آقای کارخانی تا حدودی در فیلم های مسعود کیمیایی این قهرمانان وجود داشتند؟ معتقد هستید که قهرمانان فیلم های کیمیایی هم قهرمان نبوده اند؟

قهرمانان فیلم های کیمیایی و به تعبیری مردهای او به معنای واقعی مرد نیستند و قهرمانان اخته شده ای هستند. در فیلم های او بعد از انقلاب به آن صورت قهرمان تعبیر مرد وجود نداشته است. شرایط به گونه ای شده است که مرد و زن تاثیرگذاری در سینمای امروز ما وجود ندارد. امروز شما فیلم "گنج قارون" را سکانس های ممیزی اش را حذف و اکران کنید. قطعاً از فیلم هایی که امروز ساخته می شود بیشتر خواهد فروخت. واضح بگویم سینمای ایران از لحاظ تفکر بعد از انقلاب پیشرفت نکرد ، تغییر کرد.

به نظر من فریدون گله در سینمای ایران همتا ندارد، فریدون گله فیلسوف سینما بوده است . ساختار فیلم او را در اوایل دهه شصت متوجه می‌شوند و می‌شناسند که در زمان خودش یک فیلم ضد اجتماعی ساخته است.

شاهد احمد لو: اصولاً ما به خاطر ذات تاریخی همیشه به دنبال قهرمان بوده ایم و همیشه قهرمان داشتیم. همیشه یک رستم و سهراب و آرش کمانگیری بوده است . دیدگاه های من و مهرشاد درباره قهرمانان متفاوت است ، برای من "دونده" امیرنادری یک قهرمان است . دیدگاه کارخانی نسبت به قهرمان آرتیستی است. "ناخدا خورشید" قهرمان است و این اختلاف نظرها میان ما طبیعی است . در سال های اخیر در سینمای ایران هیچ فیلمی من را تحت تاثیر قرار نداده است.

یکی از دغدغه های اصلی شما پرداختن به مسئله سینمای خیابانی است و تعلق خاطری به سینمای خیابانی دهه 50 داری و این تم در تمام کارهایتان وجود دارد راجع به این موضوع توضیح دهید؟

کارخانی: فضای خیابان و کوچه بازار و بستری است که من در آن بزرگ شده ام و پرسه زدن در خیابان ها از کودکی تا امروز با من همراه بوده است . سینمای اجتماعی در جهان به عنوان یک سینمای میانه محسوب می شود. امروز با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی دیگر توانایی ادامه دادن این نوع سینما را ندارم و می خواهم این سینمای اجتماعی را کمی ارزان تر کنم . اگر می‌گویم سینمای اجتماعی آن دوران طلایی بوده ، به واسطه این است که فیلمسازان در آرامش بوده اند و به دغدغه های خود می پرداختند.

منِ کارگردان امروز آرامش ندارم، زندگی خودم را تامین کنم. چطور می توانم فیلمی در قالب سینمای حد میانه فیلم بسازم ؟ بودجه باشد سوژه را قبول نمی کنند و اگرهم سوژه باشد بودجه مناسب در اختیار قرار نمی گیرد. میلیارد ها هزینه می کنند برای فیلم هایی که مسیر سینمای ایران را به بیراهه می کشاند و آن را فریب می دهد. سینمای اجتماعی را ادامه می دهم و طول مدت فیلمسازی ام از این شاخه با آن شاخه نرفتم. فیلم جنگی و کمدی نساخته ام تا زمانی که در مسیر فیلمسازی باشم ، فیلم های اجتماعی خواهم ساخت و می خواهم این سینمای اجتماعی را ارزان سازی کنم. شرایط برای فیلمسازی مهیا نیست می خواهم با ساده ترین موضوع ارزان ترین فیلم را بسازم. اگر روزی بخواهم از سینما خارج شوم به خاطر آلودگی شهر تهران بوده است.

