اثر هنری چیز با ارزشی است که مخاطبان می توانند ساعت ها با آن رابطه برقرار کنند و به تماشایش بنشینند. وقتی اثر هنری متناسب با فضاهای گالری انتخاب نشود مثل این است که فردی سر سفره ای بنشیند که ۱۰ غذای خوشمزه در سفره باشد و میزبان، میهمان را مجبور کند که از تمام غذاها بخورد. عملا میهمان هیچ لذتی نمی برد. آثار هنری هم به این شکل است. وقتی گالری داری در به نمایش گذاشتن آثار هنری مانند گالری خاک عمل می کند این امر نشان دهنده این است که برای آثار هنری ارزش قائل است. البته نباید فراموش کرد که اثر هنری هم جایگاه ارزشی خاصی باید داشته باشد.
حال حاضر نمایشگاه "پاسداشت معماری ایران" را در گالری خاک به نمایش درآورده اید. در مورد این نمایشگاه توضیح می دهید؟ نمایشگاه معماری ایران چهارمین نمایشگاه انفرادی من در گالری خاک است. آثار به نمایش در آمده در این نمایشگاه، شکل تکامل یافته ای از کارهای قبلی من است. در این آثار به عناصر معماری و نشانه های آن پرداخته شده است که ارتباط میان انسان ها در یک فضای معماری به عنوان مظروف به نمایش درآمده است. در حقیقت بناهای معماری و ساختمان، ظرف هایی هستند که مظروف آن انسان است و اهمیت رویاگونه پرداختن به فضاهای معماری که انسان در آن زندگی می کند. در این کارها جابه جایی عناصری مانند آسمان، زمین، فضاهای آیینه ای و دارای انعکاس و انسان های دیگر مورد مطالعه قرار گرفته است. از طرفی این نمایشگاه به مشخصات یک جامعه در حال گذار می پردازد که تفاوت های زیادی از لحاظ اجتماعی، سیاسی و پیشرفت های تکنیکی وجود دارد و تناقضی که میان انسانی که از یک شهر کوچک به تهران و طبقه ۵۰ یک برج کشیده شده است. همچنین این نمایشگاه نگاهی دارد به وازدگی ها و غافل گیری هایی که انسان از دوره خردسالی تا بزرگسالی تجربه می کند. شما در این نمایشگاه از نشانه های معماری ایرانی استفاده کرده اید. در، پنجره و کنگره از جمله نشانه های معماری ایرانی به شمار می روند. چطورنشانه های مورد نظرتان را انتخاب می کنید. آیا بیشتر از نظر زیبایی شناسی برایتان اهمیت دارد؟ این موضوع در حقیقت به مهارت هنرمندی بر می گردد که در کار خود تخصص دارد و می تواند اثر هنری را ارزشمند سازد. به عنوان مثال حتی نگاه به نقش برجسته های کوفی بنایی خط مشترکی میان خود و هزاران انسانی است که پیش از ما به این دیوار نگریسته اند یا تجسمی که از انعکاس آب و آیینه در بناهای تاریخی ما وجود دارد تجسم مشترکی است که هزاران انسان آن را از سر گذراندند. گالری خاک از معدود گالری هایی است که در به نمایش گذاشتن آثار هنرمندان به کثرت آثار اصراری ندارد .بلکه با چند تابلو هم نمایشگاه برگزار می کند. به نظر شما اینکه گالری داران در برپایی نمایشگاه بیشتر به جنبه فرهنگی نگاه کنند تا اقتصادی چقدر اهمیت دارد؟ اثر هنری چیز با ارزشی است که مخاطبان می توانند ساعت ها با آن رابطه برقرار کنند و به تماشایش بنشینند. وقتی اثر هنری متناسب با فضاهای گالری انتخاب نشود مثل این است که فردی سر سفره ای بنشیند که ۱۰ غذای خوشمزه در سفره باشد و میزبان، میهمان را مجبور کند که از تمام غذاها بخورد. عملا میهمان هیچ لذتی
امروز بازاریابی کار تخصصی است. اساسا فردی با تحصیلات در این زمینه باید این کار را انجام دهد. چرا که این افراد باید اطلاعاتی چند جانبه داشته باشند مانند دانستن چند زبان، توانایی ارتباطات اجتماعی، روابط عمومی، مالی و... نمی توانیم انتظار داشته باشیم که تمام این ویژگی ها در یک هنرمند جمع شود. از طرفی وقتی هنرمندی به این کارها بپردازد دیگر وقتی برای فعالیت های هنری باقی نمی ماند. اما اساسی ترین شرط در این ارتباط شرط برد-برد است. یعنی ارتباطی که میان هنرمند و مدیر برنامه ها وجود دارد باید برد - برد باشد. هر دو طرف باید تفکر برنده شدن طرف مقابل را داشته باشند و دیگری را در نظر بگیرند. دراین میان شرایط برای هر دو به خوبی پیش می رود.
