شمسی صادقی، علی زرینی، بهرام سروری‌نژ‌اد، آتوسا راستی، سامان دارابی،بنیامین بخشی‌زاده و شهریار حمزیان نمایشنامه‌خوانی شد و سپس با حضور دکتر قطب‌الدین صادقی (نمایشنامه‌نویس،کارگردان، منتقد و پژوهشگر تئاتر)، بهزاد صدیقی (نمایشنامه‌نویس، منتقد و پژوهشگر تئاتر)، فرشته‌حبیبی (منتقد و پژوهشگر تئاتر)، کاظم هژیرآزاد (بازیگر و نقش‌خوان) و سامان دارابی (کارگردان نمایشنامه‌خوانی) مورد نقد و بررسی قرارگرفت.

قطب‌الدین صادقی در آغاز بخش نقد این نشست گفت: نمایشنامه‌ی عکس یادگاری را 10 سال پیش نوشتم که در اجرای جشنواره‌ی تئاتر فجر همان سال توقیف شد.این نمایشنامه از نظر شکل و محتوا جزو کار‌هایی بود که تا به حال ننوشته‌بودم و متاسفانه توقیف اجرای آن در پس از جشنواره‌ی تئاتر فجر تجربه‌ی ‌تلخی را برایم رقم‌زد.

در ادامه‌‌ی این سخنان، کاظم هژیرآزاد گفت: این نمایشنامه از نظر شکل و محتوا یکی از بهترین نمایشنامه‌هایی بود که خواندم و بازی‌کردم اما متاسفانه نتوانست اجراشود.

او سپس افزود: به نویسنده‌ی آن دکتر صادقی تبریک می‌گویم که چنین متنی را نوشتند. به نظرم این اثر مربوط به زمان خاصی نیست بل‌که متعلق به همه‌ی دوران‌هاست. در این نمایشنامه یک صندلی، همه‌چیز و زندگی آدم‌ها را تغییر می‌دهد.

بهزاد صدیقی در بخش دیگری از این نشست گفت: نمایشنامه‌ی عکس یادگاری در کارنامه‌ی نمایشنامه‌نویسی دکتر صادقی یک اثر منحصر به‌فرد و خاصی محسوب‌می‌شود زیرا پیش از این ما چنین نمایشنامه‌ای در میان آثار ایشان ندیده‌بودیم. این نمایشنامه به لحاظ مضمون و موضوع و از نظر محتوا اثر تازه‌ای در ادبیات نمایشی معاصر ایران محسوب‌می‌شود. زیرا نویسنده از زاویه‌ای به مسئله‌ قدرت و نقد آن پرداخته که قبلن این چنین به آن پرداخته و نگاه نشده‌بود.

او در ادامه افزود: هر یک از آدم‌ها و شخصیت‌های این نمایشنامه نمادی از آدم‌های اقشار اجتماعی و جامعه هستند. و به نظرم نویسنده با شخصیت‌پردازی درست توانسته این کار را به خوبی انجام‌‌دهد. از منظری دیگر این اثر ساختار‌های قدرت را در جوامع گوناگون ترسیم‌می‌کند و به نقد آن‌ها می‌پردازد. از نظر زبان ،‌ هرکدام از آدم‌‌ها‌ی نمایشنامه بر اساس شخصیت خود سخن می‌گویند و این مسئله گفتار و سخصیت آن‌ها را متمایز می‌کند.

فرشته حبیبی در ادامه‌ی این نشست در ابتدای سخنان خود ضمن اعلام تبریک دیرهنگام به دکتر صادقی بابت نگارش این نمایشنامه و این‌که این اثر را دوست‌داشته‌است، گفت: این نمایشنامه دو خط قصه دارد.یکی قصه‌ای که مربوط به حال داستان اسن و در فضای طنز رخ‌می‌دهد و دیگری رخ‌دادهایی که در خارج از این فضا در حال اتفاق افتادن است.این تمهید باعث‌شده که نوعی دلهره در پس‌زمینه‌ نمایش به‌وجود بیاید و از این رو نمایشنامه در حیطه و فضا و سبک گروتسک قرارمی‌گیرد.

او اضافه‌کرد: کانسپت مهم نمایشنامه، شخصیت‌عکاس و دوربین اوست. نقش دوربین در این‌جا فقط ثبت تاریخ است. این‌ها می‌خواهند یک لحظه‌ی رسواکننده‌ی تاریخ را ثبت‌کنند بدون آن‌که خودشان بدانند. مشتی نمونه خروار جمع می شوند تا در یک پز دسته‌جمعی حقایقی انکار‌ناپذیر را به‌رخ‌بکشند. نشانه‌های گروتسک مثل ترس و خنده که در برخی از صحنه‌ها طنز نمایشنامه به اوج خود می‌رسد و اصلن نمایش می‌خواهد از تماشاگرش خنده‌بگیرد. در عین حال مسئله‌ی باغ وحش و درهم‌آمیزی آن با مناسبات انسانی، نوعی ترس و تلخی ایجاد‌می‌کندکه این دو فضای متفاوت طنز و وحشت و ترس فضای گروتسک را در این اثر پدیدمی‌آورد. شخصیت نگهبان که بیش‌تر از بقیه استعداد بدل‌شدن به دیکتاتور را دارد، از یک‌جایی به بعد سوابقی از آشنایی‌‌اش را به هنرمندان می‌دهد. بعد پای حرف مرد ژولیده می نشیند و آرام آرام به دیکتاتور تبدیل می‌شود. شخصیت پسر که نماد نسل نو است یک ناقص‌الخلقه‌ تمام‌ عیار است. در واقع بیش‌تر این شخصیت‌ها نمادین و نماد یک گروه خاص از جامعه هستند.

