به گزارش خبرنگار هنرآنلاین، مانی حقیقی در ابتدای جلسه به حضور اتفاقی خود در این جلسه اشاره کرد و گفت: حضورم در این جلسه اتفاقی است، چون من کاملا مستندها را اتفاقی می‌سازم و با اصول و قواعد آن بیگانه ام، به طوری که اگر کسی به من برسد بگوید که مستندسازی چه قواعدی دارد؟ من حتی یکی ار آن موارد را نمی توانم بشمارم!

او اضافه کرد: من اصلا اعتقاد ندارم که در هنر و به طور کلی فیلم سازی قاعده ای وجود دارد. بر عکس فکر می کنم که اساس قضیه بر اساس فرار و گریز از قاعده است و این که هنرمند بتواند کار خودش را ارائه دهد و در عین حال تماشاگر را هم قانع کند است، که اتفاقی می افتد. حقیقی در پاسخ به سوالی از سوی خودش با عنوان «چرا من این فیلم را ساختم؟» بیان کرد: من نمی خواستم این فیلم را بسازم. اما نمی توانم بگویم به من تحمیل شد. هرچند عملا این طور بود، این که می گویم تحمیل شد به این خاطر است که رضا میرکریمی، یک سری فیلم راجع به فیلم سازان سیمای ایران می ساخت. ظاهرا چندین و چند فیلم ساز دعوت شده بودند که فیلم آقای مهرجویی را بسازند و هیچ کدام از آن فیلم سازان نتوانسته بودند با مهرجویی تعاملی برقرار کنند. به زبان ساده این می شود که مهرجویی آنها را اخراج کرده بود. او ادامه داد: ظاهرا میرکریمی به مهرجویی گفته بود خودت بگو ما چه کنیم؟ و آقای مهرجویی خودش من را انتخاب کرد. البته این جزو افتخارات من حساب می شود. من ابتدا نپذیرفتم. به همین علت که من فیلم ساز مستند نیستم. آن زمان خیلی از آثار آقای مهرجویی را ندیده بودم و به قدر کافی اطلاعات نداشتم که بخواهم فیلم مستند راجع به او بسازم . تا حدودی آشنا بودم ولی نه در ابعادی که بتوانم ادعا کنم می توانم پرتره اش را بسازم. حقیقی معتقد است که مستند سازی مثل رانندگی است. انسان با انجام آن به خوبی یاد می گیرد که چه باید بکند و گفت: من هم خیلی چیزها در این راه یاد گرفتم. من این اعتقاد را دارم که وقتی فیلم مستند می سازیم و یا هر فیلمی می سازیم، درست است که قواعدی عینی و بیرونی برای این کار وجود ندارد، اما این ضروری است که من قواعد خودم را برای خودم مشخص کنم. باید یک دستور العمل و یک شمایی از کلیت انجام این کار داشته باشیم. او کلیت خود را این گونه توضیح داد: اول این که اگر می خواهی آدمی را بشناسی، اول از همه باید بتوانی به او و اطرافیانش نزدیک شوی و بتوانی خود خودش را بدون نقاب ها پیدا کنی. لایه ها را کنار بزنی و بتوانی لحظه های نابی را از او شکار کنی. حقیقی اضافه کرد: باید قبول کنی که اگر لحظه هایی بیرون و پس این پرده ها وجود دارد، بتوانی تکه هایی از آن را در فیلم ات بگذاری. دومین قانون من این بود که فقط به صورت آدم ها بپردازم. او بیان داشت: من هر وقت مستند پرتره دیدم، حواسم پرت محیط پیرامون آدم هایی که می دیدم می شد. این حواس پرتی و اجزای پیرامون درست است که فضایی می سازد و ممکن است که تنوع ایجاد کند، اما فضایی بود که من فکر کردم باید از فیلم حذف کنم. بازیگر «درباره الی...» نتیجه فکر خود را به این صورت تشریح کرد: باید همه سوژه ها را در یک فضای ثابت قرار می دادم، در یک قاب تقریبا خیلی ثابت و پس زمینه سیاه که بتوان دائم خودش را دید و فقط تمرکز کرد، تا تنها حرف هایی که زده می شود را به همراه حرکت چشم ها و حرکت صورت دید. او به عنوان نکته سوم به این مسئله اشاره کرد: اصولا وقتی می خواهی به آدم ها نزدیک شوی و آدم ها را بشناسی، این اتفاق تنها با گفتگو می افتد و بداهه. وقتی مونولوگی شکل می گیرد این اتفاق