در فیلم شاهدیم که شهرک اکباتان به عنوان لوکیشن اصلی فیلم یک هویت قابل بازشناسی دارد. چرا شهرک "اکباتان" را برای این فیلم انتخاب کردید؟

کارخانی: اکباتان یکی از بزرگترین شهرک های موجود در خاورمیانه است. من نگاه عکاسانه ای به هر پدیده دارم و از زوایه نگاه خود به مسائل نگاه می‌کنم. هر بار که از کنار این شهرک می گذشتم با چشم عکسی را در ذهنم ثبت می‌کردم. فرم گرافیکی این شهرک و موقعیت جغرافیایی آن برای من همیشه جذاب بوده و دوست داشتم که شهرک اکباتان به عنوان یک کاراکتر در این فیلم وجود داشته باشد. اکباتان به قصه تلخ فیلم کمک می کند.

شخصیت شهباز یکی از نقش های اصلی این فیلم است ، شاهد چقدر شهباز را می شناختی و بهش نزدیک شدی؟ این کاراکتر چه ویژگی داشت ؟

شاهد احمدلو: شهباز یک شخصیت زخمی و کلافه و تنها است و آدم هایی همانند او هنوز در این شهر نفس می کشند و زندگی می کنند. شهباز "اکباتان" کاراکتری است که به گذشته تعلق خاطر دارد. از نحوه لباس پوشیدن و طرز بیان کردن حرف هایش درمی یابیم که شمایلی متفاوتی نسبت به آدم های امروز دارد. او کینه ای به دل دارد و این کینه برخواسته از جامعه است . به نظر من شهباز این فیلم یک کاراکتر تنها و خسته جا مانده است . همانند او در دل جامعه امروز ما فراوان هستند. و نمود بیرونی دارند. من برای رسیدن به این نقش تلاش زیادی کردیم. من برای حضور در این نقش به خاطر این که به شهباز نزدیک شوم 12 کیلو وزن خود را کم کردم.

یکی دیگر از بازیگران این فیلم که نقش اصلی را برعهده دارد مزدک میرعابدینی در نقش البرز است، شاهد، نگاهت به شخصیت البرز چگونه بوده است؟

شاهد احمد لو: جای مزدک عابدینی امروز این جا خالی است، من حس می کنم شهباز و البرز از یک جنس هستند و ویژگی هایی یکسان دارند که توانستند به یک هدف مشترک برسند. به نظرم البرز هم همانند شهباز مردی خسته و تنها است که سال ها زندان بوده و امروز بر می گردد و با مشکلاتی مواجه می شود.

شما معمولاً در فیلم هایتان از یک بازیگر دوبار استفاده نمی کنید اما در "اکباتان" و "دربست آزادی" از سحر قریشی به عنوان بازیگر ثابت استفاده کردید ، دلیل خاصی داشته است ؟

کارخانی: معمولاً بازیگرهای اصلی در فیلم هایم متغیر هستند. سحر قریشی یک بازیگر توانا است که به عقیده من فتوژنیک ترین بازیگران سینمای ایران است. در این دو فیلم ترجیح دادم که از او به عنوان بازیگر استفاده کنم. قریشی بازیگری ا ست که دغدغه دارد و ادا و اصول های بازیگرهای امروز را ندارد، برای این نقش از او استفاده کردم به این دلیل که همراه پروژه بود و از آن روز اول دوست داشت که در این کاراکتر به ایفای نقش بپردازد.

یکی از ویژگی های فیلم شما، فیلمبرداری خوب آن و قاب هایی است که ثبت شده . مثل استفاده گرافیکی از نور صبح گاهی و قاب بندی های شکیل در نماهای متوسط و دور.در این زمینه توضیح دهید؟

کارخانی: من جنس تصویر را به دلیل نگاه عکاسی که دارم به خوبی می شناسم و با مدیر فیلمبرداری به درک مشترکی نسبت به سکانس هایی که می خواستیم جلوی دوربین ببریم، می رسیدیم. شهرک اکباتان این موقعیت را به من می داد که بتوانیم تصاویر خوبی را ثبت کنیم.

انتهای پیام/55

مازیار فکری ارشاد/ سام بهشتی