به گزارش سرویس هنر و اقتصاد هنرآنلاین //

گروه موسیقی دستان با خوانندگی سالار عقیلی نخستین اجرای خود را در سال جاری با نام «میخانه خاموش» در دو سانس روز گذشته در سالن همایش های برج میلاد به روی صحنه برد. نخستین اجرای آنها در ساعت 18:00 و دومین اجرای آنها در ساعت 21:00 برگزار شد.

معمولا کنسرت های موسیقی را هر شب و در یک سانس برگزار می کنند اما در ایران گاهی دیده می شود که گروه های موسیقی در یک روز، دو بار و به فاصله زمانی کمتر از یک ساعت به روی صحنه می روند که شب گذشته شاهد چنین حرکتی از سوی گروه دستان بودیم. آنچه مسلم است گروه هایی که قرار است چند روز کنسرت داشته باشند در هر روز تنها یک بار به روی صحنه می روند تا فرصت کافی برای استراحت و تمرکز دوباره را تا اجرای بعدی داشته باشند. ولی هنگامی که گروه ها تنها به فاصله زمانی یک ساعت بار دیگر برای نواختن و خواندن به صحنه می آیند به علت نداشتن فرصت کافی برای استراحت از کیفیت اجرای آنها کاسته می شود. گاهی این خستگی می تواند کیفیت اجراها را آنقدر پایین باورد که توانایی های هنری گروه را زیر سوال ببرد. حال باید دید با وجود خستگی هایی که برای اعضای گروه به وجود می آید چرا آنها چنین کاری می کنند. چرا گروهی مانند دستان حاضر می شود نمود توانایی هنری خود را در نزد مخاطبانشان به خطر بیندازند؟

مهمترین دلیلی که گروه ها ترجیح می دهند در یک شب دو بار به روی صحنه بروند به درآمدها و هزینه های کنسرت باز می گردد. اجاره بهای سالن همایش های برج میلاد برای یک شب در حدود 30 میلیون تومان است. گروه دستان برای اجرای دو شب برنامه در این سالن مبلغی بیش از 60 میلیون تومان را هزینه کرده است. آیا درآمدهای کنسرت پاسخگوی این اجاره بها، پرداخت دستمزدها و هزینه های جاری هست؟ از طرف دیگر مهمترین درآمدهای برگزاری یک کنسرت به بلیط فروشی و تبلیغات مربوط می شود. قیمت بلیط در کنسرت گروه دستان بین 30 تا 60 هزار تومان بود. در حالی که سالن همایش های برج میلاد ظرفیت 1800 نفر را داشته که طبقه همکف این سالن ظرفیتی در حدود 1400 نفر را دارد. حال با توجه به این که بیشتر بلیط های طبقه همکف با قیمت 60 هزار تومان فروخته شدند می توان میانگین قیمت هر بلیط در کنسرت گروه دستان را 50 هزار تومان فرض کرد که در این صورت هر سانس از اجرای گروه دستان 90 میلیون تومان درآمد از راه بلیط فروشی را در پی دارد. (البته این درآمدها فقط مختص گروه هایی مانند گروه دستان با خوانندگی سالار عقیلی است که تماشاگران در هر سانس سالن را پر می کنند). درآمدهای دیگری نیز هم چون تبلیغات و اسپانسرهای کنسرت وجود داشته است.

اما واقعیت این است که این درآمدها در مقابل هزینه های جاری و انتظار هنرمندان برای دریافت دستمزد، رقم قابل ملاحظه ای نیست. به همین دلیل برگزار کنندگان کنسرت ترجیح می دهند از اجاره بهای 30 میلیون تومانی که برای هر شب پرداخت می کنند نهایت بهره را برده و در هر شب دو سانس را اجرا کنند که نتیجه این امر کسب درآمدی در حدود 180 میلیون تومان در یک شب، برای کنسرت گروه دستان به خوانندگی سالار عقیلی است. این حرکت می تواند بخشی از هزینه های جاری را جبران کند.

تا اینجا و از منظر هنرمندان و برگزار کندگان کنسرت همه چیز تقریبا بدون اشکال به نظر می رسد. اما باید دید این حرکت عواقبی هم دارد؟! در وضعیت اقتصادی نه چندان مساعد کنونی، مخاطب موسیقی با شور و علاقه بسیار بلیط کنسرت را تهیه و راه طولانی تا برج میلاد را می پیماید و خود را به سالن می رساند به امید آنکه شبی به یاد ماندنی را طی کند. برخی از کسانی که به سالن همایش های برج میلاد آمده اند پس از مدت ها توانسته اند با پس انداز بخشی از درآمدهای خود بلیط این کنسرت را بخرند. اما فاجعه زمانی رخ می دهد که خواننده گروه برای تقسیم انرژی خود بین دو سانس، حاضر نیست خیلی به خود فشار بیاورد. واقعیت این است که اگر خواننده تمام انرژی خود را برای سانس نخست صرف کند در سانس دوم دیگر رمقی برای اجرا ندارد. خواننده می داند که به فاصله یک ساعت دیگر نیز باید به صحنه بازگردد و همان قطعات را تکرار کند، پس خیلی به خود فشار نمی آورد، تحریرهای آوازش را در پرده های بم اجرا می کند و کمتر وارد نقاط اوج آوازی خود می شود. خواننده می خواهد با حرکات مدام دستهایش، کم کاری صدایش را جبران کند اما واقعیت این است که حاضران در سالن تفاوت صداها را درک می کنند. در این میان نوازندگان نیز بخشی از انرژی خود را برای سانس دوم حفظ می کنند هر چند سازهای آنها برای سانس دوم نیز کوک می شوند اما حنجره ی خواننده اگر خسته شود دیگر پاسخگو نیست.

کنسرت تمام می شود و تماشاگران رمقی برای خروج از سالن ندارند، آیا آنها بار دیگر و در اجراهای بعدی به سالن باز می گردند؟!

یاسر شیخی یگانه

انتهای پیام 42