کمتر حس می شود و وقتی دو نفر با هم صحبت می کنند ما هر دوتایی آنها را بهتر می شناسیم. کارگردان «مهرجویی کارنامه چهل ساله» ادامه داد: تلاش من این بود که بتوانم حس یک گفتگو را بسازم. نه گفت و گو با من یا با همدیگر. یکی موضوعی را شروع می کند و دیگری ادامه دهد، دوباره برگردیم به اولی و غیره. بنابراین خیلی برای من مهم بود که این افراد کارگردانی شوند و آدم ها قصه و روایت های همدیگر را تکمیل کنند. گفت و گویی که معمولا در فرهنگ ما به علت تعارفاتی که وجود دارد بسیار سخت شکل می گیرد را در فیلم به صورت مجازی و حتی به نوعی مصنوعی شکل بدهم. نیما حسنی نسب، منتقد و محقق این مستند، در مورد «مهرجویی کارنامه چل ساله» نیز در این مراسم گفت: در ابتدا قضیه به صورت ساده این بود که در پروژه آقای میر کریمی، به یک نفر از دوستان منتقد می گفتند بیاید و کنار فیلم باشد تا خط فکری ماجرا، شناخت و رزومه را داشته باشد. او ادامه داد: وقتی این قضیه پیش آمد، مانی حقیقی که می دانست من چه جنون بیمار گونه ای نسبت به داریوش مهر جویی و فیلم هایی او دارم، احساس کرد که این قضیه ممکن است به کار آید و یکی از روز های خوب ما این بود که ما شروع کردیم به دیدن تک تک کارهایی مهرجویی ، از سال ۳۳ تا کنون. این منتقد بیان کرد: برای من جالب بود ترکیب نکاتی که بارها دیده ام باعکس العمل های مانی و بعد بحث راجع به آن. این ترکیب خیلی لذت بخش بود. مسئله دیگر این بود که تقریبا بیشترین یاداشت و نقد راجع به مهرجویی و آثار اوست و طبیعتا ساخت مستند و تحقیق راجع به چنین آدمی دشوار است. اما من طبق جنونی که عرض کردم، حافظه نسبتا سر حالی نسبت به این موضوع داشتم و سعی می کردم همه این ها را جمع بندی کنم و تند برای مانی توضیح دهم. او ادامه داد: چیزی که می توانم مشخص بگویم این است که ساخت این اثر واقعا روزهای لذت بخشی بود. من شاید در یکی از بدترین دوران زندگی خود به دلایل مختلف بودم و بی اغراق می گویم که اگر این پیشنهاد نمی شد و یا زمان فعالیت آن طولانی نبود، شاید اوضاع و احوال من خیلی بد بود و موجودیت من در این لحظه منتفی شده بود. محمدتقی فهیم (منتقد) نیز در باره این مستند گفت: وقتی ما مستندی از بزرگان می بینیم، بیننده می خواهد یک سری ناگفته و نادانسته ها و چیزهایی که تا به حال دیده نشده را بداند. اما ما در مستند مهرجویی چنین مسئله را نمیبینم. به عبارتی می توان گفت این اثر میز گردی است که در مورد فیلم های مهرجویی صحبت می کند. مانی حقیقی در پاسخ به او توضیح داد: ما میخواستیم مهرجویی را در قسمت های مختلف بررسی کنیم، یعنی در فیلم خود از کودکی او شروع کنیم تا فیلم های قبیل از انقلاب، بعد از انقلاب و غیره. اما صراحتا متوجه شدیم مستندی که به فیلم های قبل از انقلاب مهرجویی بپردازد قابل نمایش نیست. او اضافه کرد: در ضمن داریوش مهرجویی فردی بسیار تودار است. اگر تصمیم بگیرد راجع به مسائلی صحبت نکند، محال است بتوانی در مورد آن از او حرفی بشنوی، پس این کار ما را بسیار سخت میکرد. حقیقی ادامه داد: مسئله دیگر این است که شما، من را در قالب پرتره قرار داده اید. اما در اصل این مستند فیلمی است راجع به آثار مهر جویی. تیترهای فیلم نمی گوید کودکی مهرجویی و... می گوییم «هامون» یا «سارا». از نظر من بهتر است نگوییم مستند پرتره، باید بگوییم نقدی بر کارنامه داریوش مهرجویی، نه زندگی شخصی. حسنی نسب در توضیح گفت: فردی مثل مهرجویی به طوری است که اگر بخواهیم مستندش را بسازیم از هر زاویه ای که نگاه کنیم، باز قسمتی دیگر