نمی برد. آثار هنری هم به این شکل است. وقتی گالری داری در به نمایش گذاشتن آثار هنری مانند گالری خاک عمل می کند این امر نشان دهنده این است که برای آثار هنری ارزش قائل است. البته نباید فراموش کرد که اثر هنری هم جایگاه ارزشی خاصی باید داشته باشد. شما هنرمندی هستید که از طرف گالری خاک برای حضور در حراجی ها از جمله حراج کریستیز شرکت می کنید و از سمت گالری حمایت می شوید. به طور کلی اینکه هنرمندان از طرف گالری ها در حراجی ها شرکت کنند را چطور ارزیابی می کنید؟ اساسا در دنیای امروز تمام کارها به صورت گروهی انجام می شود. وقتی در یک گروه هر کسی مسئولیت تخصصی خود را دنبال کند می توانید امیدوار باشید که گروه محصول خوب و با ارزشی را ارائه دهد. امروز شاهدیم که چطور گروه ها برنامه ریزی می کنند و تمام دنیا را در شگفتی عظمت کارهای خود باقی می گذارند. طبیعی است وقتی به جای یک انسان ۱۰ انسان تصمیم می گیرند در حقیقت انسان در یک مغز ۱۰ برابر چنین ایده ای را تولید می کند. در حوزه هنری هم این چنین است. امروز بازاریابی کار تخصصی است. اساسا فردی با تحصیلات در این زمینه باید این کار را انجام دهد. چرا که این افراد باید اطلاعاتی چند جانبه داشته باشند مانند دانستن چند زبان، توانایی ارتباطات اجتماعی، روابط عمومی، مالی و... نمی توانیم انتظار داشته باشیم که تمام این ویژگی ها در یک هنرمند جمع شود. از طرفی وقتی هنرمندی به این کارها بپردازد دیگر وقتی برای فعالیت های هنری باقی نمی ماند. اما اساسی ترین شرط در این ارتباط شرط برد-برد است. یعنی ارتباطی که میان هنرمند و مدیر برنامه ها وجود دارد باید برد - برد باشد. هر دو طرف باید تفکر برنده شدن طرف مقابل را داشته باشند و دیگری را در نظر بگیرند. دراین میان شرایط برای هر دو به خوبی پیش می رود. انسان ها نباید تنها به منافع کوتاه مدت خود فکر کنند. بلکه تا حد زیادی منافع دراز مدت و همکاری های آینده را هم باید در نظر داشته باشند. البته این رفتاری است که مانند هر خانواده ای فرزند از والدین خود می آموزد و چنانچه دریک جامعه مشخصات دموکراتیک و رشد فرهنگی و ذهنی وجود داشته باشد می توان انتظار چنین رابطه ارزشمندی را داشت. در حراج کریستیز اثر شما ۹هزار دلار به فروش رسید. با توجه به بحران اقتصادی که تمام دنیا را به نوعی فراگرفته است در حال حاضر اقتصاد هنر را در چه وضعیتی می بینید؟ در پاسخ به سوال شما می خواهم سوال دیگری را مطرح کنم. کی دنیا مشکل نداشته است و آیا زمانی که مشکل داشته باید به انتظار روزهای خوش بی حرکت بنشیند یا به فعالیت خود ادامه دهد و اثر جدیدی را به وجود آورد. شما همین الان شاهد هنرمندان و روابط هنری هستید که در آنها میلیون ها دلار پول جابه جا می شود و چنانچه این اتفاق در دنیا در حال انجام است چرا ما قسمتی ازآن نباشیم. باید ببینیم آنها چه می کنند که دراین وضعیت هنوز هم اقتصادشان می چرخد. در آثار شما همیشه تقابلی میان انسان و یک چیز دیگر وجود دارد. چطور شئی که در مقابل انسان
در پاسخ به سوال شما می خواهم سوال دیگری را مطرح کنم. کی دنیا مشکل نداشته است و آیا زمانی که مشکل داشته باید به انتظار روزهای خوش بی حرکت بنشیند یا به فعالیت خود ادامه دهد و اثر جدیدی را به وجود آورد. شما همین الان شاهد هنرمندان و روابط هنری هستید که در آنها میلیون ها دلار پول جابه جا می شود و چنانچه این اتفاق در دنیا در حال انجام است چرا ما قسمتی ازآن نباشیم. باید ببینیم آنها چه می کنند که دراین وضعیت هنوز هم اقتصادشان می چرخد.
قرار می گیرد را انتخاب می کنید و چطور چنین ارتباطی را ایجاد می کنید. به خصوص با توجه به اینکه برقراری پیوند مفهومی در هنری ماند هنر مجسمه سازی به مراتب سخت تر از سایر هنرهاست. اما این رویکرد در آثار شما قابل تحلیل است؟ تا هنرمند یا هر انسانی خود چیزی را درک نکرده باشد حتی با گفتار هم نمی تواند به مخاطب انتقال دهد چه برسد با ساخت اثر هنری این کار را انجام دهد. به همین دلیل من ابتدا به خود پرداخته ام و زمانی که این مفهوم در زندگی ام جاری شد این توانایی را پیدا کردم که در آثار هنری نیز به آن بپردازم. انتهای پیام/31