سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: سوم جمادی الثانی را به روایتی سالروز درگذشت حضرت فاطمه زهرا (س) نوشته‌اند. سوره کوثر، آیه تطهیر، آیه مودت و آیه اطعام و احادیثی چون حدیث بِضعه در شأن و فضیلت حضرت فاطمه (س) نازل و نقل شده‌اند.

در روایات آمده است پیامبر(ص) فاطمه (س) را برترین زن در دو عالم معرفی کرده و خشم و خشنودی او را خشم و خشنودی خداوند دانسته است. در شعر فارسی از دیرباز تا امروز، ستایش وجوه شخصیتی این بانوی پاکدامن از مضامین منتخب شعرا بوده است. اکنون اشعاری در منقبت حضرت فاطمه‌ی زهرا (س) می‌خوانید که از دوران شعر کلاسیک فارسی تا شعر معاصر و امروز را در برمی‌گیرد.

خواجوی کرمانی:

به نور چشم پیمبر که نور ایمان بود

عقیق صفوت یاقوت شرع را کان بود

نبود هیچ به عذر احتیاجش از پی آن

که شمع جمع طهارت از او فروزان بود

از آن به وصلت او زهر شده لآلی

که از شرف قمرش در سراچه دربان بود

نگشت عمر وحی از "حی" فزون ز روی حساب

چرا که زندگی او به حی حنان بود

 

ناصرخسرو:

رضوان به هشت خلد نیارد سر

صدیقه گر بود به حشر یارش

باکش ز هفت دوزخ سوزان نی

زهرا( س) چو هست یار و مددکارش

آن روز بیایند همه خلق و مکافات

هم ظالم و هم عادل بی هیچ محابا

آن روز در آن هول و فزع بر سر آن جمع

پیش شهدا دست من و دامن زهرا(س)

چون به حب آل زهرا(س) روی شستی روز حشر

نشنود گوشت ز رضوان جز سلام و مرحبا

پس پی آن پسران رو، پس از آن که تو را

پسران علی(ع) و فاطمه ز آتش سپرند

 

عطار نیشابوری:

 بدو گفتم ز درویشی زهرا(س)

مرا جان و جگر شد خون و خارا

کسی کاو خواجه هر دو جهان است

جهاز دخترش اینک عیان است

 

 شیخ بهایی:

الهی الهی به صدق خدیجه

الهی الهی به زهرای اطهر

که بر حال زار بهایی نظر کن

به حق امامان معصوم یکسر

 

اقبال لاهوری:

نور چشم رحمه للعالمین

آن امام اولین و آخرین

بانوی آن تاجدار هل اتی

مرتضی مشکل گشا شیر خدا

پادشاه و کلبه ایوان او

یک حسام و یک زره سامان او

مادر آن مرکز پرگار عشق

مادر آن کاروان سالار عشق

 

آیت‌الله محمدحسین غروی اصفهانی (کمپانی)

ناطقه مرا مگر، روح قُدُس کند مدد

تا که ثنای حضرت، سیده ی نسا کند

مطلع نور ایزدی، مبدأ فیض سرمدی

جلوه او حکایت از، خاتم انبیا کند

بسمله ی صحیفه ی، فضل و کمال و معرفت

بلکه گَهی تجلّی از، نقطه ی تحت "با" کند

دائره شهود را، نقطه ی مُلتقی بُوَد

بلکه سِزَد که دعویِ، لَو کُشِفَ الغِطا کند

حامل سرّ مستمرّ، حافظ غیب مستترّ

دانش او احاطه بر، دانشِ ما سِوا کند

بضعه‌ی سید بشر، امّ ائمّه غُرَر

کیست جز او که همسری، با شَهِ لا فتی کند؟

وحی نبوتش نَسَب، جود و فتوتش حَسَب

قصه ای از مروتش، سوره "هل أتی" کند

در جبروت، حُکمران؛ در ملکوت، قهرمان

در نَشَئاتِ کُن فکان، حُکم "بِما تَشاء" کند

قبله خلق، روی او؛ کعبه عشق، کوی او

چشم امید، سوی او؛ تا به که اعتنا کند

مُفتقرا! متاب رو؛ از درِ او به هیچ سو

زانکه مس وجود را، فضّه ی او طلا کند.

 

یوسف رحیمی:

در گفت و شنودند ملائک با تو

در کشف و ‌شهودند ملائک با تو

یک ‌جلوه ‌ا‌ی از حقایق عالم را

احساس نمودند ملائک با تو. 

 

سیدمحمدجواد شرافت:

ای شکوهت فراتر از باور

ای مقامت فراتر از ادراک

وصف تو درک لیله القدر است

 فهم ما از تبار "ما ادراک".

 

یاسر حوتی:

هر چند پنهانی، ولی پیداترینی

هرچند با مائی، ولی تنهاترینی

از آسمان می آیی ای باران رحمت

گیرم که پائین آمدی، بالاترینی

انسیه الحورائی و مبهوت ماندم

انسان ترینی یا مگر حورا ترینی؟

وقتی تو راز لیله القدری، یقیناً

تفسیر آیه آیه را معنا ترینی.

 

علی اکبر لطیفیان:

زهرا اگر نبود، خدا مظهری نداشت

توحید، انعکاس نمایانتری نداشت.

 

سیروس عبدی:

سلام امّ ابیها، سلام منشأ ماه

تو کوثر همه‌ی سوره‌های طاهایی

 

احمد عزیزی:

هر کجا سبزیست نام فاطمه ‌ست

این سیادت از مقام فاطمه ‌ست

 

مرتضی امیری اسفندقه:

ایمان خلاصه در تو و مهر تو می‌شود

مکه تویی، مدینه تویی، کربلا تویی.

 

قاسم صرافان:

از لبش آیه تطهیر مطهر بشود

هرکه از باده او تر نشد، ابتر بشود

 

علیرضا قزوه:

نه مثل ساره ای و مریم، نه مثل آسیه و حوا

فقط شبیه خودت هستی؛ فقط شبیه خودت زهرا

اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمه شب قدری

شبیه آیه تطهیری؛ شبیه سوره "اعطینا"

شناسنامه تو صبح است، پدر تبسّم و مادر نور

سلام ما به تو ای باران، سلام ما به تو ای دریا.

 

حبیب‌الله چایچیان (حِسان):

ای فاطمه جان دست من و دامانت

ای چشم امید همه بر احسانت

بادا به فدایت پدر و مادر من

ای گفته محمد، پدرت قربانت.

 

مجتبی روشن روان:

دختر نازنین پیغمبر

حاصل اربعین پیغمبر

در صدای تو مرتضی می دید

لهجه دلنشین پیغمبر

احترام تو و علی بوده

سخن آخرین پیغمبر