در خلاء می افتد. اگر فیلم هایش را مد نظر قرار دهیم خودش خلاء پیدا می کند، اگر خودش را به تصویر بکشیم فیلم هایش. به اصطلاح «بحر در کوزه نمی گنجد». او بیان کرد: از نظر من ورژن های مختلفی از همین فیلم را می توان مونتاژ کرد که در هر کدام چیزی هست که دردیگری نیست! در این مستند افراد بزرگی شرکت کرده اند که هر کدام نزدیک سه ساعت حرف های مفید زده اند! بسیار سخت است سخنان آنها را جدا کنیم تا فیلم به خط سیر کاملی برسد. حقیقی در پاسخ به این سوال که معیارش برای انتخاب بعضی فیلم ها و انتخاب نکردن دیگر فیلم ها چه بود؟ گفت: بعضی فیلم ها هستند که جای کار و حرفی برای گفتن ندارد. مثلا مهرجویی حرفی راجع به «هامون» نمی زند. چون فیلمی است که همه حرف ها راجع به آن گفته شده و تمام شده است. بنابراین هدف اصلی من نوعی القاگری است. چون کار من فیلمی تحقیقی نیست، پس هرچیزی که کسل کننده بود برداشته می شود. سعی من هیجان انگیز بودن فیلم است. او ادامه داد: من اساسا تفاوتی بین افکار داریوش مهرجویی و فیلم های او نمی بینیم. اگر بخواهیم فیلم های او را کنار بگذاریم و بگویم حالا بگو چه فکری می کنی؟ بزرگترین اشتباه را انجام داده ایم. برای درک هر آدمی و اندیشه های او باید به فیلم هایش رجوع کنیم. وقتی از حقیقی پرسیده شد چرا کار خود را با فیلم «مدرسه ای می رفتیم» شروع نکرده؟ پاسخ داد: کار این فیلم از انقلاب شروع شد و بعد از انقلاب ساخته شد و ما سعی داشتیم بررسی کارهای بعد از انقلاب مهر جویی بپردازیم. ضمن این که فیلم هم چنان فیلم قوی ای در کار های مهر جویی نبود و خودش هم زیاد به «مدرسه ای می رفتیم» علاقه نداشت و صحبتی راجع به آن نمی کرد. او در ادامه بیان کرد: من با مسعود فراستی موافقم که می گوید داریوش مهرجویی یک نظام فکری منسجم ندارد. اما بر خلاف آن چه که فراستی می گوید مهرجویی آدم پویایی است و به عنوان آدمی که مسائل جامعه را درک و نقد می کند دائم در حال تغییر است. بازیگر «ورود آقایان ممنوع» علت پویا و زنده بودن مهرجویی را این مسئله بیان کرد: او فردی است که پایبند به ایدئولوژی هایش نیست و نظراتش را راجع به همه چیز به راحتی مطرح می کند. آن فیلم هم به همین علت شعاری بود. فهیم، به عنوان منتقد این جلسه، معتقد بود که نباید فیلم ها را سانسور کرد، چون آن زمان هم مهرجویی چنین تفکری داشته است. اما حقیقی در پاسخ به این مسئله گفت: من تنها ۱۰۰ دقیقه زمان برای ساخت فیلم خودم داشتم، چرا باید این زمانم را اختصاص بدهم به موضوعی که طی آن بگویم، ببینید، مهرجویی چه فیلم بدی ساخته است! به جای آن موارد خوب را بررسی می کنم و راجع به چیزی صحبت می کنم که بیننده خوشش بیاید. من که کار علمی و تحقیقی انجام نمی دهم. در این جا حقیقی از چاپ کتاب با محتویات سخنان و گفت و گو های مهرجویی طی این سال ها با جاهای مختلف خبر داد و گفت: این کتاب جامعی از سخنان مهرجویی است، به نحوی که در آن هیچ زاویه ای نیست که به ذهن من برسد و در آن منعکس نشده باشد. او بیان کرد: من میخواهم بگویم قالب همچون طرحی، یک کتاب است. ولی وقتی فیلمی را می خواهیم نشان دهیم که شما به خاطر آن در محیطی تاریک کنار هم قرار می گیرید تا تجربه روحی ای را حس کنی. من به خودم اجازه نمی دهم قالب را به حالتی کسل کننده بکشانم. این کارگردان توضیح داد: ما برای «مهرجویی کارنامه چهل ساله» از لحظه به دنیا آمدن مهرجویی شروع کردیم و تا پایان «سنتوری» پیش رفتیم، اما در مونتاژ فیلم باید انتخاب می کردیم برای صحنه های جذاب چه کنیم؟ پس از بعد از انقلاب شروع کردیم. در سینما مهم است که تماشاگر بعد از دیدن فیلم در صورتش رضایت داشته باشد، اگر این اتفاق نیفتند من کارگردان از بین رفته ام. ساخت فیلم امثال مهرجویی فقط وقتی جذاب است که بتواند روی تماشاچی با خنده و گریه تاثیر بگذارد. اگر نمی خواهد تاثیر بگذارد برای این جا نیست، برای مقاله، روزنامه، کتاب و دیگر است. حقیقی در مورد نحوه و چگونگی شناخت فرد در یک مستند توضیح داد: بدترین حالت شناخت کسی این است که ما به او بگویی اسمت چیه؟ چند سالته؟ چه تحصیلاتی داری؟ و... این روش موجب هیچ گونه آشنایی ای نمی شود. کارگردان «مهرجویی، کارنامه چهل ساله» در توضیح این که چرا روند تولید فیلم تا این حد طولانی شد؟ گفت: تولید فیلم به این علت طول کشید که من در آن میان فیلم «کنعان» را ساختم و «درباره الی...» را بازی کردم. به گفته او: نکته دیگر این که اصلا از پروژه میرکریمی خارج شدیم. دو پروژه به من پیشنهاد شده بود، «هامون» و این فیلم. اتفاقی که برای «هامون» افتاد این بود که از یک فیلم ۵۰ دقیقه ای، ۲۳ دقیقه آن در پخش تلویزیونی حذف شد. من دیدم اینطوری نمی شود! شاید بتوانیم با «هامون» چنین شوخی ای بکنیم، اما با کل زندگی مهرجویی نمی توان چنین کاری کرد. این مسئله برای صدا و سیما یک رسوایی بود و تکرار آن جایز نبود. حقیقی ادامه داد: من خیلی ساده از میرکریمی پرسیدم که تضمین می کنی این اتفاق دیگر نیافتد؟ او هم گفت «نه!». پس ما خداحافظی کردیم و از پروژه بیرون آمدیم. بعد از این دیگر فشار کاری روی من نبود و من هر وقت دلم می خواست کار را انجام می دادم. این گونه بود که چندین فیلم لابه لای این فیلم ساخته شد. او در مورد بخش هایی از سخنان مسعود فراستی در فیلم که راجع به مهرجویی نقد دارد و گاها موجب تمسخر بینندگان می شود بیان کرد: مسعود فراستی بعد از برنامه «هفت» ستاره و یک شخصیت خاص شد. اما این فیلم قبل از گل کردم برنامه «هفت» ساخته شده بود و آن زمان فراستی یک ستاره نبود، فقط به عنوان یک منتقد که مخالف مهرجویی است از او استفاده کرده ایم. نوسینده و کارگردان «کارگران مشغول کارند» بیان کرد: در ضمن این را هم می گویم که از نظر من، به عنوان یک کارگردان قرار نیست یک قاضی منصف باشم، من خودم مواضع خودم را دارم و این موضع ها برایم مهم است. پس سازنده فیلم با ساخت فیلم و صحنه های آن نظرش را می گوید. پس چرا نباید وقتی فکر می کنم مسعود فراستی گاهی با حرف هایش خودش را مسخره می کند این را هم نشان دهم. حقیقی در مورد نبود فیلم «میهمان مامان» در کارنامه مهرجویی توضیح داد: در این فیلم گلاب آدینه یک دعوای بزرگ با محمدرضا شریفی نیا داشت و به واسطه آن با داریوش مهرجویی، پس حاضر به مصاحبه نبود. حسن پور شیرازی هم تنها در همین فیلم با مهرجویی کار کرده بود و نکته خاصی برای بیان نداشت تا ارزش کار داشته باشد! ما با امین حیایی هم صحبت کردیم، او نیز حرف هایی نزد که بتوان اپیزود خوبی از حرف های او بیرون کشید. در ضمن خود فیلم هم از نظر ساخت فیلم بی حادثه و ماجرایی بود. او در آخر روند کلی ساخت مستند را به این صورت تشریح کرد: در فیلم من به عنوان کارگردان، فیلم نامه می دهم و می گویم می خواهم برایم این گونه بازی کنی. در مستند هم چنین است، این من هستم که از دور تو را هدایت می کنم و از تو می خواهم تا نقشی را که مد نظر من است را بازی کنی، ولی گاهی این اتفاق نمی افتد و افراد خط فکری هایی که من می خواهم را دنبال نمی کنند و نمی توان آنها را مجبور کرد. فقط باید از همین گفته های آنها استفاده کرد.