این منتقد و پژوهشگر تئاتر هم‌چنین گفت: تکه‌تکه‌هایی از رخ‌ دادهای اجتماعی به‌ صورتی هوشمندانه در نمایشنامه گنجانده‌ شده‌؛ اتفاقاتی که ما به ازای آن در جامعه‌ ما رخ‌ داده ولی در این ناکجا‌ آباد هم رخ‌ می‌دهد و این امکان هم‌ذات‌پنداری و همانند‌سازی را زیاد می‌‌کند. گرچه فضای داستان نمایشنامه درابتدا نامعلوم است اما نمایشنامه در زمان سقوط صدام نوشته شده و اشاره‌های صریحی به شخص صدام و وضعیت ناامنی در بغداد دارد.

حبیبی در ادامه‌ سخنان خود یادآورشد: تم نمایشنامه، بیش‌تر در نقد و تحلیل و آسیب شناسی قدرت است و در واقع بیش‌تر به روند تقسیم قدرت و جای‌گرفتن انسان‌ها در شبکه‌ قدرت می پردازد. نقد قدرت و نقش توده‌ها در تولید و بازتولید و فرآیند متکثر قدرت، دور باطلی که در انهدام و بازتولید قدرت در جوامع انسانی وجود دارد، در آن به خوبی به چشم می‌خورد.

قطب‌الدین صادقی در این خصوص گفت: دور باطل یا حلقه‌ی هرز همین بازتولید قدرت است. صندلی دیکتاتور حتا برای یک لحظه هم این میل به دست‌یابی به قدرت را برای آدم‌ها به‌جودمی‌آورد. راسل می‌گوید میل به قدرت بالاترین قدرت‌هاست و این میل به قدرت در همه‌ انسان‌ها وجود دارد.

این نمایشنامه‌نویس در ادامه با اشاره به این‌که داستان این نمایشنامه را از ماجرای سقوط صدام وام‌ گرفته‌است: دوست داشتم این واقعه را در نمایشنامه‌ مطرح‌کنم.صندلی نماد قدرت است ولی آدم‌ها هیچ‌کدام نماد نیستند بل‌که استعاره هستند. نمایشنامه‌ را به گونه‌ای نوستم که قابلیت اجرا در همه‌جا را داشته باشد چنان‌که به زبان گرجی ترجمه و در گرجستان هم اجراشد و به زبان ارمنی هم ترجمه‌ شد و ارتباط خوبی با این جوامع برقرار کرده‌ است.

فرشته حبیبی درباره‌ی این مبحث قدرت هم‌چنین گفت: علاوه بر آدم‌هایی که در نمایشنامه تعریف‌شده‌اند و در روند نمایشنامه، گرایش و تمایلات‌شان به هسته‌ی قدرت واکاوی می شود، ابزارهای معرفی‌شده در طول داستان‌های آن نیز همه‌گی ناشی از مضمون قدرت و قدرت‌طلبی هستند. ابزارهایی هم‌چون صندلی، جارو، قفس بزرگ، چکمه و پول. و تنها عنصری که به عنوان ثبت‌کننده، دیده‌می‌شود، دوربین است که نقش تاریخ را ایفا می‌کند. صندلی، آقای همه صندلی‌هاست! و صندلی نماد قدرت، جارو نماد تشر و سرکوب است و قفس بزرگ که معنایش روشن است!

این پژوهشگر در پایان سخنان خود گفت: یکی از وجوه ممتاز نمایشنامه، ریتم بسیار درست آن است. بیشتر دیالوگ‌ها‌ی آن نیم‌خطی یا حداکثر یک‌خطی هستند و این نوع دیالوگ‌ها که به صورت پینگ‌پنگی نوشته‌شده، ریتم سریع و مناسب و یک‌دستی به نمایشنامه داده‌ است.

بهزاد صدیقی در پایان ابن نشست گفت: نمایشنامه‌ "عکس یادگاری" به دلیل ویژگی‌هایی که دارد و موضوع جهان‌شمول آن نمایشنامه‌ای‌ است که می‌تواند در هر‌ کشوری اجراشود و با مخاطبان خود ارتباط برقرارکند.

گفتنی است در پایان این نشست پس از پرسش و پاسخ تماشاگران و مدعوین، لوح تقدیر فرهنگ‌سرای فردوس به هر یک از مهمانان و هنرمندان آن اهدا شد.

انتهای پیام/32/