سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: فرمهر منجزی مترجم و ویراستار، با این توضیح که سال‌هاست شاهد بازار آشفته‌ای در مبحث ترجمه کتاب‌های کودک و نوجوان هستیم به هنرآنلاین گفت: ناشران عناوینی را که قبلا منتشر شدند و ترجمه خوبی دارند را با تغییرات کوچکی به نام یک مترجم دیگر چاپ می‌کنند که به نبود قانون و کپی‌رایت برمی‌گردد و دسترسی آسان ناشران به کتاب‌هایی که هزینه‌ای بابت‌شان پرداخت نمی‌کنند. کتاب‌های ترجمه هزینه کمتری دارند چون تصویرگری و جلد آماده است. البته نسل جدید علاقه‌مند به ترجمه که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شدند نیز در این زمینه نقش دارند. به هر حال کتاب ترجمه طیف وسیعی دارد و موضوعات مختلفی را دربرمی‌گیرد و سلیقه‌های مختلف را راضی نگه می‌دارد.  

او دلیل تالیف و ترجمه کتاب‌ با موضوعات تکراری را به نگاه بازار مرتبط دانست و ادامه داد: موضوعات تکراری که در یک ژانر دیده می‌شوند به ویژه مجموعه‌ها پاسخی به درخواست بازار کتاب است. چرا که این نوع آثار جواب خود را پس داده و مدام در حال تکثیر و تکرار است. ناشران دیگر نیز بلافاصه شبیه همان مجموعه را چاپ می‌کنند و بچه‌ها می‌خرند چون این کتاب‌ها نیاز به فکر کردن ندارند. نشر این متون سطح سلیقه مخاطب را پایین آورده است. زندگی مردم و سمت و سویی که رسانه‌ها و آموزش‌ها دارند موجب شده بیشتر کودکان و نوجوانان حوصله مطالعه کتاب‌های باارزش را نداشته باشند. بخشی از خواندنی‌ها در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی است که به‌ دلیل گذرا بودن، زمانی برای فکر کردن نیاز ندارد. کتاب‌های بسیار خوبی در حوزه تالیف و ترجمه چاپ می‌شوند که متاسفانه اقبال خوبی پیدا نمی‌کنند به دلیل این‌که خواندن این کتاب‌ها نیازمند تفکر است. البته تبلیغات در حال تغییر دادن سلیقه کودک و نوجوان است.

مترجم "چند روز با پدربزرگ" با این توضیح که به نظر می‌رسد برای خانواده‌های فرهنگی مهم شده بچه‌ها چه کتابی می‌خوانند، اظهار داشت: این قشر به مراجع مختلفی که وجود دارند رجوع می‌کنند برای این‌که ببینند چه کتاب‌هایی برای گروه‌های سنی مناسب است. برای شناخت کتاب‌های کودک و نوجوان مراکزی هستند که معیار انتخاب کتاب خوب را اعلام می‌کنند. شاید در تمام دنیا کتابداران کودک، بهترین مرجع شناخت کتاب کودکان هستند. در آموزش و پرورش که اصلا کتابدار کودک نداریم چون کتابخانه‌های مدارس خیلی به رسمیت شناخته نمی‌شوند. در کتابخانه‌های عمومی که بخش کودک دارند نیز به نظر نمی‌رسد کتابدارها نقش چندانی داشته باشند و بخواهند فهرست کتاب‌هایی را که مناسب است را به خانواده‌ها بدهند. از نقش سازنده کتابدارها و شناختی که از ادبیات کودک دارند در تامین منابع کتابخانه‌ها استفاده نمی‌شود.

منجزی عادت دادن کودکان به مطالعه را به دو رکن وابسته دانست و تصریح کرد: به نظرم دو رکن اصلی یعنی خانواده و مراکز آموزشی در این زمینه نقش ایفا می‌کنند. کودک چند سال نخست را در خانواده است سپس در مهدکودک و مراکز آمورشی حضور پیدا می‌کند. نقش خانواده مهم است چون اگر پدر و مادر خودشان کتاب‌خوان باشند و کتاب در معرض دید باشد، فرزند به آن عادت می‌کند و بخشی از زندگی او می‌شود. مهدکودک‌ها می‌توانند جدی‌تر و تخصصی‌تر با کتاب برخورد کنند. جای خالی متخصصان کتابدار کودک در مهدکودک و مدارس دیده می‌شود. معیار انتخاب کتاب در مهدکودک‌ها مشخص نیست و توجهی به کیفیت ندارند. در مورد مراکز آموزشی نیز مهم‌ترین نهادی که می‌تواند در این زمینه سهیم باشد آموزش و پرورش است که متاسفانه در این مورد بسیار ضعف دارد. در این سال‌ها نه تنها مشوقی برای کتاب‌خوانی و عادت دادن بچه‌ها به مطالعه نبوده بلکه سدی است برای کتاب خواندن. چون در نظام آموزشی درس خواندن و حفظ کردن اولویت دارد که ممکن است خیلی به کار بچه‌ها نیاید؛ در حالی که با مطالعه مهارت‌های زیادی یاد می‌گیرند. کتابخانه مدارس به روز نیستند و وقتی بچه‌ها به آن مراجعه می‌کنند تنوعی نمی‌بینند.

او با تاکید بر این که آموزش و پرورش جدی به کتاب‌خوانی نگاه نمی‌کند، گفت: آن را نوعی تفریح و سرگرمی می‌داند در صورتی که بچه‌های کتاب‌خوان از همه جهات به ویژه در درس موفق‌تر هستند چون درک مطلب آن‌ها بالا می‌رود. وقتی اهل مطالعه می‌شوند می‌دانند چه می‌خوانند و با دنیایی وسیع‌تر آشنا می‌شوند و یاد می‌گیرند برای دانستن می‌توانند از منابع مختلفی استفاده کنند که خودش یک مهارت برای بچه‌ها است.

منجزی مشکلات حوزه ادبیات کودک و نوجوان را بسیار زیاد دانست و افزود: در کشوری که جمعیت کودک و نوجوان آن قابل توجه است شمارگان کتاب 300 نهایت تا 2 هزارتاست. این موضوع نشان می‌دهد مشکلی وجود دارد و این جامعه کتاب‌خوان نیست. اگر بود مانند تمام دنیا شمارگان یک میلیونی داشتیم. اصولا نقش ادبیات و کتاب خواندن می‌تواند در پیشرفت زندگی و آینده بچه‌ها موثر باشد.