بهروز فائقیان: مجموعه "ماآهی" جلالالدین مشمولی در اولین مواجهه با مخاطب، فضایی هندسی و مرزبندی شده را نشانهگذاری میکند که در اغلب آنها تفکیک مشخصی از فضای بوم را شاهدیم. این تقسیم بندی هم از حیث تضاد تیره و روشنی و هم به لحاظ شدت تضاد رنگی به خوبی قابل شناسایی و مشهود است. این تقسیم بندیها هرچه که باشد، کارکرد زمینه و پس زمینه، پلانبندی و فضاسازی و یا ترکیببندی های موکد و مطلق سطوح، نوعی پارادوکس و چندگانگی را تداعی میکند که از قضا در معنی نگاه او به روایت اثر نیز رسوخ کرده و ترکیبی یکدست و چفت و بست دار را به نمایش می گذارد.
پیکره ماهیهای او اگرچه با تجسدی عریان به نمایش درآمدهاند اما بیشتر به نظر میرسد نقاش در جستجوی میانبر و زبانی صریح و مستقیم به زیبایی است تا تاثیرگذاری حسی شدید و اغراق شده و با وجود رگههایی از خشونت بصری در نحوه قلم زدن، این ترکیب و همنشینی عناصر در سطح بوم است که پیش از هرچیز مخاطب را به چالش میکشد.
مشمولی در حقیقت ورسیونهایی از ترکیب چند عنصر ثابت در تمامی مجموعه ماهیها را ارائه میکند که سعی در ساختن فضاهایی کمتر رمزآلود و مکاشفه برانگیز که سهل و ممتنع دارند. تجسد تاکید شده ماهیها بیشتر از آن که بیانگرانه و القا کننده عواطف و احساسات شدید باشد بر جسمیت و فرمگرایی اثر افزوده و تاحدی کارکرد دکوراتیو به آن بخشیده است.
"ماآهی" در حقیقیت ورسیونهایی از ترکیببندیهای هندسی است که با درگیر شدن در جابهجایی و تغییرات زمانی عناصر سعی در ارائه روایتهای چندگانه دارد و به نظر میرسد قصد دارد با در اختیار گذاشتن زاویه دیدهای گوناگون مخاطب را در چالشی که خود درگیر آن بوده همراه کند.
"ماآهی" به سادگی تجربه مواجههای نقاشانه در رویارویی با عناصری صرفهجویانه است که میباید در روندی نه چندان پرشتاب به فروبستگی و تقلیل بینجامد. با این ترتیب تصور پایان این روایت چندان مشکل نخواهد بود. کافی است تجسم کنیم که با اضمحلال هریک از عناصر محدود این تابلوها چه چشم اندازی روبروی خود خواهیم داشت.