سرویس مد و لباس هنرآنلاین: پوشش و عفاف ضمن آن‌که امری فطری است و توجیه عقلی و منطقی دارد، از مسلمات دین اسلام نیز به شمار رفته و یکی از محورهای حیات قرآنی است.

این مقوله همچنین از مباحث درخور توجه اجتماعی است که جایگاه ویژه‌ای در موضوع بررسی ارکان سلامت یک جامعه دارد و ازاین‌رو، هرگونه یک‌سونگری و تحلیل دیدگاه‌های افراطی و تفریطی در حوزه عفاف و حجاب بدون توجه به مؤلفه‌های اسلامی و متأثر از کلام قرآن و بزرگان دین در ابعاد اجتماعی به‌شدت پرمخاطره است.

 گستردگی ابعاد قابل‌بررسی حجاب مستلزم آن است که ضمن توجه به مرزهای پوشش و فلسفه وجودی این دستور قرآنی، سایر زمینه‌ها و مراتب آن با توجه به تأثیر انکارناپذیر عرف و اقتضائات مختلف جغرافیایی ارزیابی شود.

لباس پوشیدن در سایر جوامع از تنوع و ذوق مایه می‌گیرد، اما در تمامی آن‌ها محدودیت‌هایی وجود دارد که رعایت آن‌ها بر عهده افراد جامعه است و مردمان هر سرزمین به لحاظ فرهنگی و اجتماعی باید به‌گونه‌ای آموزش دیده باشند که انتخابشان خارج از محدودۀ متعارف نباشد.

همواره میان شیوه‌های سنتی و مدرن ازجمله در موضوع پوشش، کشاکش وجود دارد، اما در این میان اصل آن است که پوشش افراد، خلاف عفت عمومی نباشد و در این مسئله راه افراط‌وتفریط پیموده نشود؛ بنابراین باید الگوی مناسبی با هم‌اندیشی متخصصان حوزه‌های دینی و نیز جامعه‌شناسان، روان‌شناسان و طراحان مد و لباس به جامعه ارائه شود.

از سویی دیگر، دو عامل جهل و اعمال زور، از ابزار ستم به زن در طول تاریخ به شمار می‌آیند و بسیاری سخنان نابخردانه و غیرواقعی در مورد زن و جایگاه او از سوی بسیاری از اندیشمندان در طول تاریخ مطرح شده و این در حالی است که به فرمایش امام راحل (ره) خدمتی که اسلام به زن کرده است، در تاریخ بی‌سابقه است. حقوقی چون حق بیعت برای زن، حق مالکیت اختصاصی و حق حضور اجتماعی و سیاسی، از خدمات اسلام به زن و کرامت شأن اوست.

بنابراین زن در اسلام نقش و جایگاه بسیار رفیعی دارد و پذیرنده نقش خالق هستی، متولی یک نسل، ریحانه، عصاره لطافت خلقت و مواردی از این دست معرفی می‌شود و به همین جهات است که باید عفیف و پاک‌دامن باشد.

حتی گاهی یک زن به‌عنوان نمونه ایمان در اسلام معرفی می‌شود: "ضرب اللّه مثلاً للذین آمنوا امرأة فرعون... و مریم بنت عمران" (سوره تحریم: آیات 11 و 12). این در حالی است که در مکاتب دیگر، زن به‌عنوان موجود فریب‌خورده از ابلیس، وسیله فتنه و فریب، ذاتاً گناهکار و معیوب معرفی‌شده و حتی رنج‌هایی چون دوره بارداری و غیره به‌عنوان مجازات‌های گناه انتقالی از حضرت حوا به زن تلقی شده است (تورات کتاب اشعیا نبی، باب سوم، فقره 26-16)

اسلام صرفاً به‌منظور صیانت از لطافت، ظرافت و زیبایی ذاتی که دستگاه خلقت در وجود زن نهاده، اصل پوشش و حجاب را برای او ضروری دانسته است. حجاب برای زن مانند قلعه‌ای است که علاوه بر فراهم آوردن آزادی عمل اجتماعی، موجب دوری او از بیماردلان می‌شود که نتیجه آن فراهم شدن شرایط سلامت روان برای فرد و جامعه است.

حجاب مانع خاصی است که باعث انفصال دو چیز از یکدیگر است درحالی‌که ستر و پوشش، وصف انفصال را ندارد و مانعیت، جدایی و غیریت را نمی‌رساند؛ به عبارتی هر حجابی پوشش است اما هر پوششی حجاب نیست و رابطه آن‌ها عام و خاص است.

نکته مهم آن است که اصل حجاب در اسلام تأسیسی نیست؛ اصل حجاب در دوره جاهلی وجود داشته ولی دارای مراتبی از بدحجابی بوده و از الگوی مناسبی برخوردار نبوده است ازاین‌رو اسلام در پی تصحیح الگوی کاملی برای آن برآمده و حدود متعارف و معقولی را تعیین کرده است.

اسلام، تنها پوشش معقول و متعارف را جایگزین بدحجابی و حجاب جاهلیت قبل از اسلام ساخته است و به‌نوعی درصدد تصحیح الگوی مناسب آن برآمده است.

این مطلب برگرفته از مقاله "زیبایی‌شناسی حجاب و ملاک‌های تبرج" نوشته افتخار دانش‌پور است که با گریزی بر نقش و جایگاه نبی مکرم اسلام در تبیین اصول اجتماعی و فرهنگی برگرفته از عفاف و حجاب، هم‌زمان با روز میلاد پیامبر اسلام (ص) منتشر شد.